خوب، از اینجا به بعد توی روال درس وارد بررسی دادهمحور مسائل آموزشی میشیم، جلسات اول به بررسی مسائل حوزه آموزش عالی و در جلسات بعدی به بررسی مسائل حوزه آموزش متوسط و ابتدایی میپردازیم. اگر که جلسات قبلی رو دنبال کرده باشید احتمالن به خاطر دارید که به صورت کلی توی این درس بررسی میکنیم چه عواملی باعث بهبود شرایط اقتصادی افراد کمدرآمد (upward mobility) میشه. این هدف رو هم با بررسی دادههای درآمدی فرزندان در قیاس با درآمد والدینشون میسنجیم.
همونطور که میشه حدس زد، دانشگاه نهاد بسیار مهمی برای بهبود شرایط اقتصادی در سطح جامعهاست. به همین دلیل تصمیم داریم که بر اساس دادگانی که داریم، اوضاع و تاثیر دانشگاهها در بهبود وضعیت اقتصادی رو در آمریکا بررسی کنیم.
در ادامه بر اساس سه معیار کلی زیر، به بررسی دانشگاهها میپردازیم:
در ادامه سعی میکنیم با بررسی این معیارها، به شهودی کلی از وضعیت فعلی دانشگاههای آمریکا برسیم.
دادههایی که برای این مسئله در اختیار داریم، دادههای وضعیت تمام دانشجویان آمریکا در تمام دانشگاهها بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۳ است. حجم این دادگان بر اساس تعداد افراد حاضر، در حدود ۳۰ میلیون نفره. (که خب در اولین قدم چیزی که جای تحسین داره، جمعآوری چنین دادگان عظیم و مهمی است.)
این دادگان نه تنها شامل وضعیت دانشجویان در دانشگاه (اعم از نمرات و ...) هست، بلکه شامل دادههای درآمدی دانشجویان و والدینشون بر اساس آمار مالیات پرداختیشون به صورت کامل هم هست.
در اولین قدم به بررسی درآمد والدین میپردازیم. دادههای درآمدی که در این جلسه در نظر میگیریم، وضعیت درآمدی والدین در سنین ۱۵ تا ۱۹ فرزندشون هست. (یعنی اون موقعی که دانشجو داره وارد دانشگاه میشه)
نمودار زیر توزیع درآمد والدین دانشجویان متولد سال ۱۹۸۰ رو نشون میده:
و در ادامه هم توزیع شرکت در دانشگاه بر اساس صدک درآمدی والدین:
در مورد دانشجویان سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ دانشگاه هاروارد به طور خاص نمودار زیر رو داریم، نموداری که رتبهبندی صدتایی درآمد والدین رو به ۵ دسته تقسیم کرده و بر اساس این دستهها درصد حضور در دانشگاه رو بررسی میکنه.
نمودار بالا میگه که ۷۰ درصد این دانشجوها، والدینشون در صدک درآمدی بین ۸۰ تا ۱۰۰ جامعه قرار داشتن (متمولترین صدکهای درآمدی جامعه)
همچنین با توجه به اینکه ۱۵ درصد این دسته رو، افراد حاضر در صدک ۱۰۰ تشکیل میدن، ادعا میشه که احتمال حضور در هاروارد، برای فردی در صدک ۱۰۰ جامعه، حدود ۱۰۰ برابر احتمال حضور در هاروارد برای فردی در صدکهای ۱ تا ۲۰ جامعه هست. ما طی صحبتهایی که داشتیم این محاسبات، چندان به نظرمون دقیق نیومدن، خوبه شما هم فکر کنید ببینید که این ادعا چه پیشفرضهایی رو در خودش داره :)
در ادامه نموداری از مقایسه چند دانشگاه خاص میبینیم:
حالا برای شهود از وضعیت امکان دسترسی به دانشگاهها، معیاری مورد بررسی قرار میگیره که برای من خیلی جالب بود. فرض کنید میخواید بچهتون رو در یک مدرسه ثبتنام کنید و دغدغه دارید که وضعیت مالی بچههای مدرسه رو بدونید. (چون ممکنه روی بچهتون تاثیراتی داشته باشه) در این راستا یک راه حل اینه که توزیع درآمدی والدین دانشآموزان اون مدرسه خاص رو بررسی کنید. اما خب ممکنه این توزیع درآمدی شهود دقیقی از وضعیت بهتون نده، پس اینجا چیکار میکنید؟!
احتمالن درست حدس زدید، مقایسه میتونه راهحل خوبی باشه. مقایسه توزیع درآمدی والدین مدرسه با یک توزیع درآمدی دیگه که نسبت بهش شهود داریم، باعث میشه شرایط مدرسه رو بهتر بفمیم. اینجا هم برای اینکه کمی دقیقتر معنی توزیع درآمدی والدین دانشجوها رو بفهمیم، از همین مقایسه استفاده میکنیم.
نمودار زیر رو ببینید:
این نمودار داره توزیع درآمدی همدانشگاهیها و هممحلهایهای کل دانشجویان دسته متمول جامعه رو بررسی میکنه. خب، چی ازش میفهمیم؟ میفهمیم که چقدر این توزیعها شبیهن، یعنی چی؟ یعنی به صورت میانگین، سطح درآمد هممحلهایهای یک دانشجوی محله پولدارهای نیویوک، با سطح درآمد همدانشگاهیهاش مشابهه! در نتیجه امکان حضور در دانشگاهها، از الگوی متفاوتی برای هممحلهایهای دانشجویان متمول پیروی نمیکنه.
و این نمودار هم، همون نمودار بالاس اما برای دانشگاههای مطرح آمریکا (اصطلاحن دانشگاههای Ivy-plus league):
اگه بخوام با مثال وطنی بگم نمودار بالا یعنی چه، یعنی اگه شما دانشجوی دانشگاه شریف باشی و توی محله الهیه تهران زندگی کنی، توی دانشگاه بچه پولدارهای بیشتری نسبت به محلهتون میبینی! که خب واقعن تحیرآوره!
حالا در ادامه میآیم و بررسی میکنیم که همین دانشجویان عزیز در سن ۳۴ سالگی چقدر پول (به صورت سالانه) درمیآرن.
توزیع کلی به صورت زیره:
و در ادامه نمودار زیر رو بررسی میکنیم. این نمودار شامل دادههای مفیدی برای مقایسه دو دانشگاه کلمبیا و Stony Brook هست:
نمودار ستونی داره میگه توزیع والدین دانشجویان هر دانشگاه (آبی کلمبیا و قرمز Stony Brook) از هر دسته درآمدی، به چه صورت هست. (که دانشگاه کلمبیا به نسبت دانشگاه پولدارپذیرتریه)
همچنین هر یک از خطهای موجود (نمودار نقطهای) داره میگه چند درصد از دانشجویان هر دسته، تونستن در سن ۳۴ سالگی در دسته متمول جامعه قرار بگیرن. یعنی در واقع نقطه قرمزی که با پیکان نشون داده شده، داره میگه ۵۱ درصد از دانشجوهای دانشگاه Stony Brook که والدینشون در دسته کمبضاعت جامعه قرار داشتن، در سن ۳۴ سالگی تونستن در دسته متمول جامعه قرار بگیرن، که دادهی جالبی است.
اگر دو خط آبی و قرمز رو مقایسه کنید، میبینید که دانشگاه کلمبیا از این لحاظ تونسته بهتر عمل کنه و تقریبن ۶۰ درصد از دانشجوهای هر دسته، در سن ۳۴ سالگی متمول شدن. اما این همه ماجرا نیست.
خوبه به این نکته هم اشاره کنم که دانشگاه کلمبیا رتبه ۱۹ رو بین دانشگاههای جهان در رتبهبندی QS داره، این عدد برای دانشگاه Stony Brook، عدد ۳۷۳ هست.
درسته که برخی دانشگاهها، تونستن متمولهای بیشتری به جامعه تحویل بدن، اما برای بررسی تاثیر دانشگاه بر وضعیت اقتصادی جامعه، این تنها معیار نیست. همونطور که دیدیم، امکان دسترسی به برخی دانشگاهها (مثل هاروارد) برای قشر کمبضاعت جامعه بسیار سخت هست. پس سهولت دسترسی به دانشگاه هم معیار تاثیرگذاری برای قضاوت تاثیر دانشگاهه. با در نظر گرفتن این دو معیار، شاخصی معرفی میکنیم به اسم شاخص بهبود شرایط که از حاصل ضرب نرخ دسترسی قشر کمبضاعت جامعه و نرخ فارغالتحصیلان متمول با والدین کمبضاعت به دست میآد. به صورت زیر:
که همونطور که میبینید برای مثال دانشگاه Stony Brook صاحب شاخص 8.4 هست.
حالا برای بررسی همه دانشگاهها و مقایسهشون با یکدیگر، نمودار زیر رو برای همه دانشگاههای آمریکا به تصویر میکشیم:
در این نمودار، هر دانشگاه یک نقطهاس که مختصاتش با دو مولفه
و در ادامه هم ردهبندی ۱۰ دانشگاه برتر آمریکا با بالاترین شاخص بهبود وضعیت رو میبینید:
در این جلسه سعی کردیم وضعیت تاثیر دانشگاهها بر اوضاع اقتصادی جامعه رو بررسی کنیم. در این راه با استفاده از دادهها و نمودارهای مختلف، تونستیم شهود کلی به دست بیاریم و در ادامه، با معرفی یه شاخص جدید سعی کردیم دانشگاهها رو با هم دیگه مقایسه کنیم. ایده کلیای که در این راستا بهمون کمککننده بود، استفاده از خلاقیت، شاخصسازی و تصویرسازیهای گویا برای ایجاد امکان نگاه دادهمحور به یک مسئله اجتماعی بود.