سجاد عنایتی
سجاد عنایتی
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

زندگی در مسیر(1)-سفرنامه اربعین

بین تمام سفرهایی که برای اربعین طی 3-4 سال اخیر داشتم، اربعین سال 93 داستان بهتری برای تعریف کردن دارد.

شاید وقتی که نریمان پناهی مصرع سفر کرب و بلا حاصلش رنج و بلاست را می خواند هیچ وقت فکرش را نمی کردیم که چند سال بعد چنین سفری را تجربه کنیم.

وقتی برای سفر اربعین وارد فرودگاه امام خمینی (ره) که می شوید باید حتما این نکته را مدنظر داشته باشید که هیچ پروازی به سمت نجف سر موقع انجام نمی شود ، ولی اینکه تاخیرش چقدر باشد برمی گردد به شانس شما. حتما مسئولین فرودگاه از همان اول خبر داشتند که قرار است پرواز ما با حدود 4 ساعت تاخیر انجام شود که تیم 40 نفره ما را به آخرین گیت خروجی راهنمایی کردند که حداقل صدای اعتراضمان دیگر مسافران فرودگاه را اذیت نکند.

اما این 4 ساعت تاخیر فرصتی دست داد که علاوه بر مطالعه و استراحت که معمولا کار کلیشه ای برای این شرایط است ، به گفتگو با دوستان و همچنین برگزاری مراسم مختصر عزاداری در نمازخانه فرودگاه بپردازیم.

بالاخره زمان پرواز فرارسید،خستگی ناشی از تاخیر ذوق و انگیزه اول سفر را تا حدی از بین برده بود و اتفاقات داخل هواپیما انرژی مضاعفی به بچه ها تزریق کرد تا بیش از پیش از این سفر لذت ببرند. در مورد اتفاقات و شلوغ کاری های بچه های هیئت به همین مقدار بسنده می کنم که به جز عکاسی و شوخی های معمول دوستانه ، شرایطی پیش آمده بود که خدمه هواپیما در تلاش بودند ،راهرویی که صندلی های ما در آنجا قرار داشت را به سرعت طی کنند که مبادا مورد شوخی دوستان قرار بگیرند.

پس از حدود یک ساعت پرواز ، هواپیما در نجف به زمین نشست. از آنجا که سفر به شکلی برنامه ریزی شده بود که اقامت ما در نجف به اندازه یک روز باشد و فردا صبح اول وقت پیاده روی ما به سمت کربلا آغاز می شد، نیاز بود با توجه با تاخیر پرواز و خستگی ناشی از آن و خود پرواز، دوستان استراحت کافی را در هتل(که از چند ماه قبل رزرو شده بود) داشته باشند که برای پیاده روی احساس خستگی نکنند.

اما همین تاخیر پرواز باعث شده بود که مدیر محترم هتل در نجف اتاق های ما را به زائرین دیگری کرایه دهد و ما در خیابان نشین شدیم....

ادامه دارد....

سفرنامهاربعینکربلافرودگاه
خط خطی از دور و بر یک برنامه نویس وب،گرافیست، تدوینگر، خبرنگار و یک پدر..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید