ویرگول
ورودثبت نام
لعیا ترحمی (سیمرغ)
لعیا ترحمی (سیمرغ)
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دیالوگ رمان ماموریت عشق

سارا دستش را گرفت و گفت:

- حالا چی میشه یه نگاهم به ما بندازی؟

و بعد چشمکی حواله ی صورت سرخ شده اش کرد.

ارسلان، دست دخترک را پس زد و جواب داد:

ببین! من عاشق ماه شدم، به چشمکِ ستاره های کوچیکی مثل تو هم محل نمیدم!

پی نوشت: دوستان این رمان رو داخل چنل بله ام پارت گذاری میکنم. لینک چنلمم توی پست های قبلیم هست. دوست داشتید عضو بشید♡

البته اگه استقبال زیاد باشه توی ویرگول هم پارت گذاریش می کنم:)?

لعیا ترحمی (سیمرغ)

لعیا ترحمیسیمرغدیالوگ اولین رمانمماموریت عشقاینجوری عاشق باشیم
دست به قلم شو؛ شاید روزی عاشقانه هایت را خواند! :)...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید