قطره اشکی از گونه اش به روی موبایل میچیکه و تایپ میکنه:
-لعنت به این دوری لعنت به مردملعنت به فامیل لعنت بهشون که تا نگات کنم میگن هیزهتا صدات کنم میگن هیزهتا سلام کنم میگن هیزه:))
لعیا ترحمی (سیمرغ?)