ویرگول
ورودثبت نام
S.Shzdi
S.Shzdi
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

مهاجرت تحصیلی به گرگان (قسمت اول)


علاقه من به هنر و نقاشی باعث شد در سن 14، 15سالگی وقتی مثل بقیه همسن و سال هام باید برای انتخاب رشته تصمیم گیری می کردیم به خودم بگم یا گرافیک می خونم یا باستان شناسی.

بعد از گذروندون سال اول دبیرستان به پدر و مادرم گفتم میخوام امتحان ورودی هنرستان رو بدم و رشته گرافیک رو انتخاب کنم، اون روزا نمی دونم چرا انقدر با خوندن رشته های هنری توسط خانواده ها مخالفت می شد. ولی من با تمام مخالفت‌های پدرم امتحان ورودی گرافیک رو دادم و قبول شدم.

بعد از رفتن به هنرستان تازه متوجه شده بودم مدرسه انقدرهایی ام که فکرشو می‌کردم بد نیست. همش گیر دادن به لژ کفش و رنگ کیف و ناخن کوتاه و بلند نیست و قراره یه چیزهایی هم یاد بگیریم، تنها سختیش هزینه های زیاد تهیه وسایل هنرستان بود و بقیه اش برای من که عاشق هنر بودم سراسر لذت.

در دوره‌‌ی پیش دانشگاهی بالاترین نمره‌‌ها رو تو درس تاریخ هنر داشتم. جز شاگردای خوب مدرسه شدم و بعد کنکور دادم. رتبه ام برای اون زمان خیلی جالب نبود. و همین باعث شد جمع نمراتم با امتحان عملی گرافیک و نقاشی دانشگاه‌های تهران به حد نصاب نرسه و من باستان شناسی رو انتخاب کردم.

خوندن رشته باستان شناسی توی یه شهری غیر از شهر محل زندگیم!!!

من 18سالم بود و باید می رفتم گرگان. این موضوع الان خیلی طبیعیه ولی اون زمان یعنی سال 84 هم برای من هم خانواده ام یه چالش بزرگ بود. در هر صورت وسایل رو جمع کردم و راهی شهر گرگان شدم.




هنرزندگی دانشجوییگرگان
نقاش، دوستدار طبیعت و سفر، باستان شناس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید