ماجرای انیمه سازنده های رنگی از این قرار است که باران بیامان خاکسترهای داغ از آسمان باریدن گرفته. انسانها برای در امان ماندن از این باران مرگبار ناچارند لباسهایی شبیه به لباس فضانوردان به تن کنند. برخورد غبارهای خاکستر مانند با پوست انسان باعث ذوب شدنش میشود، به همین دلیل آنها در یک ساختار ایمنی که بیشتر با آهن پوشیده شده، زندگی میکنند.
رنگ زندگی از حیات انسانها رفته و تصور اینکه محیط بیرون چه شمایلی داشته را بهخاطر نمیآورند. تنها تصویری که از محیط بیرون باقی مانده یک نقاشی است که تقریبا درحال کمرنگ شدن و نابودی است. فویو، پسرک مریض احوالی که دلش پر شوقتر از همسن و سالهایش است، تصویر محیط بیرون را مرمت میکند و با کمک دوستش آکی، که دانههای رنگی را از محیط بیرون برایش میآورد، این تصویر را رنگآمیزی میکند. رفتن به محیط بیرون تنها از توان گروه خاسی به نام گروه بازیابی برمیآید که آکی عضوی از این تیم است.
فویو به مرور تمام رنگها را به نقاشی محیط بیرون اضافه میکند و امید تماشای آن را دارد؛ اماناگهان بیماری بر او چیره شده و پایان عمرش نزدیک میشود. آکی که تاب دیدن شرایط دوستش را ندارد سعی میکند تا برایش کاری انجام دهد. در ادامه او کاری میکند کارستان. فویو به عنوان تنها انسانی که بدون ماسک به محیط بیرون راه یافته، چشمش به تماشای آسمان روشن میشود. آسمان که در آن سرزمین جز رنگ خاکستری، جلوهای برای تماشا ندارد، برای فویو آینه آمال اوست. فویو چنان با لبخند به آسمان خاکستری نگاه میکند و به سمت آرامش میرود که لحظه مرگش مثل سعادتی غبطه برانگیز در چشم مخاطب برپا میکند.
انیمه سازنده های رنگی یکی از زیباترین انیمههایی است که دنیای انسانهای خیالپرداز را از دنیای انسانهای معمولی جدا میکند و آن را با تمام تمایزش به تصویر میکشد.
انیمه سازنده های رنگی شاید با اکثر انیمههایی که تا امروز دیدهایم متفاوت باشد. اول از این بابت که هیچ گره داستانی یا اتفاق غیرمنتظرهای در سراسر آن رخ نمیدهد. قرار نیست تا انتهای انیمه آموزه شگفتانگیزی نصیبتان شود. همچنین تماشای انیمه سازههای رنگی خالی از هیجان داستانی است. در تمام طول قصه مخاطب میداند که در نهایت چه اتفاقی میافتد؛ اما اینکه تصاویر به چه شیوه هنرمندانهای رسم شدهاند، کشش ایجاد میکند که تا پایان انیمه پیگیر تماشای آن باشیم.
شاید نشود انیمه سازندههای رنگی را مثل باقی انیمهها تحلیل و بررسی کرد؛ اما به وضوح مشخص است که این اثر برای یکبار دیدن است، حتی ممکن است پس از آن هیچوقت نام این انیمه را هم به یاد نیاورید ولی برای یکبار قطعا به تماشایش میارزد آن هم نه بابت داستان قوی یا معماهای پیچیده قصهاش، بلکه بخاطر جلوههای تصویری گیرای آن.
تصاویر در این انیمه از این جهت شایسته تماشاست که در زمان درست و همسو با قصه رنگ میگیرند و با نشان دادن تصویر یک نقاشی که در حال رنگارنگ شدن است، مسیر اصلی داستان را جلو میبرد.