جریان این مقاله از اونجایی شروع شد که من به اتفاق چندتا از همکلاسیام باید برای یه ارائه دانشگاهی در خصوص شرکت کنوا و استراتژی های بازاریابی و سیاست های ورودش به بازار های بین الملل، مطالبی رو جمع آوری میکردیم و ارائه میدادیم. هرچقدر که گوگل رو زیرورو کردیم چیز خاصی پیدا نکردیم. وب فارسی پر بود از آموزش کنوا، آموزش طراحی با کنوا، آموزش کار با کنوا، و کلا فقط و فقط آموزش؛ کلا هیچ دیتای بدرد بخوری توش نبود.
ما هم در نهایت رفیتم و اطلاعات مورد نیازمون رو از خود سایت کنوا و سایت های خارجی دیگه پیداکردیم و ترجمه شون کردیم و با تجربیات خودمون مخلوط کردیم. الانم قصد دارم تا همه اطلاعات رو با شما به اشتراک بگذارم و از جهت متفاوتی کنوا رو بررسی کنم.
قطعا همه کسانی که کار طراحی گرافیکی انجام میدن، تدوینگرها، ادمین ها، و همه کسانی که داخل فضای اینترنت کار تولید محتوا انجام میدن، با کنوا آشنا هستن؛ یا باهاش کار کردن، یا حد اقل اسمش به گوششون خورده.
اپلیکیشن کنوا یک اپلیکیشن استرالیایی هست که سال ۲۰۱۳ توسط خانم ملانی پرکینز راه اندازی شد. رشد مقیاس پذیر این استارتاپ ظرف هشت سال گذشته اینقدر زیاد بوده که سپتامبر سال۲۰۲۱ ارزشش به حدود چهل میلیارد دلار رسیده!!! و در حال حاضر حدود 55 میلیون نفر از این نرم افزار برای طراحی و ادیت عکس هاشون استفاده میکنن.
ملانی پرکینز در سال 1987 در شهر ساحلی پرت در استرالیای غربی به دنیا آمد. مادرش یک معلم استرالیایی و پدرش مهندسی اهل مالزی با تبار فیلپینی و سریلانکایی است.او از همان سالهای مدرسه نشان داد که دختری با اراده است و علایقش را با جدیت پیگیری میکند. به همین خاطر هم بود که در دوره دبیرستان و برای تبدیل شدن به یک پاتیناژ کار حرفهای، هر روز ساعت چهارونیم صبح بیدار میشد تا تمرین کند. با این همه، پرکینز خیلی زود وارد بازار کار شد و اولین کسبوکارش را در چهارده سالگی به راه انداخت.در آن زمان او شالهای دستبافت را در فروشگاهها و بازارهای محلی پرت میفروخت و حالا از این تجربه به عنوان انگیزهای برای کارآفرینی در سالهای بعد یاد میکند. پرکینز معتقد است که هرگز آن آزادی و هیجان راهاندازی یک کسبوکار را فراموش نمیکند.در نهایت ملانی پرکینز بعد از اتمام دوره دبیرستان، راهی دانشگاه استرالیای غربی شد تا در رشتههای ارتباطات، روانشناسی و بازرگانی تحصیل کند. در آن دوره پرکینز به عنوان کار دانشجویی، به دانشجویان دیگر آموزش خصوصی طراحی گرافیک میداد. در همین کار بود که متوجه مشکلات دانشجویان برای یادگیری برنامههای طراحی مانند ادوبی فتوشاپ شد.آنها مجبور بودند یک ترم دانشگاه را به یادگیری قابلیتهای اولیه این برنامههای پیچیده بگذرانند. پرکینز در این مورد گفته است: «با خودم فکر کردم که در آینده قرار است همه چیز به سمت آنلاین شدن و فضاهای تعاملی پیش برود و قطعا همه چیز بسیار سادهتر از اینها خواهند شد.» این موضوع اولین جرقه راهاندازی یک کسبوکار برای سادهتر کردن فرآیند طراحی گرافیک را در ذهن او زد.
ملانی پرکینز به دنبال توسعهی یک پلتفرم طراحی ساده بود که کار با آن هیچ نیازی به تجربه فنی نداشته باشد.به این ترتیب بود که در نوزده سالگی تصمیم گرفت همراه با همکلاسیاش «کلیف اوبرشت» دانشگاه را ترک کند تا بتواند تمام وقتش را به راهاندازی این پلتفرم اختصاص بدهد. آنها در سال 2007 اولین کسبوکار خودشان را با نام Fusion Books به راه انداختند. این پلتفرم در واقع به دانشآموزان اجازه میداد تا با استفاده از تکنیک ساده بکش و بنداز Drag & Drop و مجموعهای از قالبها و الگوهای طراحی ساده که امکان تلفیق با عکس، تصویرسازی و متن را داشتند، سالنامهی تحصیلی خودشان را طراحی کنند.از آنجایی که مادر ملانی پرکینز معلم بود، او کاملا متوجه شده بود که کار طراحی سالنامه تحصیلی چقدر زمانبر و خستهکننده است. در حقیقت Fusion Books، ایدهی اولیه شکلگیری استارتآپ Canva بود. آنها اتاق نشیمن خانهی مادر پرکینز را به اولین دفتر کار خودشان تبدیل کردند و اوبرشت در ابتدا از طریق تماس تلفنی با مدارس، سعی میکرد تا مشتریان جدیدی پیدا کند. با این همه اما در طول پنج سال Fusion Books به بزرگترین شرکت تولیدکننده سالنامهی تحصیلی در استرالیا تبدیل شد و کارش را به فرانسه و نیوزلند هم گسترش داد.
حالا ملانی پرکینز مدیرعامل یکی از معدود تکشاخهای سودآور کشورش است. Canva خدماتش را در 190 کشور دنیا ارایه میکند و 85 درصد از شرکتهای بزرگ عضو فهرست پانصد شرکت بزرگ مجلهی فورچون مشتری آن هستند تا به این ترتیب رقیبی جدی و سرسخت برای غولهایی مانند مایکروسافت و ادوب باشد. از آنجایی که صنعت تکنولوژی فضایی مردانه دارد و تنها یکچهارم استارتآپهای تکنولوژی توسط زنان راهاندازی میشوند، پرکینز در جمع اقلیت این صنعت قرار گرفته است.هر چند او تمایلی به صحبت درباره شکاف جنسیتی موجود در دنیای تکنولوژی ندارد، اما سیاستهایی را در شرکتش اجرا کرده است تا عامل جنسیت در فرآیند استخدام حذف شود. این اقدام باعث شده است که 41 درصد از کارمندان Canva را زنان تشکیل بدهند، در حالی که این رقم به طور متوسط در شرکتهای تکنولوژی برابر 28 درصد است.
قطعا مهمترین ویژگی کنوا برای کاربران، سادگی اون است. هرکسی و با هر سطح دانشی میتونه خیلی راحت با کنوا کار کنه و طراحی های خاص و جذاب خلق کنه.
یکی از نکات قابل توجه در خصوص کنوا این است که، کنوا هرگز برای تبلیغ خودش، حتی یک دلار هم خرج نکرده!!
حتما میپرسید چطور؟؟؟؟
در این خصوص باید بگم که کنوا 4 استراتژی فوق العاده داشته که تونسته با بهره گیری از اونها به این جایگاه برسه. که در ادامه اونهارو بررسی میکنیم.
کنوا در ابتدای کارخودش یک نمونه اولیه و کاملا رایگان رو در اختیار کاربران قرار داد؛ و در مراحل مختلف بر اساس بازخوردی که از کاربران گرفت، توانست نقاط ضعف خودش رو برطرف و تقویت کنه و بدین شکل یک نمونه همه پسند و بدون نقص رو در اختیار مخاطبان قرار بده.
تبلیغات WON یک استراتژی فوق العاده بازاریابی است که کمپانی های مختلف میتوانند از آن استفاده کنند. این نوع از تبلیغات کاملا رایگان است؛ زمانی که کالا یا خدمات( بویژه خدمات فناوری محور) از کیفیت بالایی برخوردار باشد، کاربران بصورت شفاهی و دهان به دهان آنرا مطرح کرده و به دیگران پیشنهاد میدهند. این استراتژی فوق العاده کاربردی و اثر بخش است؛ که کنوا به خوبی از آن بهره برده است.
مفهوم دایره طلایی برای اولین بار توسط آقای سایمون سینگ مطرح شد. دایره طلایی به موضوع فلسفه و چرایی اشاره دارد. یعنی شما در قدم اول باید در خصوص چرایی و فلسفه سازمان یا کالا و خدمات بنویسید و بعد از چرایی سراغ چگونگی بروید و پس از آن بگویید چه چیزی تولید میکنید. 1_چرا(کالا یا خدماتی را ارائه میدهید) 2_چگونه اینکار را انجام میدهید3_ چه چیزی تولید میکنید(خروجی کارتان به چه شکل است).
مدیران کنوا از این مفهوم بخوبی درک کرده و توانستند بخوبی از آن بهره ببرند.
کنوا علاوه بر خدماتی که از طریق اپلیکیشن و وب اپلیکیشن خود ارائه می دهد، انواع محتواهای فوق العاده و کاربردی را در اختیار مخاطبین قرار داده و از این طریق با کاربران ارتباط برقرار میکند. از طریق بخش بلاگ در داخل سایت اصلی، آموزش ها و اطلاعات فوق العاده را منتشر میکند؛ و با ساخت ویدیو های آموزشی و کاربردی فنون جذابی را منتقل می کند.
نمیشود از موفقیت های کنوا حرف زد اما از آقای گلی کاوازاکی اسمی نبرد.
اقای کاوازاکی که قبلا از مدیران اپل بوده. ایشون بعد از جدایی از کمپانی اپل نقش مدیریت اجرایی در شرکت کنوا و بعد هم مدیریت معنوی این شرکت رو بر عهده گرفت. ایشون در بسیاری از طرح ها و استراتژی هایی که کنوا را به جایگاه امروزی آن رسانده است نقشی اساسی داشته.
سخن پایانی
توی این مقاله در خصوص استراتژی های بازاریابی و چگونگی تاسیس کنوا نوشتم. و هدفم این بود که اطلاعاتی رو منتقل کنم که توی وب فارسی کمتر پیدا میشه. شماهم اگر تجربه کار با کنوا رو دارید، یا در خصوصش سوالی دارید، خوشحال میشم که مطرح کنید و بامن در میون بگذارید.