من اگه یه روزی بخوام مهاجرت کنم به احتمال زیاد استرالیا رو انتخاب میکنم..
چن روز پیش یکی از پادکستهای صدای مهاجر رو گوش میکردم که با آدمای متفاوتی که به کشور و جاهای مختلف مهاجرت کردن، مصاحبه میکردن.. تو یکی از این صحبتا یکی گفت: شعار مردم استرالیا اینه که "زندگی رو باید زندگی کنین" میگفت: تفریح خیلی مهمه به همون اندازه که کار کردن مهمه
رفاه تو استرالیا هست و اینکه به اندازهای که کار میکنی راحت هستی. اگه تو استرالیا واسه آخر هفته و تعطیلاتت برنامه نداشته باشی شاید یه جوری نگات کنن و شاید واسشون تعجب آور باشه (البته همه ما میدونیم که اینا یه کلی گویی هستش و ممکنه استثنا هم وجود داشته باشه)
منم همیشه طرفدار این نوع زندگی هستم که درسته ما باید کار کنیم، اما باید کنارش به تفریحمون هم برسیم..
از اینکه کل زندگیم رو وقف کار کنم خوشم نمیاد و زودم خسته و کسل میشم از این وضعیت. راستش آدم رباتی نیسم؛ یعنی فقط برای کار برنامه ریزی نشدم.. ما باید به وقتش تفریح کنیم تا روحیهی لازم برای کار رو هم داشته باشیم.
جملهای که همیشه زیاد تو محل کار تکرار میکنم اینه: "من ربات نیستم"!?
من عاشق اینم که برم سفر، گردش و حتی خیابون گردی با دوستام. دوس دارم از نظر شغلی هم به جایگاه خوبی برسم، راستش من نمیتونم آدمایی که 24 ساعته مشغول کار هستن و میگن یه مدت سختی بکش و بعد لذتشو ببر درک کنم..?
یه مدت یه سری ویدیو و ریلز تو اینستا میدیدم که میگفتن وقتایی که دوستام تو گردش و مهمونیای آخر هفته بودن من داشتم برای آیندهم تلاش میکردم! با این حرف زیاد موافق نیسم؛ چون به نظرم اون آدما از نظر روحی میتونن خیلی قویتر از تو باشن?
درسته در شرایط فعلی و اقتصادی نیاز داریم که بیشتر از قبل تلاش کنیم تا به اون جایگاه خوبه برسیم، اما اینکه فقط کار کنی و هیچ تفریحی نداشته باشی تو رو به یه آدم ماشینی که فکری جز آینده و کار نداره تبدیل میکنه. تمام ترس من اینه که یه روزی از زندگیم لذت نبرم و بهم خوش نگذره..
راستش دلم نمیخواد یه آدمی باشم که فقط زندهاس و نفس میکشه، ترجیح میدم از زندگیم لذت ببرم تا اینکه تو 50 سالگی حسرت کارای نکرده رو دلم بمونه??