درود بر بانوان و مردان سرزمینم...
میخوایم به کمک محتوای ترندی مثل کلیپ های مصطفی آزاد، سرنا امینی و سریال های جدیدی مثل جادوگر با بازی درخشان احمد مهرانفر و منابع معتبر علمی فارسی و غیر فارسی ، تکنیک های طنز رو کشف و طبق مدلی که طراحی میکنیم راستی آزمایی و آموزش بدیم...
سرنا امینی،مصطفی آزاد و حامد تبریزی از نظر هوش اجتماعی و تولید محتوای بکر و باکره در دنیای طنز و کمدی جزو یک های ایران هستن...
این روش آموزش و تحلیل، برای اولین بار در دنیا توسط گاردت شات کان اجرا میشه.. با ما باشید:
قراره چیکار کنیم:
ابتدا به کمک روش های تحلیل و آنالیز کامنت مثل نتنوگرافی، محتوای ترند درجه یک رو بین این همه خروارها محتوا، شناسایی و کشف میکنیم و روی میز تحلیل مون میگذاریم تا به عنوان کیس استادی -Casse Study استفاده بشه :
اصل مهم و اساسی در طراحی و خلق یک موقعیت طنز ایجاد درست تضاد یا ناسازگاری(incongruity) و غافلگیریه (unexpected- که از این به بعد صداش میزنیم آقای آنکس!) . این دو تا اصل، پادشاه و ملکه سرزمین طنز هستن. درموردشون کلی کیس استادی و تحلیل و آموزش داریم.
فرض کنیم یک محتوای سرگرمی یا غیر سرگرمی مثل آموزش داریم. داخل محتوامون میخوایم یک داستان و سناریو روایت کنیم و داخل این داستان یک موقیعت طنز بکر و باکره بگنجونیم:
ابرتکنیکی که میخوایم کشف و راستی آزمایی کنیم چیه؟
اینه که یک بستر تنش مثلا از جنس استرس و نگرانی پهن کنیم و روی این بستر یک عنصر متضاد و ناسازگار اصطلاحا جایگذاری کنیم و بکاریم. توضیح بیشتر نیازه...با ما باشید:
ابتدا یک مثالی بزنم و بعد بریم سراغ کیس استادی های سریال و کلیپ های یوتیوب و اینستاگرام:
فرض کنید میخواید یک محتوای سرگرمی مثل کلیپ دوربین مخفی یا پرنک درست کنید، ابتدا اینو بگم که من خودم به شخصه با بعضی از کلیپ های پرنک که علنا با شعور مخاطب بازی میکنن و توهین میکنن مخالفم، اینکه یک دوربین مخفی هماهنگ شده باشه ایراد نداره اما اینکه سوتی هاو اشتباهات تابلو داشته باشن این توهین به حساب میاد. بگذریم، بریم سروقت مثال:
سناریو چیه؟ یک سناریو ساده و دم دستی که همه چیز قابل فهم باشه:
فرض کنید دوست تون اومده خونتون و شما در مقام خالق محتوا یک سناریو طراحی کردید و میخواید دوست تون رو تارگت قرار بدید و اصطلاحا پرنک کنید، میخواید بگید مثلا امانتی خیلی خیلی ارزشمند و گرون قیمتی که به من داده بودی رو دزد اومده برداشته برده
شما با اینکار بستر تنش و استرس و نگرانی رو پهن کردید و حال در ادامه باید روی این بستر یک عنصر متضاد و ناسازگار اجرا کنی؟ یک عنصر مثل اکت یا دیالوگ...
طبق عکس بالا، میتونی توی محدوده آرامش یا بی تفاوتی یک دیالوگ بگی:
مثلا در عین حال که هول شدی و نگرانی تو چهره ات موج میزنه و این نگرانی رو باید به دوستت هم انتقال بدی به دوست مهمونت بگی چای میخوری یا قهوه؟
این دیالوگ متضاد و ناسازگاره و از جنس استرس و نگرانی نیست ، تضاد و ناسازگاری خلق شده باعث غافل گیری مخاطب یا رسیور محتواتون میشه و ذهن مخاطب دستور ریسپانس و ری اکت میده و مخاطب رو هل میده به سمت خندیدن...
درادامه که کیس استادی هارو بررسی کنیم بیشتر با این تکنیک خارق العاده آشنا میشید...
این یک مثال ساده و دم دستی بود، در پروژه گارد شات کان به طور جزئی و علمی از این صحبت میکنیم که فیزیولوژی مغز موقع خندیدن چه شکلیه و شما در مقام خالق محتوا چه استفاده های کاربردی میتونید از این موضوع فیزیولوژی مغز داشته باشید، همچنین یک مدلی رو طراحی میکنیم و طبق اون میگیم چه مخاطبی به محتوای طنز شما میخنده و چه مخاطبی نمیخنده...
بریم سروقت بررسی کیس استادی ها... در تمام کیس استادی هایی که در ادامه میاد ما روی همین تکنیک تنش و هیجان زوم کردیم و اون رو تحلیل میکنیم:
اول از همه اینو بگم که داخل نسخه نهایی شات کان این کیس استادی ها بطور دقیقتر و خیلی جزیی تر تحلیل شدن و همچنین در مورد این موضوع هزارهان تحلیل انجام میشه که چطور یک موقعیت انگیج محتوا مثل طراحی طنز و کمدی رو انجام بدیم . اما اینجا بطور خلاصه تحلیل میکنیم:
سریال دزدو پلیس محصول 1391 کشور ایران-خالق سعید آقاخانی-اپیزود یک
در اپیزود اول، در سکانس تعقیب و گریز خالق محتوا ابتدا یک بستر تنش و هیجان و نگرانی را ایجاد و اصطلاحا پهن کرده و بعد تنش و هیجان بالا نگه داشته شده تا خالق بتواند در یک لحظه مناسب عنصر متضاد خود را اصطلاحا بکارد و از این کاشت میوه طنز خود را به درستی برداشت کند. در این اثنا بر سر راه ماشین پلیس راننده خانومی قرار میگیرد که میخواهد از پارک خارج شود. اکت و لحن و دیالوگ این کاراکترخانم کاملا در جهت متضاد با این موقعیت است و او در عین بی تفاوتی (محدوده بی تفاوتی و آرامش) نسبت به ماشین پلیس و هشدارهایش عمل میکند..
کشف و تحلیل تکنیک مادر و واکاوی باورپذیری:
فرمول اصلی همچنان بدین شکل است: یک فضای تنشی بساز و در آن فضا یک عنصر متضاد ایجاد کن. باورپذیری در این موقعیت چگونه است؟ در اینجا خالق با توجه به دیدگاه حافظه جمعی نسبت به رانندگی بانوان این شوخی بامزه را طراحی کرده و توانسته با کمک این حافظه جمعی این موقعیت طنز را باورپذیر کند در بدنه جامعه و دربین عوام نسبت به رانندگی بانوان دیدگاه هایی وجود دارد که نویسنده سناریو بخوبی این موضوع را چاشنی کار خود قرار داده است.
کشف و تحلیل تکنیک های فرعی:
در اینجا ما علاوه بر استیکی اصلی و مادر یک موقعیت طنز ثانویه و نسبتا کمرنگ نیز داریم. تارگت و سوژه شدن اکت و لحن کاراکتر خانم و نوع رانندگی او در اینجا در یک موقیعت پایین قرار میگیرد و رسیور از بالا به آن نگاه میکند و این چنین موج دوم خنده شکل میگیرد. در واقع با احترام به تمام بانوان سرزمینم در فضای کمدی و طنز میتوان گفت که در این موقعیت خالق از مفاهیم حماقت و و به اصطلاح عامیانه دست پا چلفتی بودن برای گرفتن خنده استفاده کرده.
هشتگ های کیس:
در پروژه شات کان این هشتگ ها به چه دردی میخورن؟ فرض کنید شما خودتون دارید تولید محتوا انجام میدید، میتونید و این امکان رو دارید که بر اساس این هشتگ ها موقعیت طنز مشابه محتوای مدنظر خودتونو در بین کیس استادی های محبوب پیدا کنید و از روی اونها الگوبرداری کنید. در مورد این موضوع در ادامه بیشتر صحبت میکنیم.
در تئوری طنز ما با دوتا اصل اساسی روبرو هستیم ، یکی تضاد و ناسازگاری و دیگری اصل تفوق و برتری، اینکه خودمون(در جایگاه رسیور و مخاطب یا ویور-Viewer محتوا) رو بالا نگه داریم و کاراکترهای داستان رو بفرستیم پایین و از بالا بهشون نگاه کنیم، به این میگن اصل تفوق و برتری. ساده ترین و دم دستی ترین مثال برای این موضوع کدوم حالته؟ حالتی هست که وقتی یک نفر مثلا سر میخوره و میفته یا پاش گیر میکنه و میفته یا سیلی و کتک میخوره ما از بالا بهش نگاه میکنیم و مغزمون در حال ریسپانس و ری اکت دستور خنده میده. حالت کمی پیچیده تر این موضوع وقتی هست که یک نفر در دل یک روایت و داستان یک اکت و دیالوگ احمقانه ادا میکنه و ما در مقام مخاطب از بالا به حماقت اون کاراکتر میخندیم. در مورد این اصل تضاد و تفوق تا دلتون بخواد توی پروژه شات کان درموردش تحلیل و کشف تکنیک انجام دادیم و کیس استادی های مختلف از سریال های محبوب مثل پایتخت تا بگیرید برید جلوتر کلیپ یوتیوب و مقالات علمی رو بررسی کردیم.
سریال قورباغه محصول 1399 کشور ایران-خالق هومن سیدی-اپیزود 3
در اپیزود سوم این سریال پرطرفدار و به یاد ماندنی روایت این چنین پیش میرود که کاراکتر معتاد به پلیس زنگ زده و موضوع بلد نبودن رانندگی برادرش را گزارش داده و این موضوع به ضرر کاراکتر اصلی فیلم-رامین با بازی درخشان صابر ابر-تمام میشود. بقول خودش تحت تعقیبه و هرلحظه ممکنه پلیس دستگیرش کنه. در این شرایط پر از استرس و نگرانی و تنش کاراکتر معتاد با بیتفاوتی محض با آرامش و سرخوشی تمام(محدوده سرخوشی و خوش خیالی) برای خود آواز میخواند. خالق با مهارت هرچه تمام تر ابتدا یک بستر تنشی و هیجانی طراحی و در دل روایت پهن کرده و بعد از یک مفهوم متضاد نهایت استفاده را برده است. به عکس بالا دقت بفرمایید، هرچقدر فاصله روی نمودار بیشتر باشه، کیفیت خنده بالاتر میره...چطور؟ فرض کنید شما در جایگاه خالق محتوا، یک بستر تنش ایجاد کرده اید، یک گزینه برای شما اینه که یک عنصر متضاد مثل آرامش روی این بستر تنش بکارید، گزینه بعدی اینه که یک عنصر سرخوشی و خوش خیالی ایجاد کنید، این عنصر سرخوشی فاصله و تضاد بیشتری ایجاد میکنه. به نمودار توجه کنید...
کشف تکنیک مادر و واکاوی باورپذیری
خالق برای باورپذیری این سرخوشی و بی تفاوتی از دو عنصر بهره برده است. یکی اینکه برای کاراکتر معتاد این مهم است که به پول هنگفتی برسد و از این موضوع خوشحال و سرخوش است . دوم اینکه او معتاد است و اصطلاحا نشئه است. مجموعه این دو عنصر در کنار هم باعث شکل گیری این آرامش و سرخوشی شده است. البه با احترام به تمام مردمان سرزمینم و آرزوی سلامتی برای همه شما.
کشف تکنیک های فرعی:
تارگت و سوژه شدن حماقت و اعتیاد و نشئه و خماری کاراکتر معتاد روایت باعث خلق موقعیت طنز ثانویه میشود. در اینجا هم حماقت کاراکتر باعث میشود که رسیور یا مخاطب از بالا به او نگاه کند و او را به پایین بکشاند و از بالا و با دید تفوق و برتری به او نگاه کند. دوباره یاداوری میشود که تئوری تفوق و برتری در طنز بیان میدارد که مخاطب خود را کاملا برتر حس میکند و به نقص کاراکترهای داستان میخندد.
هشتگ های کیس:
تحت تعقیب#دستگیری#تنش# هیجان#معتاد#بی اعتنایی#دایورت ذکردن#اعتیاد#نشئگی#خماری#حماقت#سرخوشی
مورد سوم:
کلیپ سرنا امینی-فرق پدر مادر ایرانی و خارجی-لینک کلیپ در آپارات
ابتدا اینو بگم نباید تو دنیای تولید محتوا، ایرانی بودن خودمون رو تارگت قرار بدیم و در رابطه با این موضوع ملّی گرایی-Nationalism کلی درد دل دارم که درآینده و زمان مناسب باهم صحبت میکنیم:
سرنا امینی رو باید یکی از باهوش ترن افراد فعال در زمینه تولید محتوا در نظر گرفت، شما ببینید در این کلیپ، دقیقه 2:45 کاراکتر در حال میوه خوردن حواسش نیست و ظرف رو میشکنه، سوال اینجاست که خالق از اکت میوه خوردن در جهت خلق طنز چه استفاده ای میکنه؟
یکی از دلایل بالارفتن انگیج محتوا و ترند شدن و افزایش بازدید اینه که یک کاربر یک کلیپ رو چندبار در زمان های مختلف میبینه، در واقع از دیدن چندباره اون محتوا خسته که نمیشه، لذت هم میبره. دلیل این لذت اینه که خالق محتوا روی نکات ریز و جزیی خیلی دقیق شده...در اینجا هوش همیشگی سرنا امینی به کمک کلیپ مورد نظر میاد و اون رو تبدیل به کلیپ خارق العاده با درجه طنز بالا میکنه...چطور؟
بستر تنش و هیجان چطور ایجاد شده؟
شکستن ظرف و عصبانیت بیش از حد مادر خانواده از این موضوع...عنصر متضاد و ناسازگار توسط خالق چطور خلق میشه و در بستر تنش و هیجانی کاشته میشه؟
دقیقه 2:49 رو ببینید ظرف شکسته شده و مادر بشدت عصبانیه و فضا و بستر کاملا تنشی هست. اما در دقیقه2:49 سرنا امینی همچنان در عین بی تفاوتی و آرامش دیده میشه و میوه اش رو میخوره. ذهن رسیور چطور این تضاد رو دریافت و تحلیل میکنه؟
ما یک چیزی داریم به اسم ماشین گمانه زنی ذهن که در پروژه شات کان بطور مفصل درموردش صحبت میکنیم و از این میگیم که چه نقشی در طراحی موقعیت طنز و استوری تلینگ و انگیج محتوا و بالا رفتن بازدید محتوا داره؟ اما اینجا بطور خلاصه بهش اشاره میکنیم، ماشین گمانه زنی رسیور این انتظار رو داره که بعد عصبانی شدن مادر کاراکتر سرنا هم ناراحت بشه و این ناراحتی در چهره اش نمایان بشه اما اون بر خلاف انتظار و در عین بی تفاوتی و بقول معروف دایورت کردن داره میوه اش رو میخوره و درست در این لحظه تضاد شکل میگیره و مخاطب میخنده!
یکی از تکنیک های اصلی در خلق موقیعت طنز اینه که در جهت مخالف ماشین گمانه زنی حرکت کنی که در مورد این تکنیک در آینده بیشتر صحبت میکنیم.
هشتگ های کیس:
تنش#هیجان#پدر و مادر##بی تفاوتی#بی اعتنایی#دایورت کردن#دست و پا چلفتی#
کلیپ مصطفی آزاد -سر یک پنچری زن گرفت...لینک کلیپ در آپارات
طنز و کمدی درست در یک لحظه خلق میشه، و اون لحظه دقیقا زمانی هست که رسیور یا مخاطب تضاد و ناسازگاری رو درک و دریافت کنه، تضاد و ناساگاری با چی دقیقا؟
تضاد و ناسازگار با حالات نرمال و عادی ، تو کلیپ قبلی، سرنا امینی، حالت نرمال و قابل انتظار اینه که سرنا امینی بعد از شکستن ظرف ناراحت بشه و این ناراحتی توچهره اش دیده بشه اما خالق بر خلاف انتظار و ناسازگار با حالت عادی موقیعت طنزش رو خلق میکنه. یک مثال دم دستی چی میتونه باشه؟حالت نرمال نقاشی چهره یک فرد یکسری مشخصات ثابت و معین داره اما زمانی که کاریکاتوریست مثلا بینی رو بر خلاف حالت عادی و نرمال طراحی میکنه، تضاد و ناسازگاری و بدنبال اون طنز شکل میگیره..
حالا بریم سروقت تحلیل و کیس استادی:
مصطفی آزاد بابت از دست دادن ماشینش بشدت دچار تنش و نگرانی شده، خالق با این رویه بستر تنش رو ایجاد و پهن کرده، حال میبایست یک عنصری رو خلق کنه که این عنصر در دل روایت بر خلاف انتظار مخاطب باشه و مخاطب رو غافلگیر کنه...
حتی این عنصر میتونه لحن و تن صدای کاراکترهای داستان و دیالوگ ها باشه. کلا بگیم این عنصر متضاد که مدام ازش حرف میزنیم یا اکت و رفتار کاراکترهای داستان شماست یا دیالوگ و لحن و تن صداست. بطور معمول اکت و دیالوگ برای متضادسازی استفاده میشه، موارد دیگه هم هستن که در پروژه شات کات بطور جزیی و دقیق در موردشون تحلیل داریم.
مصطفی آزاد با لحن و دیالوگ آروم(محدوده آرامش) و با کمی چاشنی پررویی به خانومش میگه بمون خونه بیام حساب و کتاب کنیم!!! البته از دید بعضی ها این پررویی نیست، ما کاری به این مسایل نداریم چیزی که اهمیت داره اینه که عنصر متضاد و ناسازگار باشه و باعث غافلگیری بشه...
درست در این لحظه تضاد شکل میگیره و مخاطب غافلگیر میشه و بعد هم طنز متولد میشه...حالت نرمال و مورد انتظار چی میتونه باشه؟ ماشین گمانه زنی مخاطب این گمانه رو میزنه که کاراکتر عصبانی بشه و با داد و فریاد دیالوگاشو بگه اگر این وضعیت در داستان گنجونده میشد شما به این موقعیت میخندیدید؟ به هیچ وجه...چون خبری از تضاد و ناسازگاری نیست...
در تمام شش سال گذشته در ابرپروژه شات کان بالای چندهزار موقعیت طنز مختلف رو تحلیل کردیم و بررسی کردیم که چه چیزهایی باعث شکل گیری غافل گیری و تضاد و طنز میشه.
برای بررسی سایر کیس استادی ها (کلیپ های حامد تبریزی، سریال های ترکی مثل عشق سیاه و سفید و عشق حرف حالیش نمیشه و سریال محبوب پایتخت و ...) و همچنین ادامه آموزش منتظرمون بمونید...
برای اینکه در دنیای تولید محتوا و انگیج محتوا(فرایند بالابردن بازدید و وایرال شدن)، مخصوصا طنز و کمدی، پادشاهی کنید باید تا میتونید موقعیت های طنز رو تحلیل کنید، اینجوری پلاستیسیته ذهن شما کاملا در این جهت شکل میگیره و عضلات مغز شما درست مثل بقیه عضلات شما در زمان بدنسازی، برای اینکار آماده میشه. در قسمت های بعدی میخوایم تکنیک های یوتیوبر شدن رو تحلیل کنیم. ابتدا یک مدل هوش سوشیال طراحی میکنیم و بعد کیس استادی هایی مثل کلیپ های پوریا پوتک رو- پسر شماره یک یوتیوب فارسی- آنالیز میکنیم.
در پروژه گارد شات کان در تمام شش سال و اندی، تمام تلاش مون این بوده که کارمون غیر تکراری و در عین حال جامع و کاربردی و ساده باشه...