من همیشه برای بیشتر تحلیل هایم سعی می کنم کمی از جزییات فاصله بگیرم و از بالاتر به موضوع نگاه دوباره ای داشته باشم. در این مطلب هم سعی می کنم فارغ از جزییات و از دید کلان، در مورد ابهامی که در رمزارزها می بینم توضیحاتی ارایه کنم.
من یک ابهام بزرگی در رمزارزها می بینم.
در زمان های قدیم رفع نیازهای بشر مبتنی بر معامله پایاپای بود. یک شخصی ماهی داشت و شخص دیگری گندم. شخص اول کمی از ماهی هایش رو می داد تا بتواند بجای آن گندم بگیرد و مصرف بکند.
به تدریج با بزرگتر شدن جوامع، حمل و نقل و جابجایی کالا سخت شد. کالاهایی مثل ماهی زود فاسد می شد و شخص نمی توانست به صورت مداوم برای رفع نیازهایش، کالا رو با خودش به صورت فیزیکی جابجا کنه. در این وضعیت ، اشخاص دیگری آمدند و به کسانی که ماهی و گندم داشتند پیشنهاد دادند که ماهی و گندم آنها را نگهداری کنند و در عوض برگه ای معتبر بدهند تا اشخاص بجای دادن ماهی یا گندم، اون گواهی معتبر رو به طرف مقابل بدهند و شخص دارنده برگه بتواند با ارائه اون برگه که بعدا اسمش را پول گذاشتند، ماهی یا گندم رو از اون موسسات که بعدا اسمش را بانک گذاشتند طلب کنند. این بانک ها و پول ها را دولت ها و سیستم و قدرت برقراری نظمی که داشتند تضمین می کرد و به آنها اعتبار می داد و اشخاص بر اساس همین تضمین، نگرانی از دریافت اون پول ها بجای کالا نداشتند چون تضمین شده بود که هر وقت اراده کنند می توانند پول را به بانک داده و ماهی یا گندم شان را بگیرند. بعدا بجای این ماهی ها و گندم ها ، طلا به عنوان پشتوانه چاپ اون اوراق یا همان پول، قرار داده شد. به تدریج اشخاص دارنده این پول ها با تثبیت اطمینان، دیگر نیازی به مراجعه مداوم برای تعویض پول با کالای فیزیکی را ندیدند و لذا پول در دست اشخاص بدون طلب کالا، گردش پیدا کرد.
من در این موارد،کتاب دید اقتصادی انتشارات آریاناقلم را مطالعه کرده ام.
این توضیح مختصر نشان می دهد که پول به تنهایی ارزشی نداشته و ارزش و اعتبار آن به ماهی ها و گندم ها و طلایی که در بانک به ازای آنها ذخیره شده بستگی دارد. یعنی پولی که چاپ شده بایستی متصل به یک کالا و دارایی که با زحمت و فعالیت تحصیل شده و در بانک ذخیره شده است، باشد.
با بزرگتر شدن جوامع، بانک ها با زیرکی و پنهان کاری هایی که انجام می دادند، خودشان پول جدید چاپ می کردند بدون اینکه در قبال اون پول های جدید، ماهی یا گندم و یا طلا ذخیره کرده باشند. مردم هم به دلیل بزرگ شدن و پیچیده شدن جوامع از این اتفاقات خبری نداشتند. این پول های بدون پشتوانه، هیچ ارزشی نداشتند و باعث شدند حجم پول بسیار بیشتر از اون طلاهای ذخیره شده در بانک ها (ماهی ها و گندم ها) شوند و لذا قدرت و تقاضای موجود در جامعه بیشتر از مقدار ماهی ها و گندم ها شد. در این وضعیت ماهی ها و گندم ها به ارزش بسیار بیشتر از ارزش واقعی شان معامله شدند. تقاضا بیشتر از عرضه بود و باعث افزایش قیمت شد. برنده این شرایط بانک ها و صاحبان آنها بودند.
رمز ارزها هم همان پول یا یک وسیله مبادله هستند چرا که با استفاده از آنها می توان کالایی خرید. سوال و ابهام اصلی این است که چه کسی فلان رمزارز را بوجود آورده یا در واقع چاپ کرده؟ آیا در قبال انتشار آن، ماهی یا گندمی یا طلایی در بانک یا در هر محل مورد اعتماد دیگری ذخیره کرده؟ در واقع شخص خالق اون رمزارز، بابت هر واحد رمزارزی که دارد بایستی قبلا زحمت و فعالیت و دارایی داشته باشد که آن رمزارز را جایگزین آن دارایی کند.
رمزارزها توسط یک برنامه نویس کدنویسی و تولید می شود. ابهام اصلی رمزارزها در اینجاست. هر کسی که تخصصی در برنامه نویسی داشته باشد می تواند رمزارز ایجاد کند و در واقع پول جدید چاپ کند. هرچند استانداردهای امنیتی این رمزارزها از جهت تکنولوژی بکار رفته در آن، اطمینان از انتقال امن آن از یک شخص به شخص دیگر و غیر قابل رهگیری بودن، قابل احترام هست ولی باید در نظر داشته باشیم که بابت تولید این رمزارزها در ابتدای ایجاد آن، هیچ نوع دارایی، پشتوانه قرار داده نشده است. هر وسیله معامله ای، مثل پول یا یک رمزارز، ارزش خودش را از دارایی که پشتوانه اون قرار داده شده می گیرد. از این دیدگاه:
رمز ارزها از نظر اینجانب هیچ ارزش ذاتی ندارند و یا حداقل ارزش ذاتی تبلیغ شده برای آن، ساختگی ست.
به نظر میاد تولیدکنندگان این رمزارزها ، دارایی های با ارزش سایر اشخاص را که برای آن زحمت کشیده اند از دستشان می گیرند و بجای آن این رمزارز را می دهند که همانند یک گوی بسیار داغ هست و هرچقدر زیاد و ادامه دار در دست تان نگه دارید بیشتر به نقطه سوختن دست هایتان نزدیک می شوید و بله درست است که می توانید در دست به دست کردن این گوی داغ شما هم سودی ببرید. طبق این تحلیل:
1 - رمزارز نقشی در افزایش تولید و فعالیت تولیدی ندارد و یکی از دلایل بالا رفتن نقدینگی و تورم در دنیا خواهد بود
2 - آخرین نفری که این گوی در دست او خواهد ماند به قیمت زندگی اش تمام خواهد شد.
به هر حال اقتصاد دنیا بر پایه اطمینانی که از برقراری نظام ها و حکومت ها به دست می آید و همچنین، قدرت نظامی که آنها در سایه آن به دست آورده اند کار می کنه و فعلا بدون آن سیستم، نحوه برقراری نظم متصور نیست.