این هم چند رباعی در حال و هوای خیامی. البته ما کجا و خیام کجا. سیاه مشق هایی است ....
۱
ای چرخ به کام کس نگردی نفسی
آسوده نبود یک نفس از تو کسی
نادانم اگر بپرورم در سر خویش
جز باده ی تلخ و یار شیرین هوسی
۲
دیوانه ای ای چرخ که گِل می سازی
پس صورتِ چون شمعِ چِگِل می سازی
یک چند بچرخانی و پس بشکنی اش
آن را که به خونابه ی دل می سازی
۳
ای دوست بیا بیا که می خواهمت آی
بردار و ببر مرا از این ویرانجای
باران_زده بوی ساحلی می خواهم
پیمودنِ جام باده ای پای به پای