مبحث بانکداری تضمین شده رو از روی کتاب جان گدار خوندم و سعی کردم چیز هایی که یاد گرفتم رو باهاتون به اشتراک بزارم.
میدونیم که بانک توی مدل تجاری بانکداری سنتی نقش واسطه رو به عهده داره. همون طوری که میدونیم دو یا سه دهه قبل از بحران مالی جهانی 2007 ، مدل تجاری جدیدی به اسم بانکداری تضمین شده جایگزین مدل سنتی شد.
یکی از عنصر های مهم توسعه مدل بانکداری تضمین شده ، تمایل کم بانک ها به منابع بودجه های کوتاه مدت و تمایل زیاد شون به تامین اعتبار بلند مدت هست. یکی از این منابع بازار ریپو هست که بانکداری سایه ای و بعضی از موسسه ها ازش استفاده میکنن.
حالا بازار ریپو چیه؟
بازار ریپو در واقع بازار خرید و فروش دوباره است. اینجوری بگم که فرض کنید بانک یا طرف دیگه ای که مایل به استفاده از بازار ریپو برای تامین بودجه نقدینگی کوتاه مدت هست.
یه اوراق بهاداری مثله اوراق قرضه دولتی یا اوراق مشارکت رو به یه سرمایه گذار میفروشه و توافق میکنه که همون اوراق رو در تاریخ دیگه ای که عموما دو روز بعد از سرمایه گذاری هست بخره و عموما قیمت خرید یه کم بیشتر از قیمت فروش هست و این تفاوت قیمت مثله پرداخت سود سپرده پول هاست.
معمولا قیمت فروش کمتر از ارزش واقعی اوراق بهادار تعیین میشه و به فروشنده یا همون وام گیرنده انگیزه میده که در تعهدش به خرید دورباره اوراق عمل کنه.
حالا اگر فروشنده اوراق به تعهد خودش عمل نکنه سرمایه گذار حق داره قرارداد رو فسخ کنه و اوراق رو نگه داره یا مثلا بفروشه!
یه اصطلاحی هم هست به اسم "هیرکات" (Haircut) که یه درصدی از ارزش دارایی هست و با توجه به میزان ریسک نگهداشتن اوراق بهادار به صورت وثیقه طوری ازش کم میشه.
بازار ریپو توی یه دهه گذشته رشد خیلی زیادی داشته پس حتما یه مزیت هایی داره. حالا مزیت اصلیش چیه؟
مزیت اصلیش برای سرمایه گذار ها این هست که از اوراق بهادار توی نقش وثیقه معامله استفاده میکنن. اینجوری که اگه فروشنده یا همون وام گیرنده به تعهد خودش برای خرید دوباره اوراق عمل نکنه خریدار یا همون وام دهنده بر اساس اون توافق که انجام دادن میتونه اوراق رو بفروشه.
حالا اگه فروشنده اوراق ورشکست بشه و خریدار دیگه وثیقه ای نداشته باشه چی؟ اون موقع، خریدار مثله یه طلبکار باید از طریق فرایند های ورشکستگی برای پس گرفتن پولش اقدام کنه .
اینم بگم که اون سپرده هایی که کوچیک هست با یه بیمه ای به اسم بیمه سپرده تحت حمایت قرار میگیرن و تضمین میشن ولی این بیمه برای سپرده های سرمایه گذاری بزرگ مثله بانکداری سایه ای و سایر موسسه های مالی کار نمیکنن.
یه منبع مالی تامین اعتبار کوتاه مدت دیگه هم هست که بهش میگن اوراق بهادار تجاری PC:
اینجوریه که شرکت های معتبر با رتبه بندی اعتبار بالا از CP برای گرفتن وام توی زمان کوتاه استفاده میکنن. وثیقه از CP پشتیبانی نمیکنه و خریدار به اعتبار صادر کننده اعتماد میکنه پس CP معممولا بازده بالاتری نسبت به اوراق مشارکت میتونه داشته باشه.
حالا یه اوراق دیگه ای هم هست:
به اسم اوراق بهادار تجاری با پشتوانه دارایی یا همون ABCP (Asset-Backed Securities) اینم یکی دیگه از اوراق بهادار کوتاه مدت هست که بین 3 تا 6 ماه اعتبار دارن. برای چی استفاده میشن؟
یه وقتایی ممکنه یه شرکتی نیاز به بودجه و اعتبار مالی داشته باشه، اون موقع شال و کلاه میکنه میره بانک و این اوراق ABCP رو برای فروش به سرمایه گذار های بانک پیشنهاد میده . حالا بانک چرا باید اینو بخره؟ چون با استفاده از مطالبات تجاری شرکت میتونه سود ببره.
مثلا و پول های دریافتی که شرکت از مشتری هاش میگیره مثله پرداخت هزینه کالا یا خدمت ها، یه درصدی ازش میرسه به بانک. حالا این انتقال پول چجوری انجام میشه؟ یا به صورت توافقی شرکت به خود بانک میده یا SPV این انتقال رو انجام میده.
در مورد یه اوراق دیگه هم میخوام یه توضیح کوچولو بدم و بعدش بریم ببینیم فرایند تضمین اوراق بهادار چجوریه.
مشتقه یه نوع اوراق بهاداری هست که ارزشش به یه سری اوراق دیگه وابسته است. مثله چی مثله اوراق سهام، اوراق قرضه، شاخص سهام، میزان بهره. درواقع قیمت اوراق مشتقه از این اوراق مشتق میشه.
حالا کجا میتونیم این اوراق رو بخریم یا بفروشیم؟ توی صرافی های سازمان یافته یا فرابورس OTC.
انواع این اوراق مشتقه رو بیاید با هم یه مرور کنیم:
اوراق سلف(Forward)، اتی(Future)، سواپ(Swap) و اختیار معامله(Options)
اوراق سلف توافق بین دو نفر هست، برای معامله در یه تاریخ مشخص در آینده هست ولی قیمت به صورت توافقی الان هست و در فرابورس انجام میشه.
قرارداد های اتی مثله اوراق سلف هست. ولی تفاوتش اینه که توی یه بورس سازمان یافته معامله میشه.
قرارداد سواپ دو طرف معامله رو ملزم میکنه که توی اینده یه مبادله ای از پول های توی گردش یا همون Cash Flows انجام بدن. مثلا میزان سود ارز و سواپ کالا.
اوراق اختیار معامله هم به خریدار حق میده که دارایی مالی رو به قیمت مشخص و توی تاریخ معین بخره یا بفروشه. اونایی که اوراق اختیاز معامله رو دارن میتونن هر زمان که خواستن اوراق رو لغو کنن.
در واقع میشه گفت این اوراق های مشتقه همشون یه نوع اعتبار هستن که ارزششون به ریسک اعتبار بستگی داره.
کاربرد این اوراق مشتقه چیه؟ در واقع بانک ها از این اوراق مشتقه به عنوان ابزار استفاده میکنن تا بتونن مدیریت ریسک کنن و گرفتار نوسان های میزان بهره یا نرخ ارز نشن.
یه وقت هایی هم به امید تغییر قیمت یه دارایی و سود زیاد از این اوراق استفاده میکنن. البته این نوع استفاده از اوراق مشتقه یه وقت هایی باعث ضرر های زیادی هم همیشه. مثلا توی سال 1995 یکی از قدیمی ترین بانکهای سرمایه گذاری انگلیس، به اسم بارینگز (Barings)، بعد از این که توی همین مدل معامله های مشتقات 1/3 میلیارد دلار از دست داد ورشکست شد!
بازار مشتقات یا همون OTC خیلی بزرگه یه گزارشی هست که بانک تسویه بین المللی یا
BIS(Bank for International Settlements)
این بانک توی آخر ژوئن 2014 اومده پول قرارداد های مشتقه OTC که پرداخت نشده رو حساب کرده و شاید باورتون نشه بگم 601 تریلیون دلار براورد شون کرده حالا جالب بدونید ارزش ناخالص بازار خودش 17 تریلیون دلار بوده!!
حالا این همه از اوراق گفتم اصلا این اوراق چجوری تضمین میشن؟
بیاید بریم یه کوچولو عقب، بانک ها میان پول های کوتاه مدت رو جمع میکنن و از طریق بازار ریپو یا روش های دیگه به بقیه وام میدن. حالا بانکداری سنتی میاد برای این که وام رو بده به یه شخصی، که کاری داری نداریم حقیقی هست یا حقوقی ،تا سابقه موجودی شو و توانایی پرداخت بدهی شو بررسی میشه.
ولی توی بانکداری تضمین شده این که سابقه وام گیرنده بررسی بشه دیگه کار بانک نیست! کار وام دهنده اصلیه مثلا کارگزار رهنی، این کارگزار رهنی میاد اعتبار وام گیرنده رو بررسی که و این اعتبار رو برای مدتی پیش خودش نگه میداره. یه کم پیچیده شد؟
ساده شده اش این میشه که اصلا اصطلاح فرایند تضمین اوراق بهادار به یه روشی اشاره میکنه که با استفاده از اون بانک میاد یه تعداد زیادی وام رو یه جا جمع میکنه و اونو به یه ابزار سرمایه گذاری تبدیل میکنه که میشه (SIV).
حالا چه کاریه اصلا یه سری وام رو خود بانک بده دیگه چرا باید بیاد بشه واسطه برای وام دادن و گرفتن اخه؟
نکته دقیقا همینجاست !
بانک میاد این کارو انجام میده برای سروسامون دادن وام ها اینجوری دیگه بانک مجبور نیست تا موعد پرداخت وام ها اونارو توی ترازنامه ای نگهداره و تازه یه جریان درآمدی از روی بازپرداخت های وام از وام گیرنده هم دریافت کرده اینجوری کلی سود میکنه.
حالا کل این اتفاق ها با انتشار اوراق بهادار ساختار یافته انجام میشه، که بهش میگن پشتوانه دارایی یاABS (Asset-Backed Security) که حالا خودش یه سری اوراق رو شامل میشه مثله اوراق پشتوانه رهن یا MBS (Mortgage-Backed Security). در این موارد حرف که خیلی زیاده و کلی مثال جالب میشه زد ولی بیاید برگردیم سر بحث خودمون، بانکداری تضمین شده:
این تصویر رو نگاه کنید لطفا
قسمت بالایی تصویر که میبینیم شبیه بانکداری سنتیه که توی اون بانک یه مدل واسطه است بین سپرده گذار و وام گیرنده . حالا به قسمت پایینی توجه کنید لطفا. این قسمت میاد عناصراصلی مدل بانکداری تضمین شده رو نشون میده با یه مجموعه از وام های رهنی. حالا چه اتفاقی میوفته؟
داستان اینجوریه که وام های رهنی از بانک به قسمت SIV منتقل میشه و توی قالب به MBS بسته بندی و جمع میشه بعدش یا مستقیم به سرمایه گذار فروخته میشه یا قبل از فروش به شکل CDO دوباره بسته بندی میشه.
یه اتفاق دیگه هم میوفته، اینه که بانک ممکنه از طریق بازار های ریپو یا فروش اوراق بهادار تجاری با پشتوانه دارایی سرمایه کوتاه مدت جمع کنه.
توی کتاب میتونید در مورد یه نوع دیگه از مشتقات اعتباری به اسم مبادله نکول اعتبار هم بخونید که بهش میگن : CDS( Credit default swap)
خب تا اینجا چکیده اصلی اون چیزی که یاد گرفتم رو باهاتون به اشتراک گذاشتم و مرسی که منو همراهی کردید.
یه نکته دیگه هم بگم و برم:
یادتونه اون اول به بانکداری سایه ای اشاره کردم. بیاید یه کوچولو در موردش صحبت کنیم:
سیستم بانکداری سایه ای در کنار بانک های سرمایه گذاری یه نقش مهمی توی بانکداری تضمین شده داره حالا چیکار میکنه؟ میاد فرایند رو راحت میکنه.
چه فرایندی رو؟ فرایند تبدیل وام های بلند مدت نقد به اوراق بهادار کوتاه مدت.
کلا فعالیت بانکداری سایه ای به تامین مالی وثیقه ای مثله ریپو و اوراق بهادار تجاری کوتاه مدت غیر وثیقه ای یا همون CP و اوراق بهادار تجاری با پشتوانه دارایی منجر میشه. خیلی هم سود داره ها! باعث زیاد شدن نقدینگی و پراکندگی ریسک میشه.
منبع:
کتاب بانکداری (در آمدی خیلی کوتاه) اثر جان گدار از نشر لوگوس