پارسال این موقع

پارسال این موقع..

فکر میکردم دیگه امکان نداره درست شه

دیگه من اون آدم سابق نمیشم..

پارسال فکر میکردم ینی ممکنه ازاین مهلکه بیام بیرون؟ینی زنده ازاین جنگ برمی گردم؟

نه نمی خوام خیلی شلوغش کنم.شاید واقعا زیادی دارم بزرگش می کنم.

حتما خیلیا تو زندگیشون از این تجربه ها داشتن...اتفاقات سخت!

اتفاقاتی که فکر میکنی به تنهایی از پسشون برنمیای .

آره حقیقت همینه.مطمئنم اگه کمک اون نبود تنهایی از پسش برنمیومدم.

اونایی که تجربش کردن میدونن دارم چی میگم.

وقتی تموم میشه خودت متوجه نمیشی دقیقا چور تموم شد،چطوراز پسش براومدی

واقع این خودت بودی که به اون روزای سخت تلخ غلبه کردی؟

ولی همه مون یه چیزی رو خوب میدونیم.

هرکسی که از اون روزای طوفانی بیرون میاد عوض میشه بزرگ میشه، خیلیییی بزرگ میشه!

یه درسایی میگیره که براش لازمه!انگار باید اون ماجرا ها پیش می اومد که درس بگیری،که بفهمی،که رشد کنی.

بهای سختی داشت..ولی من خوشحالم که اون روزا تموم شد.

من درسامو گرفتم.

یه جایی می خوندم زندگی تا وقتی درستو نمیفهمی اونقدر بهت پیله میکنه و اون درسو تکرار میکنه تا بفهمیش تا یادبگیری بایدخودتو تغییر بدی و عوض شی.

می خواین بدونین اون درس چی بود؟

اولین درس :خودتو از هرآدمی تودنیا بیشتر دوست داشته باش

این خیلییییی مهمه خیلییییی زیاد!

قطعا منظورم خودخواهی نیست.اما این که سلامت جسم و روان خودت رو اولویت قراربدی و عزت نفس داشته باشی مهمه و نه تنها اشکالی توش نیس بلکه لازمه زندگی کردنه.

البته که من به همه ی این تونایی نرسیدم ولی دارم یاد میگیرم و تمرینش می کنم.

دومین درس:خیالبافی ممنوع!!!

یادگرفتم تا واقعا چیزی مشخص نشده و اتفاق نیفتاده نباید تو ذهن و اوهام خودم خیال ببافم و قطعیش کنم!

چون اتفاقاتی کهدر زندگی می افته به خیلی چیزا بستگی داره که فقط بخشی ازاون به اراده ما برمی گرده!

یه بخش دیگش به اراده ی آدمای اطراف ما و شرایطی که داریم توش زندگی می کنیم مربوط میشه.

پس کنترل صددرصد هیچ چیز رو هیچ وقت در این جهان نخواهیم داشت.

شما چه درسایی یادگرفتین؟از سالی که گذشت یا کل سالایی که زندگی کردین؟

اگه دوست داشتین اون پایین برام بنویسین خوشحال میشم نظراتتنو بخونم.


26اسفند1401