سپاهان، زمانی که ایران و سیاست و فوتبالش در اوج انحطاط مدیریتی بود و سیاست قلابش را در فوتبال چنگ انداخته بود و همین کارها و نشاندن آدمهای بیلیاقت بر مدیریت تیمهای دولتی باعث حذف استقلال از باشگاههای آسیا شد، تنها نماینده ایران ماند، تک و تنها به عنوان قهرمان جام حذفی ماند، به عنوان نیروی سوم در مقایل دو قدرت سیاسی سنتی (چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب) که وجودشان را مرهون متلاشی شدن تیمهای شاهین و دارایی بودند! و بعد از انقلاب دو تیمی که به عنوان کنترلکنندهی احساسات مردم در مقابل مسائل همیشه ابزار و آلت دست بودهاند.
سال ۲۰۰۷ در چنین شرایطی، سپاهان تنها شروع کرد به طوفان به پا کردن در آسیا، بازیهایی را برد که حداقل ۱۵ سال بود تیمی از ایران نتوانسته بود آنها را ببرد. شاید پاس تنها رقیب سپاهان در این وادی بود، که آن هم زیر سایه تاج و پرسپولیس ماند و نهایت نابودش کردند و صدای کسی هم در نیامد. در فقدان پاس، سپاهان شروع کرد به جایگزین شدن نیروی سوم و شکستن دوقطبی کاذب، بدون ستارهای گران قیمت و بدون بازیکنان خارجی آنچنانی، دو عراقی و یک گرجستانی و بزرگترین نامهای ایرانیاش، نویدکیا و عقیلی بودند که جایی در تیم ملی هم نداشتند! اما افرادی کاریزماتیک بودند که میتوانستند در کنار بوناچیچ و ساکت قرار بگیرند تا به فینال آسیا و جام جهانی باشگاهها بروند...سپاهان در حال ساخت هویتی جهانی بود، از جایی غیر از پایتخت، با مدیریت صحیح و بدون دخالت سیاسی...اما چند سال بعد به جای هویت پیدا کردن جهانی و ورود سیاسیون و ورود پیدا کردن مسائل، سپاهان را وارد بازیهای داخلی احمقانهای کردند تا آن هم نتواند راه خود را طی کند. ورود بیسابقه به شصت تیم برتر جهان، هویت جهانی وآسیایی را رها و وارد مقابله کردن با دو قطبی تاج-پرسپولیس شد. ساخت نمادهای قهرمانی داخلی و مقابله با تیمهای تهرانی، دوقطبی تهران-اصفهان، باعث شد دیگر سپاهان هم وارد بازی سیاست و باز هم زیر سایهی تهرانیها باشد... آنچنان که به راحتی نادیده گرفته شود، پخشهای زندهاش در شبکههای فرعی پخش شود، و در نهایت به عنوان «تیم شهرستانی موفق» مطرح شود و مدیریتش را مثال بزنند اما عملا در سایه نگهش دارند، در چنین شرایطی سپاهان سالهاست به جای برنامهریزی برای آسیا و جهان، حسرت قهرمانی در ایران را دارد، چرا که در عالم سیاست وجود برندی آسیایی و جهانی و غیرقابل کنترل به شدت خطرناک مینمود و شکست دوقطبی کاذب مسائل را از کنترل خارج میکرد. فوتبال از نگاه سیاست باید ابزار کنترل باشد و نه تولید و پیشرفت.
برای همین پاس تهران متلاشی میشود سپاهان در سایه نگه داشته میشود، فولاد خوزستان دیده نمی شود ذوب آهن اصفهان در بی خبری نگه داشته میشود و نفت تهران را کم کم بالا کشیده و غیب میکنند.