سجاد عنایتی
سجاد عنایتی
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

گاهی به عقب بنگر…

در این دنیا همه چیز ، همه رفتار ها و همه اتفاقات زندگی و روزمره یک انسان آن هم از نوع من و شما به هم ربط داره؛

و اصلا هم به این وسایل ارتباط جمعی و اینترنت و شبکه های اجتماعی و … هیچ ربطی نداره.


این مطلب را در رمضان 1394 نوشتم...

در این دنیا همه چیز ، همه رفتار ها و همه اتفاقات زندگی و روزمره یک انسان آن هم از نوع من و شما به هم ربط داره؛

و اصلا هم به این وسایل ارتباط جمعی و اینترنت و شبکه های اجتماعی و … هیچ ربطی نداره.

به بیان دیگه برخی اتفاقات نتیجه برخی اعمال و کارهاست که شاید توی اون لحظه متوجه نشیم ولی زمان زیادی نمیبره که کاملا متوجه میشیم که چرا باید چنان اتفاقاتی بیفته، دقیقه مثل همون لطیفه مانندی که توی گوشی های من و شما رد و بدل میشه که میگه:”خدایا من تاوان کدوم گناهم رو دارم میدم………. اها اها یادم اومد حله :)”

بیان این موضوع چیزی نیستش که قبلا نمیدونستم ولی توی این یکی دو روز بیشتر درکش کردم به واسطه اتفاقات و بدبیاری هایی که طی یکی دو روز اخیر درگیر بودم.

این اصل(ذکر شده در چند سطر بالا) رو میشه تعمیم داد به گذشته و فعالیت هایی که به عنوان یک فعال فرهنگی در این جامعه انجام می دادم و توی چند عرصه ناکام بودم، هرچند شاید تمام تقصیر گردن من نباشه ولی هر ادمی بالاخره متوجه اشکال کارش میشه.

این بدبیاری ها بعضی وقتا یه حسی میده به ادم اونم از نوع من که به اصطلاخ فعال فرهنگی هستم(شاید نباشیم و پر روییم و ادعا میکنیم) که پیش خودمون فکر میکنیم که چی میشد اصلا وارد این فضاها نمی شدیم و مثل این همه ادم بدون دغدغه های فرهنگی به زندگی خودمون ادامه میدادیم،مثل ۳۵۰۰ نفری که زیر پست یک خواننده زیر زمینی که میگه همه بگن بغ بغو؛ کامنت میزاشتیم بغ بغو. یا مثل ادم های الکی خوشی که به خاطر باخت به ارژانتین ریختن توی خیابون ها و شادی کردن، ما هم میرفتیم فوقش یه حرکاتی هم میزدیم، یا مثل بعضی ها ، دست بعضی هارو میگرفتیم توی دانشگاه و شهر و خیام با هم حرف میزدیم و الکی میخندیدیم و بعدش قهر میگردیم و کات و میکردیم و یه نفر دیگه و به این چرخه ادامه می دادیم؛و شاید انقدرها هم بد نه،فوقش میرفتیم زیر دست بابامون کار میکردیم و پول درمیاوردیم و زندگی و بچه و …. و نمی فهمیدیم توافق شد یا نشد، اصلا به ما چه ربطی داشت ، بزار زندگیمونو بکنیم.

اما ما حتی ادم اینجور زندگی کردن هم نیستیم؛کمی حلقه رو کوچیکتر کنیم؛کمی دغدغه داشتن هم بد نیست،راهپیمایی رفتن،هئیت رفتن و…؛ اما حالا روی بعضی موارد هم حساسبت نداشتن به جایی برنمیخوره،حالا این حزب سیاسی چه بلایی قراره سر مملکت بیاره مهم نیست، همه خوبن.حالا دوتا دختر و پسر دوتا پارتی اون سر شهر گزاشتن به خودشون مربوطه من که دارم نمازمو میخونم،حالا توی یمن و فلسطین و عراق و سوریه چی میگذره که به من ربطی نداره.

ولی بازم نمیشه، ما اهل این جور زندگی هم نیستیم؛ اونجاس که باید بگردی ببینی اشکال کار کجاس، و اشکال رو پیدا هم خواهی کرد، حالا اینکه با خودت عهد ببندی دیگه اشتباه نکنی یا بکنی به خودت مربوطه…

گاهی این مشکلات به خاطر کارها و رفتارهای خیلی ریز،خیلی پیش پا افتاده(از نظر ما) و حتی رفتارهای اشتباهی که خودمون برای اشتباه نبودنش برای خودمون توجیه کردیم…

گاهی یک نماز اول وقت(از نوع صبح شاید)…

گاهی یک سلام…

گاهی یک احترام…

گاهی یک لبخند..

می تونه راه گشا باشه…

پ.ن:این متن می تواند مخاطب عام داشته باشد(از جنس من و شما)

پ.ن: ماه رمضان تمام شد و ما ادم نشدیم…

پ.ن:عکس مطلب رو توی نمایش شب شیدایی گرفتم، تصاویر کاملش اینجاس

بی ربط: صدسال اگر زنده بمانی گذرانی

پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش

مجازیاحترام
خط خطی از دور و بر یک برنامه نویس وب،گرافیست، تدوینگر، خبرنگار و یک پدر..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید