ویرگول
ورودثبت نام
انتشارات بین المللی حوزه مشق
انتشارات بین المللی حوزه مشق
خواندن ۶ دقیقه·۱۹ روز پیش

معرفی کتاب «ملت عشق» اثر الیف شافاک

معرفی کتاب ملت عشق به قلم الیف شافاک توسط دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات حوزه مشق







کتاب ملت عشق (شریعت عشق) شاهکار به یاد ماندنی الیف شافاک، رمانی پرفروش، عاشقانه و سرشار از مضامین عرفانی است که دو داستان را به موازات هم روایت می‌کند. این داستان تمثیلی از تقارن دو زندگی شبیه به هم با فاصله‌ای 800 ساله است که طی آن، بانویی عمیقا تحت تأثیر افکار و خط مشی مولانا و شمس تبریزی قرار می‌گیرد. در این اثر شگفت‌انگیز 40 قانون عشق را از نگاه صوفیان و عرفا می‌خوانیم.

درباره کتاب ملت عشق:

سنگی را تصور کن، که درون آبی روان می‌افتد، تاثیری که این سنگ بر آب می‌گذارد، به راحتی قابل دیدن نیست. تنها در جائی که سنگ به آب می‌خورد، آب به آرامی کنار رفته، پیچ و تاب خورده و به اطراف می‌پاشد و صدای ضعیفی به گوش می‌رسد: تالاپ... سپس این صدا خاموش و در همهمه‌ی صدای آب گم می‌شود. این، تمام آن چیزیست که اتفاق می‌افتد!

اما تصور کن همین سنگ درون برکه‌ای آرام بیافتد، اثرش نه تنها دیدنی‌تر بلکه ماندگارتر خواهد بود. همین سنگ کوچک آب خفته را بیدار و آشفته می‌کند. در محل برخورد سنگ به آب، حلقه‌ای شکل می‏گیرد، سپس در چشم بهم زدنی این حلقه دوباره جوانه زده و دوباره و دوباره هزاران حلقه، درونش متولد می‌شوند.

در کتاب خواندنی و جذاب ملت عشق (The Forty Rules of Love) شما شاهد دو داستان هستید که به موازات هم روایت می‌شود. داستان در دهه 2000 میلادی در یکی از ایالت‌های آمریکا آغاز می‌شود؛ شخصیت اصلی در این فضا، بانویی به نام الا است. او پس از سال‌ها زندگی مشترک با همسرش که دندانپزشکی سرشناس است، رابطه عاشقانه و پرشوری را حس نمی‌کند. چیزی که همه آن را عشق می‌نامند، در ترتیب اولویت‌های زندگی الا، در آخر لیست بود. از نظر الا عشق تنها می‌توانست در فیلم‌ها و کتاب‌ها وجود داشته باشد و یا در رمان‌های فانتزی و تخیلی! او حین انجام شغلش که نوشتن گزارشی بر رمان عزیز زاهارا بود، با توفیقی اجباری مواجه می‌شود و معنای حقیقی عشق را با رویکردی صوفی‌مسلک و عارفانه می‌چشد.

الیف شافاک (Elif Shafak) با هنر بی‌بدیل داستان‌نویسی‌اش، گره‌هایی لطیف و روان میان داستان الا و ورود شمس به زندگی مولانا جلال‌الدین بلخی، می‌زند و پیوندی بسیار خواندنی از دو حکایت با فاصلۀ 8 قرن می‌سازد! در طی این دو روایت جذاب، 40 قانون عشق از زبان عارفان ذکر می‌شود. الا نهایتا درمی‌یابد که داستان مولانا آینه زندگی خودش است و عزیز زاهارا برای او همچون شمس برای مولانا بوده است.

خواندن کتاب ملت عشق به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی علاقمندان داستان‌های عاشقانه و ادبیات عرفانی را به خواندن این اثر خارق‌العاده دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب ملت عشق می‌خوانیم:

قانون اول: «خدا را با هر کلمه‌ای که وصف کنیم، دقیقا مانند این است که خود را به همان شکل می‌بینیم. اگر اغلب با فکر به خداوند، چیز ترسناک و خجالت‌آوری به ذهنت بیاید، پس در واقع وجودت را ترس و خشم و خجالت احاطه کرده است. اما اگر نه، با فکر به خداوند، اولین چیزی که به خاطرت می‌آید، عشق، شفقت و مهربانی‌است، پس تو هم موجودی با این مشخصات هستی!»

صاحب کاروانسرا بلافاصله اعتراض کرد: «بس کن لطفاً، پس این گفته‌ی تو با این حرف که خداوند زائیده تخیلات ماست چه فرقی دارد؟ من تصور می‌کنم که تو...» درست در همین لحظه پشت سر ما دعوائی به پا خواست و حرفش نیمه تمام ماند. وقتی به سمت سر و صدا چرخیدیم، دو مرد مست را دیدیم که نعره می‌زدند. مشتریان دیگر را مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند و از کاسه آن‌ها سوپ و از جام آن‌ها مشروب می‌خوردند، و اگر کسی اعتراض می‌کرد مانند بچه‌های لوس و بی‌تربیت بر سر آن‌ها فریاد می‌کشیدند. «این آدم‌ها را ببین! گویی دنبال دردسر می‌گردند. نگاه کن درویش! نگاه کن و یاد بگیر!» گفتن این حرف و رفتنش به سراغ آن دو مرد مست، یکی شد. از گلوی یکی از آن دو مرد گرفته و مشتی حواله‌ی صورتش کرد. مرد مست که اصلاً انتظار این را نداشت، مانند گونی خالی نقش زمین گشت. جز صدای آه کوچکی که از میان لبانش خارج شد صدای دیگری از او درنیامد!

مرد مست دیگر که قوی‌تر به نظر می‌رسید، به کمک دوستش آمده و جواب مشت‌های بی‌امان صاحب کاروانسرا را داد ولی چندی نگذشته بود که آن مرد مست هم نقش زمین شد! صاحب کاروانسرا با تمام زوری که داشت لگدی بر سینه و پهلوی مرد زد و سپس با پاشنه‌ی سفت چکمه‌اش دست یارو را فشار داد تا حدی که ما صدای شکستن استخوان دستش را شنیدیم!

فریاد زدم: «بس کن! او را خواهی کشت! همین را می‌خواهی؟!» من صوفی بودم، وظیفه داشتم حتی در مقابل از دست دادن جانم، جانی را نجات دهم. من سوگند خورده بودم. حتی آزارم به یک مورچه هم نمی‌رسید. اگر پرنده‌ای را می‌دیدم، حضرت سلیمان به خاطرم می‌آمد و اگر ماهی می‌دیدم، حضرت یونس. وظیفه‌ام حفاظت از جان و زندگی بود.


اگر می‌دیدم انسانی به انسانی دیگر ضرر می‌رساند به خاطر حمایت از انسان ضعیف‌تر، هر کاری از دستم بر می‌آمد انجام می‌دادم. اکنون نیز باید تا جائی که می‌توانستم این جسم فانی خود را همچون پرده و حفاظی بین صاحب کاروانسرا و مسافر مست قرار می‌دادم.صاحب کاروانسرا با خشونت نگاهی به من کرد و تهدیدوار گفت: «درویش، تو به این کار دخالت نکن! وگرنه تو را هم زیر مشت و لگد خود خواهم گرفت!» اما هر دو می‌دانستیم که این‌ها حرفی بیش نیست و او این کار را انجام نخواهد داد.

فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
مقدمه
اِلا: نورتهامپتون، 17 مِی 2008 میلادی
شریعت عشق: ع.ز.زاهارا
مقدمه
قاتل: اسکندریه، نوامبر 1252 میلادی
فصل اول: خاک
شمس: کاروانسرائی نزدیک سمرقند، مارس 1242 میلادی
الا: نورتهامپتون، 18 مِی 2008 میلادی
شمس: کاروانسرائی نزدیک به سمرقند، مارس 1242 میلادی
الا: نورتهامپتون، 19 مارس 2008 میلادی
استاد: بغداد، آوریل 1242 میلادی
الا: نورتهامپتون 20 مِی 2008 میلادی
شاگرد: بغداد، آوریل 1242 میلادی
الا: نورتهامپتون، 21 مِی 2008 میلادی
استاد: بغداد، 26 ژانویه 1243 میلادی
نامه: از قیصریه به بغداد، فوریه 1243 میلادی
و...

با ما به دنیای نویسندگی بپیوندید!

آیا پس از خواندن این کتاب احساس می‌کنید که داستان‌ها و تجربیات ارزشمندی برای به اشتراک گذاشتن دارید؟ آیا فکر می‌کنید می‌توانید کتابی مشابه این بنویسید و از طریق آن به دیگران الهام ببخشید؟ ما در انتشارات حوزه مشق مشتاقانه به دنبال نویسندگان جدید و پرانرژی هستیم که داستان‌های خود را با جهان به اشتراک بگذارند.

فرصت‌های همکاری

ما در انتشارات حوزه مشق به دنبال نویسندگانی هستیم که:
- ایده‌های نوآورانه و خلاقانه دارند.
- تجربه‌ها و داستان‌های زندگی الهام‌بخشی برای به اشتراک گذاشتن دارند.
- توانایی نوشتن و ارائه مطالب با کیفیت بالا را دارند.
- مایل به همکاری در یک محیط حرفه‌ای و دوستانه هستند.

چه انتظاری داریم؟

ما به دنبال نوشته‌هایی هستیم که:
- محتوای ارزشمند و آموزنده‌ای دارند.
- توانایی ایجاد تغییرات مثبت در زندگی خوانندگان را دارند.
- به اصول و استانداردهای حرفه‌ای نویسندگی پایبند هستند.

چگونه می‌توانید همکاری کنید؟

اگر علاقه‌مند به همکاری با ما هستید، می‌توانید
انتشارات حوزه مشق را در گوگل جستجو کنید


همچنین می‌توانید نمونه نوشته‌ها و ایده‌های خود را به آدرس ایمیل ما ارسال کنید تا تیم تحریریه ما آن‌ها را بررسی کند.

چرا انتشارات حوزه مشق؟

انتشارات حوزه مشق با سال‌ها تجربه در زمینه نشر کتاب‌های ارزشمند و الهام‌بخش، بستری حرفه‌ای و حمایت‌کننده برای نویسندگان فراهم می‌کند. ما به شما کمک خواهیم کرد تا نوشته‌ها و ایده‌های خود را به بهترین شکل ممکن به جهان معرفی کنید و با مخاطبان گسترده‌ای ارتباط برقرار کنید.

منتظر تماس‌ها و نوشته‌های شما هستیم. با ما به دنیای نویسندگی بپیوندید و داستان‌های خود را با جهان به اشتراک بگذارید!

ملت عشقمعرفی کتابانتشارات حوزه مشقالیف شافاکفردین احمدی
چاپ کتاب با شرایط ویژه و استثنایی در انتشارات حوزه مشق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید