تألیف: اریل وال (Eric Wall) / ترجمه: سپهر هاشمی
این مقاله در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ ترجمه و منتشر شده بود که اینجا بازنشر می گردد
آیا فلسفه رمزارز را دوست دارید؟ آیا از کلنجار رفتن با مسائل اخلاقی و به چالش کشیدن خود برای یافتن پاسخ مناسب لذت میبرید، در حالی که همه انتخابهای پیش رویتان سخت هستند؟
اگر چنین است، پس شما خوش شانس هستید.
معضل اخلاقی اسلشینگ یا جریمه اجتماعی اعتبارسنج ها (Social Slashing) در مدل اثبات سهام (Proof-of-Stake) در حال حاضر یکی از جالبترین معماهای موجود در فلسفه رمزارز است.
در این بخش، سعی میکنم شما را متقاعد بسازم که چرا جریمه کردن یا اسلشینگ در شبکه اتریوم تنها انتخاب صحیح است و چرا این مسئله دلیل موجهی برای کنارهگیری کامل از شبکه اثبات سهام نیست.
در تاریخ ۸ آگوست ۲۰۲۲، خزانهداری ایالات متحده آمریکا آدرسهای پلتفرم میکسر تورنادو کش (Tornado Cash) در اتریوم را به لیست تحریم خود موسوم به OFAC SDN اضافه کرد.
چند روز بعد، الکسی پرتسف (Alexey Pertsev)، توسعه دهنده تورنادو کش در هلند زندانی شد.
پس از اعمال این تحریم، اپلیکیشن های دیفای مانند آوه (Aave) و اوسیس (Oasis) به سرعت دسترسی آدرسهای تحریم شده تورنادو کش به رابطهای وب خود را قطع کردند.
اما برخی از افراد باهوش تصمیم گرفتند که با ارسال مقادیر ناچیزی از موجودی رمزارزهای تحریم شده به کیف پول اینفلوئنسرها و لیدرهای صنعت رمزارز مطمئن شوند که تلاشهای واقعی این تیمها در جامعه به هدر نمیرود.
البته این آشفته بازار به منبع بزرگی برای سرگرمی طرفداران بیتکوین که هرگز باور نمیکردند دیفای اتریوم به معنای واقعی کلمه غیرمتمرکز یا مقاوم در برابر سانسور باشد، تبدیل شد.
ولی! یک فرانت-اند سانسور کننده به خودی خود یک موضوع فاجعه بار نیست.
نکته مهم در مورد دیفای این است که هر کسی در هر جایی میتواند میزبان وبسایتی باشد که با قراردادهای هوشمند روی اتریوم ارتباط برقرار میکند. شما حتی میتوانید به صورت انفرادی این کار را خودتان انجام دهید.
این یک موضوع ناراحت کننده در مورد تحریم ها است، در واقع تحریم ها برای متوقف کردن گروههای هکری کره شمالی که ظاهراً ایالات متحده تلاش میکرد با این ابزار آنها را متوقف کند، کاری از پیش نمیبرند.
این تحریمها فقط زندگی را برای افراد عادی سخت تر می کنند.
تا زمانی که سانسور فقط در بخش فرانت-اند اتفاق میافتد، انتظار میرود که صنعت بلاکچین در نهایت راه هایی پیدا بکند که مردم بتوانند این تحریم ها برای افراد بدشانسی که آدرسشان در لیست تحریم درج شده است را دور بزنند.
فقط در صورتی اوضاع خطرناک می شود که سانسور در داخل خود سیستم اتریوم اتفاق بیفتد، مثلاً در فرآیند تولید بلوک.
امروزه اکثر ماینرها (بیش از۹۰ درصد) تولید بلوک خود را به فلش بات ها (Flashbots) که به ماینرها کمک میکنند تراکنشهای سودآور را برای استخراج گردآوری کنند، برون سپاری میکنند.
فلش بات ها تصمیم به تسریع تبدیل کد relay به کد منبع باز گرفتند. این تصمیم بعنوان پاسخی بود به نگرانی هایی که میگفتند فلش بات ها از تراکنش های نامنطبق با OFAC حتی از ورود به بلاکچین نیز جلوگیری میکنند.
اما در نهایت پس از انتقال اتریوم به اثبات سهام در سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱)، تصمیم گیر نهایی در خصوص اینکه چه تراکنشی وارد بلاکچین میشود و چه تراکنشی بیرون از شبکه میماند، استیکرها (سپردهگذارها) هستند.
تا زمانی که راهکار PBS برسد، در نهایت این مسئولیت آنهاست که تصمیم بگیرند از کدام روش تولید بلوک استفاده کنند.
توضیح مترجم: راهکار PBS به معنای Proposer/Block Builder Separation است.از آنجا که در هر استخر غیرمتمرکز نیاز به یک نهاد برای بسته بندی و پیشنهاد بلوک (از لحاظ محتوا و کارمزد) می باشد، آن نهادها می توانند به سادگی و بصورت مخفیانه MEV را بدون خرد کردن آن درامد با خود استخر، استخراج نمایند. بهترین راهکار ارائه شده برای جلوگیری از این تقلب، راهکار PSB می باشد. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید.
به همین دلیل است که این اظهارات توسط برایان آرمسترانگ، مدیر عامل کوینبیس نگران کننده است:
«بسیاری از اعتبارسنجها توسط نهادهای رگوله شده کنترل میشوند که باید از رگولاسیون ایالات متحده پیروی کنند.»
توضیح مترجم: پلتفرم لایدو (Lido) یک راهکار استیکینگ نقدی برای ETH 2.0 با پشتوانه ی تامین کنندگان راهبری استیکینگ در این صنعت است و هدف آن حل مشکلات مربوط به فازهای اولیه ی استیکینگ در ETH 2.0 مانند نقدینگی، غیر منقولی، و دسترسی پذیری می باشد که منجر می شود اتر استیک شده نقد بشود و امکان همکاری با هر مقدار از اتر برای بهینه سازی امنیت شبکه اتریوم وجود داشته باشد. این پروژه دارای قرارداد هوشمند تحت کنترل DAO می باشد.
خب، یکی از اهداف اصلی بلاکچین هایی مانند اتریوم، بی طرفی و مقاومت آنها در برابر سانسور است.
به خاطر این ویژگیهای منحصر به فرد است که ما کند بودن و گران بودن این شبکه (در برخی اوقات) را تحمل میکنیم.
به خطر افتادن ویژگی مقاومت در برابر سانسور، تهدیدی برای کل این شبکه است.
حالا اینکه یک نفر ماینر در یک بلاکچین تصمیم میگیرد که تراکنشهای خاصی را پردازش نکند، به خودی خود چیز جدیدی نیست.
در واقع، استخر ماینینگ بیتکوین ماراتن (Marathon) در گذشته فقط «بلوکهای منطبق با مقررات OFAC» را استخراج میکرد.
همچنین استخر ماینینگ اترماین (Ethermine) به تحریمهای اخیر OFAC پاسخ داده و اکنون تراکنشهای تورنادوکش در اتریوم را سانسور میکند (پردازش نمیکند).
هرچند روندهایی از این دست نگران کننده هستند، اما ما آن را یک «حمله» به سیستم نمیدانیم مگر اینکه ماینرها یا اعتبارسنجها بصورت فعالانه برای حذف بلوک های معتبر و نامنطبق با OFAC از طریق عملیات بازنویسی زنجیره موسوم به Chain Reorganization تلاش کنند.
استخر ماینینگ ماراتن تقریباً قدرت هش کافی (۵۱ درصد هشریت مورد نیاز) برای درگیر شدن در چنین حملهای را نداشت، بنابراین فعلاً سانسور واقعی تراکنشها یک نگرانی جدی تلقی نمی شده است.
یک سری موارد در کنار هم قرار گرفته تا وضعیت فعلی اتریوم را بسیار ویرانگر جلوه دهند که این موضوع باعث افزایش تقاضا برای پاسخ شده است:
۱- افزودن یک آدرس قرارداد هوشمند به لیست تحریم OFAC توسط دولت آمریکا بی سابقه بود و برای اولین بار انجام شد. قبلاً اینگونه بود که افراد زیر تیغ تحریم می افتادند نه قراردادها.
این، علاوه بر دستگیری الکسی پرتسف، توسعهدهنده تورنادو کش در هلند، این تصور را ایجاد میکند که دولتها نسبت به این دست تصمیمات، کاملا جدی بوده و در حال اقدام و عمل هستند.
۲- بسیاری از تیمهایی که اپلیکیشنهای دیفای را توسعه میدهند همراه با استخر ماینینگ اترماین به سرعت از این تحریمها پیروی کردند و به گفته برخی حتی «بیش از حد» سازگاری نشان دادند.
۳- با بروزرسانی مرج، اتریوم در همین ماه تمام ماینرهای خود را با اعتبارسنج ها جایگزین میکند و وضعیت انطباق این اعتبارسنجها با مقررات OFAC هنوز چندان مشخص نیست.
۴- مکانیزم اثبات سهام خود دارای یک ضعف ذاتی است از این جهت که نهادهای تحت نظارتی مانند کوین بیس، کراکن و بایننس نقش بزرگی در آن ایفا خواهند کرد.
۵- با توجه به انتخاب طرح توسط اتریوم برای حفظ امنیت اثبات سهام، هیچ راه آسانی برای آزاد کردن سریع حجم زیادی از اترهای استیک شده وجود ندارد.
آزاد کردن سپرده یا استیک از دست مجموعه اعتبارسنج ها برای سهام گذاران بزرگی مانند کوین بیس ممکن است ۱ تا ۲ ماه زمان ببرد (این یک موضوع جدای از غیرفعال شدن برداشتها تا هاردفورک بعدی شانگهای است که بسیاری به اشتباه معتقدند اولین مانع پیش رو است).
۶- همچنین این ترس و نگرانی وجود دارد که رگوله کردن با «قرار دادن امضا بر روی بلوکهای نامنطبق با مقررات OFAC توسط سایر بازیگران در اثبات سهام» آسان تر از نظارت بر «هشینگ بر روی انتهای یک زنجیره اثبات کار» است.
چه غیرمنطقی باشد چه نباشد، نهادهای رگوله شده ممکن است در قرار دادن امضای خود بر روی بلوک های نامطبق با OFAC در فرایند تایید امضای (Attestation) اثبات سهام نسبت به اعمال رگولاسیون توسط ماینرهایی که در حال استخراج انتهای زنجیره در اثبات کار هستند، تمایل کمتری داشته باشند.
اما باید گفت که موضوع شماره ۶ صرفاً حدس و گمان است. تاکنون، هیچ سیگنالی از سوی رگلاتورها مبنی بر اینکه انطباق با مقررات OFAC باید شامل تغییر رفتار اعتبارسنج متعلق به رگولاتورها تا حد دستکاری ترتیب بلوک ها در بلاکچین باشد، وجود نداشته است.
اما عدم قطعیت نیز وجود دارد، و دلایل برای نگرانی از پیامدهای آن بی اساس نیست.
اگر اتریوم فقط به این دلیل که مقررات سختتر OFAC درست در طول انتقال مرج اجرا شد و شبکه به طور مؤثر به مدت 1 تا 2 ماه سانسور شد، غافلگیر شود، این یک لکه ننگ در تاریخ شبکه و یک شروع وحشتناک در تحول آن به اثبات سهام خواهد بود.
همچنین، اگر سانسور تراکنشها صرفاً به این دلیل متوقف شود که صرافی کوین بیس برای احترام به ارزشهای جامعه اتریوم، تصمیم می گیرد که سپرده های خود را آزاد کند، به نظر میرسد که ویژگی مقاومت در برابر سانسور در اتریوم یک ویژگی معتبر نیست، بلکه فقط تا زمانی وجود دارد که نهادهای سازمانی رگوله شده «اجازه بدهند» این ویژگی وجود داشته باشد؛ گرچه این امر خود به معنای ضدسانسور بودن نیست.
وقتی آندریاس آنتونوپولوس (Andreas Antonopoulos) این سوال را مطرح کرد که اگر یک بازیگر دولتی 51 درصد هش ریت را کنترل کند و از آن برای نابودی بیت کوین استفاده کند، در بیت کوین چه کار خواهیم کرد، او پاسخ خوبی داد.
او گفت که: سطح محاسباتی بیت کوین به حدی رسیده است که هیچ دولتی نمی تواند به تنهایی نسبت به تولید دستگاه های مورد نیاز برای حمله ۵۱ درصدی اقدام به تامین بودجه و اجرای عملیات بکند زیرا این سلطه نهایتا برای ده دقیقه خواهد بود و باقی ماینرها آنها را از شبکه بیرون خواهند کرد و آن دولت نیز میلیاردها دلار را برای هیچ از دست خواهد داد.
این یکی از بهترین پاسخهای بیان شده به یک سوال مخاطب است که تا به حال شنیدهام. (لینک ویدیو)
تهدید به نابودی مکانیزم اثبات کار و شروع دوباره از روز اول توسط کل صنعت اسیک بیت کوین شاید برای هر کسی دور از ذهن به نظر برسد، اما اینکه می توان آن را به عنوان یک طرح منطقی بیان کرد، یک عامل بازدارنده قوی برای هر کسی است که بخواهد به بلاکچین بیت کوین حمله کند. این نوعی تخریب متقابل حتمی است.
من شخصاً این را پیش نیازی برای مقاومت در برابر امنیت و سانسور در بلاکچین می دانم.
مترجم: ویدئو با زیرنویس فارسی را اینجا ببینید
یک ویدیوی جالب از ویتالیک بوترین در مورد اثبات سهام وجود دارد و آنچه او توضیح میدهد اساساً بدین شرح است:
«از زمانی که من به اتریوم علاقه مند شدم، این مزیت نامتقارن برای مدافع، حتی در مقایسه با اثبات کار، یکی از انگیزههای کلیدی من بوده است که فکر میکنم اثبات سهام لایق یک بررسی جدی است، و اگر دومین ارز دیجیتال بزرگ ما از آن (یعنی اثبات سهام) استفاده کند، چیز خوبی است.» (دیگر انگیزه او در این مقاله است)
توصیف ویتالیک از مزیت اثبات سهام به نظر من قطعاً درست است، اما دو چیز مهم را نادیده میگیرد، به خصوص اگر قرار باشد شامل مفهوم کامل اتریوم باشد، نه فقط اثبات سهام به صورت مجزا:
۱-اتریوم یک بستر دیفای دارد که نسبت به بلاکچینهای غیر دیفای تعلقات خارجی بسیار بیشتری دارد (اوراکلها، زنجیرههای جانبی چند امضایی، پروتکلهای لایه ۲، و استیبل کوین ها).
بسیاری از اینها ممکن است از نظر قانونی برای همراهی با یک فورک نامنطبق با OFAC، دچار مشکل بشوند.حتی اگر کامیونیتی بخواهد. UASF اتریوم جواب نخواهد داد».
مسئله کارفرما-کارگزار: وقتی «مهاجم» در این مورد، نهادی مانند کوین بیس است، این پول آنها نیست که سوزانده میشود، بلکه میلیاردها دلار پول مشتریان سازمانی و کاربران خرد است که در سرویس استیکینگ کوینبیس سپرده گذاری شده است. طرح UASF اتریوم «ناعادلانه» است.
اگر تا به اینجای مقاله همراه ما بودید، به شما تبریک میگویم. شما اکنون اطلاعات پیش زمینهای کافی برای درک این معضل را دارید. اکنون بقیه مقاله را صرف استدلال مخالف دو نکته بالا میکنیم.
ابتدا با نکته دوم شروع میکنیم:
قطعاً درست است که اگر UASF اتریوم اجرا شود، منجر به خسارت به مشتریان صرافی کوین بیس خواهد شد. استدلال من این است که این در واقع به هیچ وجه ناعادلانه یا غیرعادی نیست و حتی فرقی با اثبات کار ندارد:
۱- پس از مرج، انتظار میرود تورم عرضه در اتریوم حدود صفر درصد یا منفی بشود. شما به عنوان یک هولدر غیراستیکرِ اتر کمتر از یک هولدر بیت کوین دچار ضرر میشوید. هیچ اجباری برای تبدیل شدن به یک استیکر وجود ندارد. افرادی که در یک سرویس استیکینگ سپرده گذاری میکنند بی گناه نیستند. آنها منبع مالی بزرگی را در اختیار یک مهاجم بالقوه قرار دادهاند تا سودی را دریافت کند. همه استیکرها، اعم از استیکرهای انفرادی و اشتراکی، مسئولیتی در قبال درک خطرات مربوط به استیکینگ یا سپرده گذاری را دارند، و مهم است که این موضوع الان به وضوح اعلام شود، تا بعدتر نیازی به توضیح نباشد.
۲- اکثر مردم میدانند که اگر کوینبیس از سپردههای کاربران خود برای دو بار خرج کردن آنها که به Double Spending مشهور است استفاده کند، مورد اسلشینگ قرار خواهند گرفت. این قانون پروتکل اثبات سهام است. در اینجا هیچ ابهامی وجود ندارد. اگر شما یک استیکر در کویس بیس هستند و آنها این کار را به اشتباه یا به دلیل هک شدن انجام دهند بدون هیچ تردیدی مورد اسلشینگ قرار خواهند گرفت. که مشتریان صرافی نیز شامل این اسلشینگ خواهند بود.
اگر حملهای که آنها انجام میدهند سانسور تراکنشها باشد، چه فرقی میکند؟ اگر امکان خودکارسازی اسلشینگ برای سانسور زنجیره وجود داشت، قطعا تبدیل به یک فرایند خودکار می شد؛ این فقط به دلایل عملی و فنی است که فرآیند اسلشینگ باید خارج از بلاکچین و بصورت آفچین (Off-Chain) انجام شود. اما چرا صرف عملی بودن، باید درست یا غلط بودن آن را از دیدگاه اخلاقی تغییر دهد؟
۳- یک مشکل اساسی در اثبات کار نیز وجود دارد که آن هم نادیده گرفتن استخرهای ماینینگ برای یک لحظه است؛ زیرا تغییر مجدد تنظیمات خودتان در ارتباط با آن استخرها بسیار آسان است.
استخراج اشتراکی شرکت بلاک استریم (Blockstream) مکانیزم مشابهی را برای ماینرها ایجاد میکند. استخراج اشتراکی یک شکل راحتتر از ماینینگ است که ارزانتر است و اگر بلاک استریم مجبور شود از طرف دولت یا یک مهاجم دیگر به انجام هر کار نامطلوبی (مانند سانسور تراکنشها) بپردازد، منجر به یک مشکل اساسی با عواقب وخیم خواهد شد. بلاک استریم همچنین تنها شرکت ارائه دهنده این خدمات نیست و این خدمات در حال گسترش هستند. وسعت کامل این اتفاقات در هاله ای از ابهام است و احتمالاً حتی متوجه نخواهید شد که اتفاق می افتند.
۴- اگر سیستم، اثبات کار بود و ماینرها درگیر این سانسور بودند (همانطور که قبلاً چنین چیزی را در مورد استخر اترماین دیده بودیم)، یک مکانیزم دفاعی وجود دارد که عملکرد اثبات کار را متوقف می کند.این نیز یک گزینه هسته ای است که به همه افراد آسیب میرساند و همه تجهیزات هشینگ، یک شبه بلااستفاده میشوند. اگر این سیستم متعلق به بیتکوین بود، در واقع میلیاردها دلار ضرر به افراد بیگناه وارد شد. دست کم استیکرهای کوین بیس با بهره وریِ حریصانه از یک بازیگری که به احتمال زیاد از ارزشهای شبکه حمایت نمیکرد، در این توطئه نقش داشتند!
اگر به نحوی این استدلال ها برای اینکه به شکل متفاوتی به این ماجرا فکر بکنید کافی نیست، ایده زیر را در نظر بگیرید. اثبات کار و اثبات سهام مکانیزم های مختلفی برای مبارزه با کنترل دولتی هستند.
اثبات سهام، یک الگوریتم جالب است زیرا حداقل یک بهانه کمتر در دست دولت می گذارد که سعی کند آن را خاموش کند؛ در خصوص اثبات سهام، دولت نمیتواند بحث «محیط زیست» را پیش بکشد.
این، در کنار مزیت نامتقارنی که در بخش قبل توضیح داده شد، به اثبات سهام «نمایه دفاعی» متفاوتی نسبت به اثبات کار میدهد، و به نفع ما است که به جای شرط بندی فقط روی یکی از آنها، هر دوی این مکانیزم ها را علیه دولت امتحان کنیم.
کاملاً درست است که راهاندازی UASF به دلیل متعلقات دیفای (اوراکلها، زنجیرههای جانبی چند امضایی، پروتکلهای لایه ۲، و استیبل کوینها) در اتریوم سختتر است، و اگرچه این ربطی به اثبات سهام ندارد، اما باید به آن رسیدگی شود.
من موافق نیستم که UASF به دلیل این متعلقات شکست بخورد. فقط به این دلیل که یک سری اعتبارسنج های دارای آستانه ی کافی، در حال سانسور لایه پایه (baselayer) هستند، این بدان معنا نیست که هر اوراکل یا استیبل کوینی باید همه چیز را کنار بگذارد و با زنجیره منطبق با OFAC همراه بشود. پلتفرمهای روی اتریوم گسترده و متنوع هستند. بله، شاید USDC از OFAC پشتیبانی کند. اما تتر (USDT) چطور؟ من واقعاً تا به حال ندیدم که دولت امریکا بتواند تتر را مجبور به کاری کند.
در هر یک از این موارد، به دلایل فنی که در استدلال نهایی مقاله خواهید دید، تا زمانی که زنجیره OFAC شروع به کار کند، باید یک تأخیر زمانی وجود داشته باشد. در این مدت شما وقت دارید که هر موقعیت معاملاتی شامل USDC (و هر استیبل کوین دیگری که از زنجیره OFAC پشتیبانی میکند) را به فروش برسانید یا آنها را به USDT یا همان تتر تبدیل کنید. همچنین میتوانید از سیستمهای اوراکلی که از زنجیره شما بعد از هارد فورک پشتیبانی نمیکنند، کنار بکشید.
در واقع یک هرج و مرج به وجود خواهد آمد، به خصوص برای کسانی که به هر دلیلی وقت ندارند به موقعیتهای خود رسیدگی کنند، اما موضوع شاید نه آنقدر که قبلاً فکر میکردیم دراماتیک باشد.
در نهایت، هاردفورکی مانند این توسط بازار حل و فصل میشود.
نمی گوییم که UASF بیت کوین قابل مقایسه است، بلکه یک حکایت تاریخی جالب این که وقتی فورک سازمانی بیت کوین به نام سگویت تو ایکس (Segwit2x) در برابر فورک کامیونیتی UASF بیتکوین در بازار فیوچرز بیتفینکس (Bitfinex) قیمت گذاری شد، فورک UASF میزان ۸۵ درصد از ارزش را حفظ کرد اما فورک سازمانی سگویت تو ایکس (Segwit2x) تنها ۱۵ درصد را جبران کرد.
به نظر من، این در نهایت جنبش سگویت تو ایکس (Segwit2x) را از بین برد و این امر در بازار آتی حتی قبل از اینکه فورک اجرا شود، اتفاق افتاد.
استدلال نهایی من که انتظار دارم آن را همراه خودم داشته باشم این است که در واقع، احتمال اینکه زنجیره OFAC آن زنجیرهای باشد که شکست خواهد خورد، بیشتر است.
اول از همه، در نظر بگیرید که تمام اعتبارسنجهای روی زنجیره OFAC ذاتاً تا حدودی در برابر حمله دیداس (DDoS) آسیب پذیر هستند.
اگر شما تراکنش طولانی و پیچیدهای را ثبت کنید که با یک آدرس تحت تحریم ارتباط داشته باشد، تراکنش باید رد شود، اما اعتبارسنجها نمیتوانند برای آن کارمزد گس (Gas) دریافت کنند.
این موضوع به هر کاربری اجازه میدهد تا از منابع محاسباتی اعتبارسنجها سوء استفاده کند.
برای رفع این مشکل، اعتبارسنجها میتوانند فیلترهایی (مانند وقفه ۲۴ ساعته برای هر آدرس ارسالی که با آدرسهای تحت تحریم ارتباط برقرار کردهاند) را برای محافظت از خود و هزینهبر کردن اسپم برای مهاجم پیادهسازی کنند؛ اما تمیزترین راهحل احتمالاً تغییر کد است تا آنها بتوانند به سادگی برای تمام تراکنشهای تحریمی نامعتبر، کارمزد دریافت کنند.
چنین تغییری (یعنی تغییر کد) مستلزم یک هاردفورک است و به نظر میرسد کار بسیار زیادی را بطلبد. اما شاید برای اعتبارسنجهای OFAC ارزش آن را داشته باشد که فورک سانسورشده خود را به عنوان یک هاردفورک سازماندهی کنند، چون این زنجیره نیاز به محافظت از حمله ریپلای (Replay) خواهد داشت.
اعتبارسنجهای OFAC احتمالاً تصمیم میگیرند سانسور را به عنوان یک تلاش متمرکز انجام دهند، در غیر این صورت اگر اعتبارسنجهای انفرادی به میل خود شروع به سانسور کنند، در معرض خطر مجازات به دلیل عدم فعالیت قرار خواهند گرفت.
و دوباره، چه کسی قرار است به حفظ این کلاینت OFAC کمک کند؟ اکیداً توصیه میکنم به نشست All Core Devs در هفته گذشته گوش دهید، جایی که ماریوس ون در ویجن (Marius Van Der Wijden) توسعه دهنده کلاینت Geth، سخنان زیر را بیان کرد:
«اگر ما اجازه سانسور تراکنشهای کاربران در شبکه را بدهیم، اساساً شکست خورده ایم. این تپه ای است که من حاضرم روی آن بمیرم.»
«اگر اجازه دهیم کاربران در اتریوم سانسور شوند، این به طور کل با عقل جور در نمیآید و من این اکوسیستم را ترک خواهم کرد و شاید کاری متفاوت را شروع کنیم که این ضمانتها را فراهم می کند، و فکر می کنم افراد زیادی هستند که همین فکر را می کنند.»
«من فکر می کنم مقاومت در برابر سانسور والاترین هدف اتریوم و به طور کلی فضای بلاکچین است، بنابراین اگر در این مورد مصالحه کنیم، به نظر من کار دیگری نمی توان انجام داد.»
«من شک دارم که آنها حتی بتوانند کلاینت را با موفقیت اجرا کنند. شاید یک توسعه دهنده خوب در کلاینت Geth در تیم OFAC بماند و یک سری باگ «اتفاقی» در آن زنجیره به جا بگذارد»
همچنین، چه کسی به کنفرانس OFAC خواهد رفت؟ شما؟
ببینید، فهمیدن اینکه چرا زنجیره OFAC اساساً شکست خوده است، نیاز به هوش بالایی ندارد. به نظر شما اصلا یک زنجیره OFAC قرار است چگونه کار کند؟ آیا قرار است همه اعتبارسنجها روی یک لیست واحد از آدرسها برای سانسور توافق کنند؟ و آیا این لیست شامل لیست تحریم تمام کشورها میشود؟ لیست OFAC ایالات متحده بله، اما در مورد روسیه چه؟ چین؟ کره شمالی؟ اگر همه بخواهند یکدیگر را تحریم کنند، چگونه میخواهید به اجماع برسید؟
شاید اگر بخواهید میتوانید یک زنجیره آمریکایی مثلا به نام US-OFAC و یک زنجیره چینی مثلا به نام China-CCP داشته باشید، کل ایده ای که دارید همین است؟ اما همه این زنجیرههای چند پاره باید با اتریوم جهانی و توسعهدهندگان هوشمند آن رقابت بکنند.
اگر طرف زنجیره US-OFAC هستید، چرا اصلا زحمت غیرمتمرکزسازی را به خود بدهید؟ آیا نمیتوانید یک شبکه اثبات اقتدار موسوم به (Proof-of-Authority) آمریکایی راهاندازی کنید و استیکینگ را بهکلی فراموش کنید؟ وقتی تراکنشها سانسور میشوند و در این حال میخواهید شبکه را غیرمتمرکز کنید، این فقط باعث ایجاد مشکلات مختلف میشود.
آنگاه ارزش ارز در این سیستم در برابر اتریوم جهانی چقدر خواهد شد؟ احتمالاً باید آرزوهای پولی خود را در این زنجیره رها کنید.
ممکن است فقط یک فرصت برای درست کردن اتریوم داشته باشیم. جواب درست هم زنجیره OFAC نیست.
شما با اعلام حمایت خود از فورک UASF، که تنها گزینه مناسب است، به احتمال زیاد به باز داشتن بازیگرانی مانند کوین بیس از استیکینگ (که شاید تن به سانسور تراکنشها هم بدهند) کمک میکنید.
به سادگی، ارزش آن را ندارد که تمام پول مشتریان کوین بیس در یک زنجیره UASF از دست برود.
اگر استیکر بزرگی هستید، هوشمندانهترین کار این است که پا پس بکشید و اترهای خود را با بیشترین سرعت ممکن (بین ۱ تا ۲ ماه) خارج کنید.
این پاسخ برایان آرمسترانگ یک روز پس از پایان نظرسنجی برای اسلشینگ سپرده های کوین بیس، با یک اتفاق آراء مثبت قاطع شامل رأی افرادی مانند ویتالیک بوترین، رایان و دیوید مجریان برنامه بنکلس (Bankless)، آنتونی ساسانو (Anthony Sassano)، لری سرماک (Larry Cermak) و پلیچین اولاف (Polychain Olaf) منتشر شد.
ما میتوانیم چنین نهادهایی را که بی طرفی پلتفرم مان را تهدید میکنند مجبور به عقبنشینی کنیم. ما یک فرصت واقعی برای تأمین امنیت آینده اتریوم داریم و آن کدنویسی برای کلاینتهای اجماع UASF و آمادهسازی خودمان به عنوان یک کامیونیتی است. شما باید در مورد این موضوع با همتایان خود صحبت کنید تا مطمئن شوید که در کجا ایستادهاید.
آیا طرف بی طرفی هستید یا طرف OFAC؟
آیا طرف الکسی پرتسف هستید یا افرادی که او را زندانی کردند؟