Sina Aghaahmadi
Sina Aghaahmadi
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

خلاصه کتاب رمز ذهن خارق العاده

خلاصه کتاب ذهن خارق العاده یا The Code of The Extraordinary Mind

The Code of The Extraordinary Mind
اب
The Code of The Extraordinary Mind اب


رمز ذهن خارق العاده

مقدمه

کتاب درباره ۱۰ قانون صحبت میکنه که به ۴ قسمت تقسیم کرده است

دو قانون اول درباره اینکه ما چگونه توسط دنیای اطرافمان شکل میگیریم.

سه قانون بعدی کمک میکنه که درک خودمون رو از دنیا تغییر بدیم

شش و هفت و هشت درباره این صحبت میکنه که برای زندگی بهتر از چه ابزارهایی استفاده کنیم

دو قانون آخر هم به ما نشون میدهند که چگونه طرز فکر و دیدگاه مان را برای تغییر دنیا به کار بگیریم.

اصل متن

قوانین چرند جامعه رو زیر سوال ببریم.

حکومت ها و جوامع از ما میخواهند که از قوانین جامعه پیروی کنیم و مسیر ی که می گویند را طی کنیم؛ یعنی درس بخونیم تحصیل کنیم ازدواج کنیم بچه دار شویم بیمه عمر بازنشستگی و تمام. یعنی کپی.

اما برای متمایز بودن و خاص بودن باید از قوانین خاصی پیروی کنید که خودمان آن را نوشته ایم و متعلق به کسی نیست.

حالا چند قانون رو با هم بررسی میکنیم.

قانون اول: از فرهنگ اجتماعی جلوتر برویم.

شهامت انجام آن را هر کسی ندارد. یعنی مسیر هنجار جامعه را نباید همیشه دنبال کنیم. بلکه جاهایی باید آن را بشکنیم.

قانون دوم : قوانین چرند رو زیر سوال ببریم.

قانون چرند یا اسمش رو از ترکیب این دو کلمه بزاریم چانون. عبارت است قانون کهنه ای از دل فرهنگ اجتماعی ما که باید کورکورانه از آن تبعیت کنیم. قانونی که مانع پیگیری رویا هایمان می شود. مثل تحصیل در دانشگاه برای خیلی از ما ها که فقط بر حسب عادت و اصرار پدر مادر بوده است.

امثال استیو جابز داریم که آگاهانه این چانون (چرند و قانون) را زیر سوال برد و موفق شد.

قانون سوم: بروزرسانی سخت افزار و نرم افزار ذهن که نویسنده به آن مهندسی آگاهی می گوید. از دید نویسنده هر ذهنی شامل نرم افزار و سخت افزار است.

سخت افزار ذهن به الگوی ذهن از واقعیت بر می گردد. الگویی که باورمان را درباره اطراف در ذهن شکل داده ایم. باوری که اطرافیان شامل پدر و مادر معلم جامعه و ... در ذهن ما پرورش داده اند و احتمالا به راحتی پذیرفته ایم چون شاید در خیلی از موارد وقت ان را نداشتیم که درباره درستی و نادرستی آن فکر کنیم.

نرم افزار ذهن شامل سبکی ست که برای زندگی مان برگزیدیم. همان عادت های روزانه و میگه سخت افزار چگونه باورها رو به کار بگیره.

قانون چهارم: به ذهن اهمیت بدیم و هر از گاهی اطلاعاتش رو بروزرسانی کنیم.

ما میتونیم با پیروی از قانون چهارم یک ذهن خارق العاده داشته باشیم و خیلی از قوانین ذهنی مان را با طرز فکر مثبت و این بار صحیح بازنویسی کنیم.

یادمون باشه که ذهن های خارق العاده واقعیت رو تسلیم خودشون میکنند!

قانون پنجم: زندگی مون رو با رویکرد سه گانه پی بردن، تازه کردن و اندازه گیری کردن ارتقا بدیم.

ذهن های خارق العاده مدام در حال بهینه سازی هستند تا به اهدافی که دارند برسند.

در زندگی اگر نرم افزاری به شما کمک نمیکند، یا به روز رسانی اش کنید یا حذفش کنید.

پس اولین قدم برای بهینه کردن ذهن، پی بردن به کارایی نرم افزارهای ذهن است.

مثال این مورد میتونه کتاب خوندن صحبت با آدم های تاثیر گذار و کاوش و الهام گرفتن از اطراف باشد.

در گام دوم نویسنده توصیه کرده است که تازه کردن مداوم سیستم ها رو داشته باشیم. مثلا برای خود نویسنده اینطوری بوده که برنامه ورزشی یک ساله اش رو نوشته و در ابتدای سال جدید این برنامه ورزشی رو تغییر داده.

در گام سوم میگه که نتیجه و ثمره سیستم های خودمون رو اندازه گیری کنیم.

نویسنده انچه که دست آورد این تغییرات بوده است را پیشنهاد میکند که اندازه بگیریم.

قانون ششم: واقعیت رو تسلیم خودمون کنیم.

حقه شعبده بازی نیست این قانون؛ بلکه در راستای افزایش شادی و رضایت در زندگی ست. یعنی همزمان با برنامه ریزی برای آینده شادی در لحظه رو فراموش نکنیم.

معنی تسلیم در اینجا یعنی واقعیت زندگی رو در اختیار و کنترل خودمون گرفتیم.

همه ما تجربه شادی رو داشتیم. اما میدونیم که شادی ها عمر کوتاهی دارند. با ذهن خارق العاده کمک میکنه تا بیشتر شاد و راضی بمونیم.

قانون هفتم: لحظه حال رو از دست ندهیم. نویسنده برای درک این قانون از ترکیب دو واژه Bliss و Discipline یعنی bissipline استفاده میکنه. به معنی لذت بردن از زمان حال همزمان با پیگیری اهداف آینده نگرانه.

یک کار ساده پیشنهاد میشه اینجا. قدر دانی. از لحاظ علمی افرادی که قدردان هستند انرژی بیشتری دارند و حالت افسردگی دیرتر یا کمتر به سراغ شان می آید.

به پیشنهاد Dan Sullivan از تکنیک Reverse Gap استفاده کنید (اطلاعات بیشتر در گوگل. توضیح اختلاف بین خود واقعی و آرزوهای من).

قانون هشتم: بینشی برای آینده بسازید که با شادی ما همخونی داشته باشه.

بینش اینده همان ترسیم اهداف است؛ اما یادمون باشه که اهداف وسیله با اهداف نهایی اشتباه گرفته نشن.

مثال اهداف وسیله میتواند تحصیل و کار باشد اما اینها به ندرت ما رو شاد میکنند اما پیگیری این اهداف میتواند ما را به اهداف نهایی برساند.

از سوی دیگر اهداف مقصود یا نهایی منبع بزرگی از شادی هستند.

مهم نیست هدف نهایی شما چیه،‌ مهم اینکه با رسیدن به این هدف چقدر شاد می شوید.

قانون نهم: ضد ضربه باشیم.

یعنی در تعیین اهداف منتظر نظر و یا تایید دیگران نباشیم. بپذیریم که در زندگی فقط باید به خودمان تکیه کنیم.

اهدافی را تعیین کنید که خودتان تکیه گاه هدف باشد.

بجای اینکه سعی کنید رابطه بهتری با فرزندتان داشته باشید، سعی کنید بهترین پدر یا مادر دنیا باشیم. اینطوری تکیه گاه هدف فقط خودتان هستید.

باید قبول کنیم که فقط خودمون دلیل شادی خودمون هستیم. از مقصر جلوه دادن عوامل خارجی دست بردارید. زیرا شما کنترل کننده کارهای دیگران نیستید.

قانون دهم: رسالت خودمان را بپذیریم.

افراد با ذهن خارق العاده معمولا یک انگیزه دارند و آن به نتیجه رساندن رسالتی ست که دارند.

این رسال میتواند خلق یه تاثیر مثبت یا همکاری معنادار در این دنیا باشد.

پیشنهاد نهایی و کاربردی:

قدردان تر از قبل باشیم. ببینیم که چی باعث میشه ما شاد، مثبت اندیش، آرام، با اعتماد به نفس و مفتخر می کند.

زندگی بهتر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید