برای ساختن عضلات قویتر، ورزش و رژیم غذایی حیاتیست. برای داشتن مغزی که در نوشتن خبره است چطور؟ برای رسیدن به جواب این سوال، باید بررسی شود محتوا برای کجا نوشته میشود؟ در چه قالبی تولید محتوا میکنید؟ برای چه مخاطبی و با چه هدفی؟ جواب و راهکارتان باید مثل روز برایتان روشن باشد! یعنی تسلط و دانشِ لازم برای ایجاد محتوایی کاملا تخصصی داشته باشید. مسئلهای که باید به آن توجه کنیم، میزان غذاییست که هر روز به مغزمان میدهیم. محتوایی گیرا و متفاوت، نیازمندِ خلاقیت است. زمانی که مخاطب تشخیص دهد خالقِ این نوشته کسی نیست جز شما، میتوانید از خلاقیت خود اطمینان پیدا کنید. چرا که اثری متفاوت با دیگران، که متعلق به شماست را صاحب شدهاید.
بهتر است همین الان با این حقیقت رو به رو شوید... اگر میخواهید این شاخه را به طور جدی دنبال کنید و به عنوان فردی حرفهای شناخته شوید، لازم است تسلط و مهارت خود را افزایش دهید. چگونه؟ بخوانید، بخوانید و بخوانید! اثر محتوا نویسهای موفق را بررسی کنید.به ساختار، لحن و هر نکته ظریفی دقت کنید... قرار نیست از آنها تقلید کنیم. بلکه میخواهیم دائما به مغزمان ورودی بدهیم که بتواند با خروجیِ متفاوت از دیگران، مخاطب را شگفت زده کند. البته، ورودیهایی را انتخاب کنید که بهترین هستند!
اولین بار که با متنی مواجه میشوید، درگیر موضوع یا مطالب جدیدی خواهید شد که در آن متن به شما ارائه شده است. مطالب و شیوه نگارش منحصر به فرد هر نویسندهی قهاری ذهن شما را تسخیر میکند و این اطلاعات برای مغز تجربهای جدید به حساب میآید. هدف از مراجعه دوباره یادگرفتن ساختارها، بررسی بهتر نقاط قوت و خلاقیتهاییست که باید در ذهنتان نقش ببندد و با آن بیگانه نباشد.
نویسنده ماهر کلمات را با خلاقیت و گیرا ترین حالتِ ممکن مینویسد. در کتاب The Age of Innocence زمانی که آرکر مجذوب زیبایی الن شده است، ادیس وارتون (نویسنده کتاب) به جای اینکه بنویسد الن چشمهای دوست داشتنی دارد، از تحیر آرکر در افکارش سخن میگوید که چگونه ممکن است در معشوق او چنین ترکیبِ چشمهایی خلق شده باشد. عبارتهای غیرتکراریِ نویسندگانِ محتوا، نقطه قوت و ادامه دهنده ارتباط آنها با مخاطب خود است.
من از از آن آدمهایی بودم که اگر قسمتهایی از یک مقاله یا کتاب را نمیخواندم احساس بدی پیدا میکردم (گاهی این قضیه تحت عنوان ترس از دست دادن همه چیز شناخته میشود). با توجه به اینکه شغل من همچون شما مرتبط با محتوا است، باید مطالعه زیادی میداشتم. قطعا خواندن به تجربهای غیر لذت بخش تبدیل میشد، اگر وسواس در خواندم را کنترل نمیکردم. برای اینکه از مطالعه و یادگیری خود لذت ببرید و باعث استمرار آن شود، باید برای شما مفرح هم باشد. پس اگر قسمتهایی وجود دارد که از حوصلهتان خارج است یا فکر میکنید با نادیده گرفتن و گذشتن از آنها خللی در یادگیریتان ایجاد نمیشود، حتما آن را اسکیپ کنید.
بعد از خواندن 10 صفحه، چشم از کتاب یا متن بردارید. سعی کنید خلاصهای از مطالبی که خواندید بنویسید. چه چیزی بهتر از این تمرین؟ بعد از اطلاعات بیشماری که وارد مغزتان کردهاید، با استراحت دادن به آن، مغز فقط خوشحال نمیشود بلکه از شما تشکر هم میکند. و برای قدردانی ورودیها را در قسمتهایی که برای خلاقیت و یادآوری نیاز دارید طبقه بندی میکند. تحقیقات نشان داده است که با انجام این روش، یادآوری مطالب در دراز مدت، نسبت به افرادی که یک متن را برای به حافظه سپردن 4 بار پشتهم می میخوانند، 50 درصد! بیشتر خواهد بود.
(برای افزایش قدرت یادگیری خود میتوانید این مقاله را بخوانید.)
هایلایت کردن و نشانه گذاری در متن، انجامِ فعالیتی است که باعث میشود نه تنها خوابتان نبرد، بلکه برای مغزتان هوشیاری و تمرکز بهتر را به ارمغان میآورد. پس فعالانه مطالعه کنید.
سبک و موضوعی که برایتان مهم است و به آن اهمیت میدهید، چیزی که از اعماق قلبتان آن را درک میکنید و حاضرید زمان زیادی را صرفش کنید پیدا کنید. آن را پیش بگیرید و با جان و دل برایش زمان بگذارید، چرا که تبدیل به استایل شما، سبک فریبنده و شیفته کننده در نوشتههایتان خواهد شد. (Kurt Vonnegut)