ویرگول
ورودثبت نام
سیما صادق پرور
سیما صادق پرورsima_sadeghparvar@
سیما صادق پرور
سیما صادق پرور
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

نوستالژی

امان از خاطرات.
یه لحظه بوی آشنایی، یه آهنگ، یه عکس، یهو قلبمو پرت کرد وسط یه خاطره‌ی ده سال پیش.
نفسم بند اومد، بغضم شکست.
باورم نمی‌شه این همه زود گذشت.
باورم نمی‌شه هنوز خاطره‌ای که فکر می‌کردم دفن شده، اینجوری می‌تونه بیاد سراغم، مثل یه موج، مثل حمله.

چرا وقتی توی لحظه‌ایم، قدرشو نمی‌دونیم؟
چرا باید اول از دستش بدیم تا بفهمیم چقدر عمیق بوده؟

قلب آدم، یه چیز عجیبه.
یه لحظه شکوفه می‌زنه، یه لحظه می‌میره.
و زندگی؟
پر از لحظاتیه که انقدر زیبان، انقدر عمیق، که آدم می‌ترسه… چون می‌دونه نمی‌مونن.

دلم می‌خواد بیشتر زندگی کنم.
هر لحظه رو مزه کنم.
بدون ترس. بدون سانسور.
آره… لعنت به زندگی که اینقدر زیبا و ناپایداره.
و امان از دل‌بستگی.
و امان از انسان.

زندگیگذر زمان
۹
۳
سیما صادق پرور
سیما صادق پرور
sima_sadeghparvar@
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید