حرفی که میزنم علمیه ، خیال یه ادم نیست .چی باعث میشه که نتونیم فرصت ها رو پیدا کنیم ؟
بزار بهت اول بگم فرصت چجوری درست میشه... در حقیقت فرصت یا همون شانس چیزی نیستش که خدا یا بنده خدا به تو بده ! بلکه خودت باید به دستش بیاری . تو زندگی هیچ چیزی مفت نیست و برای به دست اوردنش باید یه چیزی بدی حتی اگه اون چیز واقعا بی ارزش باشه.
اما چی باعث میشه که یه ادم به کلی فرصت دست پیدا کنه و یه ادم هیچی به دست نیاره ؟ یه قسمت تو مغزت هست ، نزدیک پیاز مغز تیره ( بالا تر از نخاع ) وظیفش اینه که ورودی ها رو به مغز انتقال بده ، لامسه ، چیزی که میبینی ، حس میکنی ، میشنوی یا کلا هرچی.. همشون از این قسمت رد میشن . اما همین قسمت مغز یه وظیفه دیگه هم داره ! فیلتر کردن .
یه لحظه چشات رو ببند و سعی کن تمام صدا های دور ورت رو بشنوی..... صدای کولر ، صدای خانوادت ، صدای گوشیت ، صدای پرنده ها و.... کلی صدا هست که تو از اون همه صدا فقط به دو تاشون توجه کرده بودی، مثلا صدای کولر با صدای خانواده ! بقیه صدا ها کجا رفتن ؟ صدا ها جایی نرفتن فقط مغز تو اون هایی که فکر میکرد ارزش شنیدن نداره رو فیلتر کردش همین .
این کار اون باعث میشه که تو روانی نشی ! چون فقط صدا نیست، چشمای تو در ثانیه کلی چیز میبینه که از اون ها شاید فقط متنی که الان داری میخونی مورد توجهته اونم به لطف سیستم فیلتر کننده مغزت که با این کار تمرکزت رو بالا میبره .
اما اینا چه ربطی به پیدا کردن فرصت داشتن ؟ فرصت ها همیشه دور ور ما هستن از فرصت های کوچیک بگیر تا فرصت های باور نکردنی که با فهمیدنشون مو به تنت سیخ میشه . تنها مشکل اینجاست که مغز تو اون ها رو با ارزش نمیبینه !!! برای همین مثل یه تیکه زباله پرتشون میکنه سطل اشغال و تمام ! تو دیگه هیچ ایده یا فرصت جدیدی دور ورت نمیبینی
حالا چجوری این حالت رو از بین ببریم ؟ اول باید برای مغزت یه جور الارم درست کنی ، کار سختی نیست فقط کافیه مقدار حساسیتت رو به کلمه هایی مثل مشکل بالا ببری تا با شنیدنش به فکر راه حل پول ساز بیفتی . در مورد چیزی که میخوای به دستش بیاری اطلاعات جمع کنی ، مثلا میخوای یه شغل خوب گیر بیاری . پس برو و با افرادی که شغل موفق دارن حرف بزن ، میخوام یه جوری به مغزت این رو بفهمونی که برای من پیدا کردن شغل مهمه تا با این کار مغزت به جای فیلتر کردن فرصت های شغلی، اون ها رو جلب کنه .
برو در مورد شغل خوب تحقیق کن ، عکسای انگیزشی در این مورد ببین و تا میتونی حساسیت خودت رو نسبت به کلمه شغل زیاد کن . اون وقت یهو یاد یکی میفتی که میتونه بهت کمک کنه یا این که وقتی تو بیرونی چیزی نظرت رو جلب میکنه که مرتبط با شغل مورد نظرته . مغزت هرچی که مربوط به اونه رو جلب میکنه .
میدونی مغز ما از اول نمیدونه چی با ارزشه و چی نیست برای همین منتظر عکس العمل تو میشه ! این کار رو از وقتی که به دنیا اومدی تا زمانی که از دنیا میری انجام میده .
مغز : هی من یه مداد پیدا کردم که سرش خورده شده
من : واسم مهم نیست !
مغز : باشه پس از این به بعد فیلترش میکنم
مغز : من یه دختر با موهای بلند دیدم
من : واسم خیلی جالبه
مغز : باشه پس بازم برات پیدا میکنم
مغز : یکی دیگه پیدا کردم
من : چه دافیه
مغز : یکی دیگه
من : به به
مغز : یکی دیگه
مغز : یکی دیگه
مغز : یکی دیگه
مغز : یکی دیگه
من : چرا انقدر زیاد شدن ؟؟؟!!
مغز : زیاد نبودن فقط حساسیتم رو نسبت به دختری که موهاش بلنده زیاد کردم
تو پرانتز : من همچین ادمی نیستم که به ناموس مردم نگاه کنم فقط خواستم جوری بهتون داستان رو بگم که هیچ وقت یادتون نره ، این مثال هم یه جور تجربه مشترک بین همه مرداست واسه همین همیشه یادتون میمونه .
دیدی ! مغز ما همچین گفتگویی واضحی با ما نداره ولی همچین اتفاقی بدون کلمات و فقط با احساسات برای ما میفته . وقتی به یک چیزی احساسی نشون میدی چه بد چه خوب ، مغز و دنیا از همون نوع تو راهت بیشتر سبز میکنه . پس یه سر به فیلتر کننده مغزت بزن و چیزایی که فکر میکنی مهمن رو برجسته کن تا مغزت با دیدنشون بهت الارم بده
اینجوری فرصت خوبی رو از دست نمیدی :) تستش کن ضرر نداره