فضای غمانگیز و اغلب بسیار واقعگرایانه انیمههای ژاپنی هیچوقت برای مخاطب معمولی نمیشود. هربار که یکی از انیمههای غمانگیز این سرزمین را تماشا میکنم ناگهان قسمتی از تاریکی ذهنم را میبینم که از زیر خاکستری کهنه بیرون آمده و مقابلم نشسته است! انیمه روح تابستانی نیز چنین اثری دارد.
داستان انیمه روح تابستانی حول محور زندگی خاکستری چند نوجوان میگذرد که در اوج جوانی از زندگی بیزارند. احساسی از ناامیدی توام با بلاتکلیفی که اکثر ما آن را در سالهای اول جوانی تجربه کردهایم. روزگار جوانی ایام عجیبی است که انگار آدمی ریشههای حیاتش را در تُنگی بزرگ و شیشهای دوانده که هر لحظه بیم شکستنش میرود. در این انیمه اشاره به شبح تابستانی به این شکل توضیح داده میشود که او فقط در مقابل کسانی که زندگی را دوست ندارند، ظاهر میشود.
ریو، آئویی و تومویا سه نوجوان دبیرستانی هستند که هر یک به طریقی از زندگیشان ناامید شدهاند. ریو بابت بیماری که دارد کمتر از ۹ ماه از عمرش باقیمانده و احساس میکند پیش از ملاقات با شکوفههای گیلاس زندگیاش به پایان میرسد. آئویی، دختری ساده و آرام است که دوستان شروری در مدرسه دارد و مدام مورد آزار و شوخیهای ناراحتکننده آنها قرار میگیرد. تومویا نیز از جبر زندگیاش به ستوه آمده و اجبار به حاضر شدن در کلاسهای درس مانع آن میشود که کار مورد علاقهاش، نقاشی کشیدن را ادامه دهد.
هر سه آنها از طریق محیط مجازی باهم آشنا میشوند و تصمیم میگیرند روح تابستانی را احضار کنند. روح تابستانی میتواند به آنها توضیح دهد که مرگ چگونه است و دنیایی که بعد از زندگی آن را تجربه میکنیم چقدر بهتر یا بدتر از تجربه گذشته ما خواهد بود.
برای احضار روح تابستانی آنها باید فشفشههای متعددی را در یک لوکیشن قدیمی که مربوط به فرودگاهی متروک است، روشن کنند. روح تابستانی هنگامی ظاهر میشود که آتشی برپا باشد. در نهایت هنگام غروب پیش از آنکه آخرین فشفشه خاموش شود روح تابستانی ظاهر میشود و با سه نوجوان ملاقات میکند. پس از این ملاقات کوتاه ماجرایی پیش میآید و هر سه نوجوان در جهت تحقق یک تصمیم باهم متحد میشوند.
همانطور که از انیمههای ژاپنی انتظار میرود، آنکس که باید بمیرد، میمیرد و آنهایی که زنده ماندهاند با حقیقت زندگی دستوپنجه نرم میکنند. هیچ خبری از یک پایان شاد نیست ولیکن طی ماجرا با آشکار شدن حقیقتهایی از زندگی روح تابستانی، برغم داستان افزوده میشود.
انیمه روح تابستانی منظرههای زیبا و تصاویری با کیفیت را به نمایش میگذارد که نشان دهنده قدرت انیماتورها و کارگردان این اثر است. صحنههای پرواز و فرود آمدن در عمق زمین در این اثر به زیبایی و با جزییات کافی به تصویر درآمده و برای مخاطب با هر سلیقهای چشمنواز خواهد بود.
داستان انیمه روح تابستانی شاید جذابترین داستانی نباشد که پس از تماشای این اثر برای همیشه در خانه اول ذهن بیننده قرار بگیرد. حتی شاید آنقدر گیرا نباشد که مخاطب با هر سنی را تا انتهای ماجرا پای قصه نگهدارد. علاوه بر اینها ممکن است تماشای انیمه روح تابستان برای نوجوانی که درگیر بحران روحی است، ابدا مناسب نباشد زیرا در بخشی از انیمه، مرگ را یک راهحل برای پایان دادن به مشکلاتی معرفی میکند که حل کردن آنها تنها به صبوری نیاز دارد.
نکته مهمتر درباره انیمه روح تابستانی فضای بسیار تاریک قصه است. انتظار میرود پس از به تصویر کشیدن چنین تصویر سیاهی از زندگی و بمبستهای افراد،در نهایت با روشن کردن یک آموزه در واقع تماشای انیمه روح تابستان چیزی به خانه ذهن بردن باشد! اما در نهایت داستان با تمایل یکباره تومویا به زندگی، پایان مییاید.
همچنین این سوالها برای همیشه در ذهن مخاطب باقی میماند که آیا مادر دخترک ناکام مانده از زندگی، هیچوقت جسد دخترش را دید؟ یا ریو پس از مرگش، کسانی را داشت که سوگوارش باشند؟ آیا او پس از مرگ روح تابستانی را ملاقات کرد؟ و چندین سوال دیگر که ضمن توجه مخاطب به مراتب بیشتر میشوند و بدون پاسخ باقی میمانند.