بله.تصور این است که دانشگاههای تک جنسیتی موفقترند. خرخوانها در این دانشگاهها درس میخوانند و این طور به نظر میرسد فرمول دخترا با دخترا پسرا با پسرا جواب هم میدهد. من کجای کارم؟ انتقال دهندهی تجربیاتم از دانشجو بودن در این نوع دانشگاهها بعد از اتمام درسم. نقاط ضعف و اگر ته کار باقیماندهای بود، نقاط قوت این مدل دانشگاه را از دید خودم بررسی میکنم.
سطح آموزشی، in the shallow!
زنان علیه زنان، ایدهای که برایش جان میدهم اما اینجا با کسی شوخی ندارم. تلاش برای جذب استاد زن آن هم به هر قیمتی منصفانه نیست. استفاده از دانشجویان بورسیه که خودشان از صندلی شاگردی به استادی در رفت و آمدند نتیجهای جز ضعف تدریس و پایین بودن و ماندن سطح آموزشی ندارد. مسئلهی دیگر سرباز زدن اساتید آقا از تدریس در دانشگاههای دخترانه است. حضرات خود را در جایگاههای بالاتری میبینند. نگاه از بالا به پایین و آسان گیری شدید اساتید آقا در بعضی دروس انکار نشدنی است. انگار نمیخواهند بپذیرند دختران هم مثل سایر جنسیتها، درس خواندنشان مفید است. از طرفی سختگیریهای بیش از اندازهی اساتید زن به بهانهی کنترل کیفیت آموزشی دقیقا نتیجهی عکس میدهد. پرسشهای کلاسی افراطی، پژوهشهای بیش از اندازه و تکالیف سنگین را باید در بخش دیگری بررسی کنم.
به خاطر یک مشت نمره
نمره مهم است. حداقل در ایران و باز حداقل وقتی در درحال تحصیل هستی. قضاوتها تمام و کمال براساس نمرهی شماست. اما شکل افراطی آن را میشود در دانشگاههای دخترانه یافت. رقابت شدید درسی فکر میکنم چیزی بود که همهمان از آن فراری بودیم. دست کم افرادی با روان سالم، خودشان را براساس صرفا نمره ارزیابی نمیکردند. اما اگر میخواهید رقابت دیوانهوار درسی را تا سنین ۲۲ یا یک سال بیشتر تا حد مرگ ادامه دهید حتما به این دانشگاهها بیایید. به شکلی که روحیهی رقابت پذیر شما همان طور بیمار گونه رشد میکند و در حد یک دانشآموز برای نمرههایتان جلز و ولز میکنید. ممکن است بگویید خب من برام مهم نیست کلا اهل رقابت نیستم و خودمو وارد بازی کثیف نمیکنم. باید بگویم کور خواندهاید. شما هیچ چاره ای جز چرخ دندهی این سیستم بودن ندارید. همکلاسی های رقابت جویتان ریز نمراتتان را بهتر از خودتان از بر میشوند. شاگردهای اول و دوم و سوم اعلام میشوند و حتی جایزه میگیرند. از همه مهمتر چون معمولا دانشآموزان درسخوان این تیپ دانشگاهها را انتخاب میکنند نمرهتان برای دوستی با شما مهم است و با همان هم قضاوت میشوید. روی این دوستیها حساب باز نکنید چون معمولا با کسی رفاقت میکنند که چیزی به دانششان بیفزاید.
استاد زن، که بود و چه کرد؟
اساتید زن را در سطح آموزشی بررسی کردم. باز از جانشان چه میخواهم؟ اول. دست اساتید نازنینی را که دوستشان داشتم، دلسوزانه راهنماییم میکردند و با دقت تدریس میکردند، منضبط و منظم بودند و امتحانهایشان شریف و انسانی بود میبوسم. معایب استاد زن را کسی که در دانشگاه تک جنسیتی درس خوانده بهتر میتواند برشمرد چون استاید زن بیشتری داشته!
دوم. استاد زن تا آن جا که من دیدهام(با فاکتور گرفتن استثناها) معمولا متکی به کتاب و جزوه و خلاصه است.(لااقل در رشتهی من) اگر کم تجربه باشد که واویلاست و کمبود اعتماد به نفس را هم به آن اضافه کن. بحران دیگر استاد زن، اگر جوان باشد، فرزند کوچک داشتن است. وارد این مبحث نمیشوم چون خودش یک کتاب میطلبد. در بخش سطح آموزشی گفتم اساتید زن با سخت گیریهایشان مثل پرسشهای افراطی، توجه بیش از حد به ساعت ورود به کلاس یا تکالیف سنگین تا حدی میخواهند جدی جلوه کنند اما نتیجه برعکس است و این مسیر تند و تیز به سوی دبیرستانی شدن جو دانشگاه جلو میرود. با راهکارهای بالا که این افراد برای کنترل کلاس به کار میبرند نسلی در میان دانشجویان به وجود میآید به نام سوگلی. درست است. اساتید با رشد دادن سوگلی ها هر چه بیشتر در تنور رقابت شدید دانشجویان میدمند. شرایط شما چطور است؟ به عنوان کسی که هیچ علاقهای به دوستی با انسانها نمره طلب و دردانههای اساتید ندارید محکوم به تحملید و کار سادهای نیست.
کودکانه و معصومانه. دخترانه و مهربان.
فکر کنید در چنین جایی درس میخوانید. حلقه را تنگتر کنم. در رشتهای هم درس میخوانید که طرز تفکر سایر دانشجویان شبیه به شماست و شکافهای عمیقی میانتان نیست. دانشگاه همین قدر برایتان سهل و آسان گیر میشود. زمانی که کنفرانس میدهید و عقایدتان را میگویید فقط تایید میشوید. کسی با شما مخالفت نمیکند و در نتیجه بحثی هم با کسی ندارید. چالشی بر سر راهتان نیست. فضای جدیدی را تجربه نمیکنید. بزرگسالانی هستید که درسهای سخت سخت را در جایی مدرسه مآب میخوانید. خلاصه که نه نمیشنوید. ماحصل همهی اینها چیست؟ دنیای بیرون آن قدر گل و بلبل نیست. در نتیجه با یک لیسانس و ضعف اعتماد به نفس و کناره گیری شدید به زندگیتان ادامه میدهید تا زمانی که به خودتان تکانی بدهید.
افسانهی دانشگاه تک جنسیتی
حواسشون شیش دنگ پی درسه. درست حسابی درس میخونن. دیگه سرشون گرم کارای دیگه نیست. دختر/ پسر بازی تو کارشون نیست و افسانههای زیبای دیگر که گفتهاند. اما درست است؟ الله اعلم. دربارهی فلسفهی ایجاد این دانشگاهها خیلی شنیدهایم اما این رویکرد بازدارنده است؟ ایجاد دانشگاههای تک جنسیتی و قرار دادنشان در بدترین شرایط و توجه نکردن به هیچ یک از استانداردها قطعا پاسخگوی سیاستها نیست. میگویید کدام دانشگاه استاندارد است که تک جنسیتی ها باشند؟ باید بگویم این جا استاندارد در ذهن من یک دانشگاه درجه دو است در تهران یا درجه یک در شهرستان و مقایسه ی من تک جنسیتی ایران با جهان نیست.
تشکلهای دانشجویی این آرزوی دست نیافتنی
اگر به عشق حاشیههای دانشگاه میخواهی ادامه تحصیل بدهی. اگر سرت درد میکند برای فعالیت سیاسی/اجتماعی/ضداجتماعی/بهنجار/نابهنجار/فلان و بیسار لطفا این سمتها نیا. تمرکز این دانشگاهها صرفا بر درس خواندن است و در این راستا هر که را در دانشگاه میبینی فعالیتهای غیر درسی را پست و بیارزش و مایهی اتلاف وقت میداند. منظور این است که برای سلیقهی تو هیچ چیزی نیست و فط یک انتخاب داری و آن سخت درس خواندن است. تشکلها ممکن است وجود داشته باشند ولی فعالیتشان بسیار کمرنگ است و برای قسم خوری و حفظ ظاهر تحمل میشوند وگرنه مسئولان بدشان نمیآید اتاق در اختیار فلان تشکیلات را قفل کنند تا خاک بخورد.
شوهر کنم یا نه؟
معضل و بحران این دانشگاهها از زبان یکی از مسئولان دانشگاه خودمان. افیون در اینجا شوهر است و فضایی که بعد از ازدواج، متاهل ها به وجود میآورند مخصوصا اگر تعدادشان از مجردهای کلاس بیشتر/ مساوی باشد تاج سلطنت بر سرشان است. اما آیا واقعا ازدواج ایراد است؟ آن هم در کشوری اسلامی که تاکید برفرزندآوری شان گوش فلک را پر کرده؟ در دانشگاه تک جنسیتی که آن هم با رویکرد اسلامی تک جنسیتی شده است، آیا ضعف مدیریتی توجیه پذیر است؟ توجه نکردن به وضعیت ارائهی کلاسها، به سختی انداختن مادران دانشجو که با توجه به شرایطشان این دانشگاهها را انتخاب میکنند بلکه فکری به حالشان شده باشد اما دریغ از تعبیهی اتاقی کوچک برای نوزادان و شیرخوارگان حتی!
و اما نقاط قوت. به عنوان کسی که چهارسال در چنین دانشگاهی درس خواندهام تنها ثمرهی این تحصیل را آشنایی با دوستان و اساتید خوب میدانم. اما اگر این شرایط را میپسندید و دوست دارید(مثل خیلی از دوستانم) این جا و این سبک دانشگاهها بهشت شماست. خوش آمدید.