«نکنید! نکنید! نکنید!» این کلمات منسوب به توماس رابرت مالتوس دانشمند انگلیسی و سرسختترین چهره مخالفت با رشد جمعیت است. حرف بدی هم نمیزد، میگفت با رشد جمعیت زمین و غذا که رشد نمیکنند. او در خانوادهای پرجمعیت چشم به جهان گشود و تا 7سالگی یک وعده غذا میخورد. جای یکی از خواهرانش اشتباهی به دانشگاه رفت اما درست سر بزنگاه و موقع خواستگاری فهمیدند او پسر چهاردهمشان توماس است. چون نمیخواست شوهرش بدهند اقدام به ازدواج کرد. برخی نقش همسرش را در این طرز فکر پررنگ میدانند. زنی که شلوار پشمی میپوشید و چشمان ریز بیحالتی داشت و مدام دَم از عفت میزد، باعث شد توماسِ بینوا هم شروع به منع مردم از افزایش جمعیت کند. ناگفته نماند مهریه زنش هم بالا بود. توماس تحقیقات بسیاری بر مورچهها کرد و فهمید با هر تولد، سهمیه غذایی کمتر میشود. طبیعی بود که دوره افتاد و به هرکسی پیشنهاد داد بچه دار نشود. مردم یا به او میخندیدند یا سنگ پرت میکردند و یا هر دو کار را باهم انجام میدادند. توماس خانه نشین شد و کتاب نوشت. اما شخص پاپ او را تکفیر کرد و شغلش را از دست داد. بعد که خواهر همسرش را یافت حالش بسیار بهتر شد و کلا نظرش برگشت. او 68 سال داشت و نو عروسش 74. ولی برای فرزند داشتن خیلی دیر بود و چون کسی به دادش نرسید کِرم حلقوی و گرفت و مُرد.