سیروان فیضی
سیروان فیضی
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

آموزش زبان انگلیسی؛ هست و باید

زبان؛ یک پدیده اجتماعی
زبان؛ یک پدیده اجتماعی


یادگیری زبان انگلیسی به مدت چند دهه کانون توجه اندیشمندان و سرمایه گذاران عرصه آموزش بوده است. امروزه کمتر نقطه ای از جهان را میتوان یافت که زبان انگلیسی در آن آموزش داده نشود و مردم یادگرفتن آن را یک "باید" ندانند. طبیعتا ایران هم از این اپیدمی بی بهره نبوده و سابقه آموزش زبان به بیش از شصت سال قبل باز میگردد.

زبان انگلیسی هم اکنون در بیش از هزاران مرکز و موسسه آموزشی بزرگ و کوچک آموزش داده میشود و به سبب آن ماهانه موسسات آموزشی میلیونها تومان گردش مالی دارند. در واقع مراکز آموزشی (بزرگ و کوچک) بعنوان یک بنگاه فرهنگی مسئولیت آموزش زبان انگلیسی را در ازای دریافت وجهی مشخص بعهده گرفته اند. برای انجام این مهم نیز طبیعتا راهکار یا پروتکل معین و گاها ویژه ای دارند و تمام فرایند آموزش را به تبع آن پیش میبرند.

امروزه در مجامع پژوهشی بطور مفصل به چرایی و چگونگی آموزش زبان انگلیسی پرداخته میشود؛ تا جایی که تبدیل به یک رشته دانشگاهی شده و حتی به پژوهشگران این حوزه درجه دکتری هم اعطا میشود. در ایران هم دانشگاه های فراوانی با سطوح علمی مختلف این دوره ها را ارائه میدهند و سالانه مقالات و پروژه های ارزشمندی از این کوشش بدست می آید.

این دستاوردها طبیعتا باید در عمل مورد استفاده قرار گیرند و به مدد آنها فرایند آموزش زبان بهینه شود. اما آنچه در این خصوص مشاهده میشود غالبا خلاف این مساله را ثابت میکند. مراکز آموزشی زیادی در سراسر ایران که بعضا به یک برند تجاری هم تبدیل شده اند، از اساس و بنیه علمی برخوردار نیستند و کماکان طبق اصول مقاوم در برابر انعطافی کاروان آموزش را پیش میبرند. در این مقاله به اختصار مواردی را ذکر میکنم که امید است بینشی انتقادی به زبان آموزان و مربیان زبان انگلیسی بدهد.

1. نیاز سنجی؛ یکی از اساسی ترین فاکتورهای موفقیت در یادگیری و آموزش زبان است. هم زبان آموز و هم مربی زبان باید بدانند که چه چیزی آنها را واداشته تا مدتی را به صرف وقت، هزینه و انرژی در یک فضای آموزشی سپری کنند. بسیار اتفاق می افتد که زبان آموز در کلاسی می نشیند و آموزش می بیند که تطابقی با نیازش ندارد. بعنوان مثال شخصی که صاحب یک شرکت کوچک واردات لوازم بهداشتی از چین است به نسخه ای از زبان انگلیسی نیاز دارد که بوسیله آن بتواند در حیطه کار خود صحبت کند، محصول سفارش دهد، به دیرکرد سفارشها اعتراض کند، فاکتورها را بررسی کند و کارهایی از این قبیل. این شخص به احتمال بالا وقتی به موسسه ای مراجعه کند و بگوید "میخواهم زبان یاد بگیرم" در اغلب اوقات بدون سنجش نیازهای زبانی او، وی را با چند پرسش ساده روانه کلاسی میکنند که کمتر ارتباطی با چیزی که او میخواهد ندارد. بینوا بسیار هزینه میکند و بعد از مدت زیادی نتیجه مطلوب را نمیگیرد و دلیل آن هم فقط عدم تشخیص نیاز او و یا بی توجهی به آن است.

2. تعیین سطح؛ این اصطلاحی است که در موسسات بسیار رواج دارد و طبق آن آزمونی (کتبی/شفاهی) از زبان آموز گرفته میشود و بر اساس آن مربی زبان تشخیص می دهد که کدام سطح از دوره مورد نظر مناسب زبان آموز است. ایرادی که به این بخش وارد است ناهمسویی مواد آزمون با واقعیت ها و نیاز زبان آموز است. معمولا موسسات فرمهای امتحانی از قبل آماده را دارند و به مرور زحمت ویرایش و بروزرسانی آنها را به خود میدهند. حتی گاهی این امتحان به فهرستی از واژگان و اصطلاحات برگرفته از کتابهای قدیمی و یا نامناسب برای مصارف عمومی زبان محدود میشود. آزمون تعیین سطح باید بر پایه نیاز باشد و تمام اجزای آن ارزش آموزشی داشته باشد.

3. منابع و مواد آموزشی؛ در این مورد اختلافات و سلیقه کاری های زیادی وجود دارد که ناشی از عدم شناخت "زبان" به عنوان یک عامل ارتباطی است. زبان ماهیتی اجتماعی دارد و به منظور ارتباط و انتقال مفاهیم میان انسانها حضور پویا دارد، بنابراین آموزش زبان هم باید در این راستا باشد؛ یعنی آموزش زبان آموزان بطوری باشد که بتوانند در پایان دوره بر اساس نیازی که دارند میان گروه اجتماعی مورد نظر به آسانی ارتباط برقرار کنند و مفاهیم را دریافت کنند و انتقال دهند. این کار مستلزم وجود منابع و مواد آموزشی همسو با نیاز و سطح زبان آموز است. منابعی که بتوانند یک جامعه انگلیسی زبان را به حد وسع در کلاس درس و خارج از آن برای زبان آموزان شبیه سازی کنند.

4. شیوه آموزش؛ بحث برانگیزترین فاکتور در این زمینه شیوه آموزش زبان است. هر ساله هزاران مقاله تراز اول جهانی در این زمینه منتشر میشوند تا بلکه فرایند آموزش بهینه شود. مطالعات نشان میدهد که ماهیت زبان از جنس علومی چون ریاضی و شیمی و فیزیک نیست و طبیعتا شیوه آموزش آن هم باید متفاوت باشد. مربی زبان باید براساس نیاز و سطح زبان آموز، نخست منابع و مواد آموزشی مناسب را فراهم کند و سپس بر همین پایه زبان آموز را در جریان یک فرایند زبانی قرار دهد و گام به گام او را مانند طفلی که میخواهد راه رفتن را یاد بگیرد هدایت و کمک کند.

5. زبان آموز؛ خود زبان آموز در فرایند آموزش زبان بسیار مورد توجه است؛ از این جهت که مذکر باشد یا مونث، بزرگسال باشد یا کودک یا نوجوان، از چه بستر اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشد، علایق و سلایق او چه باشد و بسیاری موارد دیگر که در این مقال نمیگنجد. تمام این مسائل باید بطور ریزبینانه ای مورد بررسی و کاوش قرار بگیرد. زیرا باور کنونی علم اینست که زبان آموز و مربی زبان هردو بطور مستقیم در پیشرفت فرایند آموزش و یادگیری زبان دخیل اند؛ پس باید هر دو بعنوان قطبهای یک آموزش موفق مطالعه شوند و ویژگی های هرکدام در فرایند آموزش لحاظ گردد.

6. ارزیابی و سنجش؛ برای حصول اطمینان از حرکت در مسیر مناسب لازم است زبان آموز، مربی زبان، منابع آموزشی و شیوه آموزش مکررا مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرند. اصول روانشناسی و زبانشناسی در کنار هم این امکان را فراهم کرده اند تا سنگ محک هایی بدین منظور بوجود بیاید و در مراکز آموزشی از آنها استفاده شود. ارزیابی و سنجش نیز باید بر طبق نیاز و سطح زبان آموز، منابع آموزشی، ویژگیهای فردی زبان آموز و شیوه آموزشی اتخاذ شده استوار باشد؛ تنها در این صورت است که آموزش و یادگیری در جهت به ثمر نشستن تمام هزینه های مالی و غیرمالی به همسویی و هم افزایی میرسند.


نوشتار پایانی: این مقاله یک بررسی اجمالی و مختصر بود از تعدادی از بایدهایی که در زمینه آموزش زبان نادیده گرفته میشوند. هدف نگارنده افزایش سطح آگاهی عمومی مخاطبان در راستای انتخاب مراکز آموزشی بود. بدیهی است مواردی که ذکر شد کامل و بدون ایراد نیستند. علاقمندان میتوانند برای آگاهی بیشتر در این زمینه کتاب "اصول یادگیری و آموزش زبان - اثر داگلاس براون" را مطالعه کنند.


زبان انگلیسیآموزشچگونهبهینه سازیموفقیت
کارشناس آموزش زبان انگلیسی؛ پژوهشگر زبانشناسی؛ مدرس زبان انگلیسی؛ نویسنده و ویراستار تخصصی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید