ویرگول
ورودثبت نام
siamaka motv
siamaka motv
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

ادبیات بومی چیست

ادبیات بومی چیست

ادبیات بومی ایران اگر به خوبی نوشته شود، آیینه تمام نمای فرهنگ و نوع زندگی مردم است و این اقلیم است که ابیات کشورهای مختلف را از یکدیگر متمایز می کند. مثلا ادبیات ایران مشابه ادبیات هند یا آمریکا نیست. البته آثار نویسندگان یک منطقه نیز مشابه هم نیستند. مثلا نوشته های دولت آبادی و چند تن دیگر همیشه روایتگر زندگی روستایی و عشایر بوده است اما آثار اسماعیل فصیح اغلب زندگی شهری را روایت می کنند.


علاوه بر داستان های بومی مانند گیله مرد، شوهر آهو خانم، سووشون، عزاداران بیل و... که از موفقیت بسیار بالایی برخوردار هستند و مخاطب زیادی را جلب کرده اند، اشعار بومی نیز وجود دارند که از محبوبیت بالایی برخوردار نیستند. زیرا گویش آن ها خاص یک منطقه است و مردم سایر مناطق قادر به فهم آن نیستند و از این رو از آن ها استقبال چندانی به عمل نمی آید. حتی در سال های دورتر نیز این مسئله وجود داشته است، برای مثال  باباطاهر که اشعار محلی می سرود تا اندازه سعدی و حافظ شناخته نشده بود. علاوه بر شعر، داستان ها و مثل های قومی نیز موجود هستند که با وجود داستان قوی از محبوبیت زیادی برخوردار نیستند.

امروزه با رشد صنعت بسیاری از زندگی های روستایی تغییر کرده و به زندگی شهری نزدیک شده است و نویسندگان نیز اغلب به نوشتن داستان هایی با فضای شهری می پردازند. البته نه تنها در ادبیات بلکه در کل بسیاری از رسومات و گویش ها در حال کم رنگ شدن و از بین رفتن هستند. اما ما باید با همکاری ملت و دولت میراث سرزمین خود را حفظ کنیم. برای مثال از نویسندگان محلی و آثار آن ها حمایت کنیم، برنامه هایی جهت ترویج رسوم و گویش های نقاط مختلف ایران تدارک ببینیم و اجازه ندهیم به دست فراموشی سپرده شوند.


به اعتباری ادبیات ایران را در مثل می‌توان ادبیات بومی (خاص اقلیمی ویژه) دانست و همینطور است ادبیات چین یا هند یا اسپانیا اما ادبیات اقلیمی (بومی) در معنای خاص ادبیات است که در منطقهای خاص بوجود آمده و دارای شرایط زیر است:

۱- وحدّت گویش محلی و وجود گفت‌ها و اصطلاح‌ها و ترانه های مشترک.

۲– مشابهت آئین و مراسم جشن‌ها، اعیاد ملی و مذهبی، رقص‌ها، آئین ازدواج و خاکسپاری، تولد و نامگذاری فرزند، طرز کوچ و مراسم همراه با آن (در عشایر).

۳– وحدت زبان و تاریخ. مذهب، اقلیّتهای مذهبی، نهادهای آموزشی، مدرسههای جدید و قدیم. میزان سوادآموزی و بهره بردن از خواندن و نوشتن کتاب‌ها. وجود قهرمانان مشترک و محبوب عامه، نحوهی ارتباط با تمدن جدید، میزان حضور رادیو و تلویزیون، ماهواره، عکاس، فیلمبرداری و… در ده و روستا و مناطق دورافتاده، طرز مشارکت عامهی مردم در قیام‌ها، مبارزه‌ها، تعاون‌ها، رأی دادن، شرکت در انجمنهای دور شهر.

۴ طرز گذراندن ایام فراغت، انواع ورزش آبی بومی، کشتیگیری، زیارت اماکن متبرکه، تعزیه، ییلاق و قشلاق، مشاعره، شرط بندی، معرکه گیری.


۵– خصائص جغرافیای انسانی. مردمی که در مناطق گرمسیر و حواشی کویر زندگانی می‌کنند با مردمی که در مناطق سردسیر یا در مکانهای پرآب و درخت زندگانی می‌کنند، تفاوت دارند. خلق و خوی و طرز رفتار و باور‌ها و ادبیات و هنر این دو با هم یکی نیست. در مثل مردم بلوچ که با ش‌تر و بیابان سر و کار دارند با مردم مازندران که بیشتر گاو و گوسفند دارند و از اسب به عنوان وسیله نقلیه بهره گیری می‌کنند، طرز زیست یکسانی ندارند.

۶– مشابهت وضع زراعی و معیشتی. وجود شالیزار‌ها، مزارع چای، حرفههای مخصوص از قبیل حصیربافی و چوببری و ماهیگیری (در شمال) و وجود نخلستان‌ها، مزارع گندم و جو و کشت و زرع با آب باران در جنوب و جنوب شرقی ایران.

۷– وحدّت اوضاع جغرافیایی از قبیل کوه‌ها، رود‌ها، درختان، آب و هوا، میزان بارندگی فاصله کم یا زیاد بخش‌ها. در ایران، مازندران، گیلان، و گرگان و مناطق ساحلی دریای خزر از این لحاظ وحدت دارد. میزان بارندگی در آن زیاد است، جنگلهای فراوان دارد، آبادی‌ها بهم نزدیک است ولی در مناطق جنوبی و نزدیک به کویر هوا گرم یا بارندگی کم، جمعیت اندک و فاصله روستا‌ها و شهر‌ها زیاد است.

۸– مشابهت مناسبات اقتصادی، روابط مالک و زارع، منابع تغذیه و خرید و فروش محصول، کاشت و برداشت، مناسبات زارع با پیشهور و سلفخر، نحوهی مشارکت زنان و کودکان در کارهای تولیدی. اجاره بهای خانه‌ها، باغ‌ها، نیروی خرید، نحوهی برخورد با فن و صنعت جدید، بهره گیری از طرز تولید قدیمی (شخم، گاوآهن) یا تراکتور و کمباین و خرمن کوب ابزار جدید.

تحقیق در مورد ادبیات بومی ایرانی اگر خوب نوشته شده باشد ، آیینه ای از فرهنگ و شیوه زندگی مردم است و همین جو است که آیات کشورهای مختلف را متمایز می کند. به عنوان مثال ، ادبیات ایران شبیه ادبیات هندی یا آمریکایی نیست.

البته آثار نویسندگان یک منطقه یکسان نیست. به عنوان مثال ، نوشته های دولت آبادی و چند نفر دیگر همیشه زندگی روستایی و عشایری را روایت کرده اند ، اما آثار اسماعیل فصیح اغلب زندگی شهری را روایت می کند.

علاوه بر داستانهای محلی مانند گیله مرد ، همسر آهو خانم ، سووشون ، عزاداران بیل و غیره که بسیار موفق هستند و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده اند ، همچنین اشعار محلی نیز وجود دارد که چندان محبوب نیستند.

زیرا گویش آنها مختص یک منطقه است و مردم مناطق دیگر قادر به درک آن نیستند و به همین دلیل از استقبال چندانی برخوردار نیستند. این حتی در سالهای دورتر وجود داشته است ، به عنوان مثال باباطاهر ، که اشعار محلی را سروده است ، به اندازه سعدی و حافظ مشهور نبود. علاوه بر شعر ، داستان ها و ضرب المثل های قومی وجود دارد که علی رغم داستان قوی ، محبوبیت چندانی ندارند.

امروزه با رشد صنعت بسیاری از زندگی روستایی تغییر کرده و به زندگی شهری نزدیکتر شده اند و نویسندگان غالباً با جو شهری داستانهایی می نویسند. البته نه تنها در ادبیات بلکه در کل ، بسیاری از آداب و رسوم و لهجه ها در حال محو شدن و ناپدید شدن هستند.

اما ما باید با همکاری ملت و دولت میراث سرزمین خود را حفظ کنیم. به عنوان مثال ، از نویسندگان محلی و آثار آنها پشتیبانی كنید ، برنامه هایی را برای ترویج آداب و رسوم و گویش های مناطق مختلف ایران تهیه کنید و اجازه ندهید كه آنها فراموش نشوند.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید