حتما تا حالا اسم "کپی رایت" به گوشتون خورده .همون قانونی که در بسیاری از کشورها به شما این حق رو میده که تا برای مدت زمان طولانی(و نه همیشه!)کنترل زیادی روی انتشار و یا بهره برداری از اثری که خلقش کردین رو داشته باشید و در موارد نشر یا استفاده غیرمجاز دیگران از مخلوقتون[!] ،بتونید از راه های قانونی حقوقتون رو مطالبه کنید.
خب،تا اینجای کار که همه چیز خیلی خوب و عالی به نظر میاد دیگه،مگه نه؟! اینکه مالک حقیقی چیزی باشید که به وجود آوردید و هرکسی با چند کلیک ساده، بی دردسرو رایگان اثر شمارو (که هرچیزی میتونه باشه مثل یک موسیقی،فیلم یا برنامه) به دست نیاره .
اما حقیقت اینه که همه چیز به اون اندازه ای که به نظر میاد زیبا نیست،چون خیلی وقت ها همچین قوانینی میتونن نقش سرعت گیر رو در مسیر پیشرفت حوزه اثری شما ایفا کنن.مثلا دعوای حقوقی قدیمی و جنجالی بین شرکت های سامسونگ و اپل رو یادتونه؟ هر چند که من حافظه خیلی قوی ای ندارم اما به یاد دارم که شرکت اپل برای چیزهای ساده و بعضاً خیلی مسخره ای مثل" گرد بودن گوشه های ایفون " در دادگاه از سامسونگ شکایت کرده بود! از اون جالب تر که در نهایت دادگاه به نفع اپل رای داد و سامسونگ رو به پرداخت غرامت محکوم کرد.چرا؟چون واقعا حق با اپل بود و این شرکت برای تک تک ویژگی های جزئی به کار رفته در ایفون پتنت ثبت کرده بود.
میبینید؟! درقالب تعریفی که از این قانون [و یا قوانین مشابه] ارائه میشه؛ شما میتونید هرفکر،اثر و یا خلاقیت ریز و درشتتون رو بدون هیچ مرز و حدود مشخصی تنها متعلق به خودتون بدونید و دیگران رو از داشتن و استفاده ازش منع کنید،چراکه شما اولین پدیدآورنده اون هستید.ولی خب همونطوری که واضحه این وسط یک جای کار میلنگه! چرا که این دسته از قوانین که به گفته بسیاری از حامیانشون برای حفاظت از حقوق مولف و برانگیختن نوآوری دربین اونها به وجود اومده بودند،در بسیاری از موارد مسیری کاملا خلاف این قضیه رو طی میکردند.
قسمت موردعلاقهی من از اینجا شروع میشه،یعنی جایی که افرادی با افکار بزرگتر پا به این عرصه گذاشتن و جنبش کپی لفت(copyleft) روشکل دادن! جنبشی که همونطوری که از اسمش برمیاد نقطه مقابل تفکر کپی رایتی رایج بود.طرز تفکر افراد پیرو این جنبش اینطور بیان میشه که "راه پیشرفت یک ایده و تفکر نه در محصور سازی،بلکه در دسترسی آزاد و بدون محدودیت تمامی افراد جامعه به اون نهفته است".خب شاید این جمله به مذاق خیلی از شماها خوش نیاد چون الآن یک چیزی در اعماق سرتون داره بهتون میگه که عاقلانه نیست که انسان ماحصل زحماتش رو به سادگی در اختیار دیگران بزاره و یا اینکه این حق هرکسیه که مالکیت تمام و کمالی روی چیزی که ساخته رو داشته باشه و از اینجورچیزا.مطمئناً کسی هم نمیتونه اون نق نقویه درونتون رو برای این حرفا سرزنش کنه.ولی من میگم اگه هدفتون از کاری که دارید انجام میدید چیز هایی فراتر سودومنفعت شخصی مثل ایجاد پیشرفت در حوزه ی اثریتون و یا کمک به خلق یک جامعه ازاد حقیقیه این راه شمارو خیلی بهتر به هدفتون میرسونه.چطور؟! خب شاید یک مثال این قضیه رو بهتر براتون روشن بکنه :
من چیزی رو به وجود اوردم، مثلا قطعه ای کد. پس من الان چیزی دارم که شما ندارید؛اما من با وجود تمامی دردسرهایی که برای نوشتن این کد کشیدم اون رو در اختیار شما قرار میدم، شماهم روی اون کار میکنید و اون رو بهبود میبخشید و نسخه ارتقا یافتهی کد مذکور در اختیار من قرار میدید.حالا هردوی ما یک قطعه کد بهتر داریم. معامله ای دو سر برد.
البته همونطور که قبلا هم گفتم الآن هم دوباره یادآوری میکنم که سر برد قضیه در طرف شما کاملا وابسته به اینه که برای خودتون به وضوح مشخص کنید که هدف شما از فعالیتی که انجام میدید چیست؟ . شاید اگه هدف و افکارتون متفاوت از چیز هایی باشه که من گفتم این قضیه براتون یه باخت بزرگ به حساب بیاد؛هرچند که من همیشه شمارو به داشتن افکار بزرگتر دعوت میکنم!
راستی صحبت از مردان دنیای آزاد شد ولی از یکیشون هم نام نبردم! در کل افراد زیادی در این قضیه دخیل بودن که ذکر نام و تاریخ تولد و شماره ی شناسنامشون نه در این مقال میگنجه و نه موضوع اصلی بحث ماست؛ ولی اگه بخوام چندتن از افراد پیشگام این عرصه رو بهتون معرفی کنم میتونم به ریچارداستالمن و یا دنیس آلیسون اشاره کنم که البته اولی خیلی مشهور تره!.
در آخر برای حسن ختام اگه بخوام بر روی تمام چیزایی که نوشتم یک جمع بندی اجمالی داشته باشم لازم میدونم بهتون بگم همیشه که همه چیز اونطوری که به نظر میاد نیست!
روی سخنم با اون دوستانیه که فکر میکنند هرچه بیشتر بر روی کارهایی که افراد انجام میدن انحصار صورت بگیره ایده های بیشتری فوران میکنه و همه چیز پیشرفت میکنه. این طرز تفکرتون درست نیست(فکر میکنم به اندازه کافی برهان اورده باشم) هرچند اگه شما جور دیگری فکر میکنید خوشحال میشم که نظراتتون رو با من هم در میان بزارید!
مطالعه بیشتر: