معصومه امیری (سردبیر)
یک جایی نوشته بودم موهای بلوطی، پرسیده بود: «بلوطی چه رنگی است؟» و من درنگ کرده بودم که جواب بدهم. باز گفته بود: «آدم نباید رنگی را بنویسد که دیگرانش نمی دانند.» گفتم: «دیگران کی هستند؟» گفته بود: «دیگران خودت!»
فکر کردم کجا این رنگ را یاد گرفتهام؟ احتمالا توی یک رمان یا فیلم خارجی که توفیری نمیکرد. بلوطی از راویان دست بالایی آمده بود که سرنوشت کلمات و تصورات مرا وقتی به آن رنگ که شاید بلوطی هم نبود مشخص میکرد. اصلا چرا نگفته بودم: سنگکی سوخته؟ چون راویاناند که تصمیم خواهند گرفت که بعدها چه خواهد بود و چه نخواهد و حتی شاید بشود گفت: راویاناند که فاتحاند نه اینکه فاتحان راوی باشند. چه چیز از گذشته خواهد آمد جز روایت!؟ و چه چیز به آینده خواهد رفت جز همو که در گوش آیندگان نجوا خواهد کرد که زمانی بلوط بوده است یا نان سنگک!
همهی ما که در این مجله نوشتهایم؛ ایمان داریم روایت آبِ حیات است به روزگاری که بر ما رفته است. دست انداختهایم در روزهایمان و از خودمان نوشتهایم. قصد آن داریم که نور بیاندازیم به ابعاد زندگی دختر افغانستانی که اول خودمان ببینیم با جهانمان چند چندیم و بعد کلیشهها را دور کرده باشیم از دورمان. تلاش کردهایم سیندخت را بنشانیم پهلوی پدر، مادر و برادری، حتی در مقابل خودش رو به آینه بایستد و بیتکلف حرف بزند؛ آنطور که آدم با دیگران خود سخن میگوید و یا اصلا با جهانی دور از خود صحبت کند و بگوید من هستم، من بودم چون اینها بر من رفته است. چه تلخ، چه شیرین هرچند نه بسیار فلسفی!
موضوع کلی این مجله مهاجرت است و روایتهای دختران مهاجر افغانستانی در ایران؛ اما هر شماره موضوع کوچکتر و خاصتری دارد تا از کنار هم قرار گرفتنشان جهانی کوچک ساخته شود و در عین حال این ظرفیت را داشته باشد که تمامی سلیقهها را پوشش دهد.
موضوع شماره اول، شوهر خارجی است و سیزده نویسنده از روزگار آدمهای دور و نزدیکشان نوشتهاند. هر موضوعی که به نحوی به زندگی دختران افغانستانی در ایران ارتباط داشته باشد میتواند موضوع شمارههای بعدی ما باشد. اگر موضوع خاص و جالبی پیشنهاد دارید حتما به سیندخت ایمیل بزنید و بگویید.
در هر شماره چشم به راه روایتها و عکسهای هنری شما هستیم. در آخر همین مجله برایتان نوشتهایم روایتها و عکسهایی که میخواهید بفرستید، چه شرایطی باید داشته باشد.