سلاملکوم
امروز آموزش طرز صحیح استفاده از یک پرستار گومبولی مهربون در خانواده رو داریم
1. پیچوندن مدرسه با اولین عطسه و دست به دامان بردن پرستار مربوطه برای گرفتن گواهی پزشکی
2. نوبتگیری از دکترهای نوبت نده توسط نام برده
3. لمس حس لاکچری بودن تزریق سرم و آمپول در خانه
4. تهدید لذتبخشِ بچههای فامیل با گفتن جمله کاربردیه "میگم خاله بهت آمپول بزنه"
5. تماسگیری با وی و کچل کردنش با هر دلپیچه
6. پیگیری صحتِ چاخان از غیر چاخانِ رویدادهای پزشکی
حالا اینا رو گفتم یه خاطره هم بگم
یه بار اومدم زنگ بزنم به دوستم مریم چلمنگ بازی درآوردم زنگ زدم به خاله مریمم، جدا از اینکه لنگِ ظهر بود لنگِ هفتهام بود و خب خالم منتظر دیدن اسم زیبای من روی صفحه گوشیش نبود؛ طفلی یه جوری با هول و ولا جواب داد که خودمم ترسیدم هول کردم، فک کردم چیزیم شده!
میخوام بگم انگاری عادت کردن همیشه برای دردامون باهاشون تماس بگیریم، وقتی شمارمون رو میبینن بیشتر از اینکه خوشحال شن میترسن که نکنه خدایی نکرده اتفاقی برامون افتاده باشه
این نوشته رو هرچند عاشقانهای توش نبود ولی با تمام عشقم تقدیم میکنم به خالهی تپلی مهربون پرستارم که این روزا پرستار خودشم هست
و آرزوی سلامتی برای تمام پرستارای صبور، مهربون و از خودگذشته رو دارم
#روز_پرستار #مدافع_سلامت