دخترش
دخترش
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

گاه اول

گاهی اوقات دوست دارم سیگاری باشم،بروم یک پشتی همه تلخیهارادودکنم هوا.

گاهی اوقات دوست دارم ،شب زیر باران تند راه بروم.انقدر راه بروم تا همه ناراحتیها زیرقدمهایم خردشوند و صدای خردشدنشان رابشنوم.

گاهی دوست دارم چشمم راببندم وصاف وایستاده بپرم درعمیق ترین آبی که پیداکنم،آنوقت غصه ها حباب میشوند،ریزودرشت ، میدوند روی آب و میترکند.انگار اصلا نبوده اند از اول.

وگاهی وگاهی.........

وشاید این نفس ،گاه آخرباشد.

و سکوت .....
و سکوت .....


زندگینفس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید