آزادی به سبک سمورهای آبی


یا انیس!
امروز تصویری دیدم از یک آبگیرِ بزرگ. اهالی واژه بهش چه میگویند؟ برکه؟ نهانگار، برکه چشمانداز کوچکی را تداعی میکند. وسیعتر بود، شبیهِ یک دریاچه، درونش دهها سمور آبی.
سمورهای این تصویر داشتند بشریت را بهسخره میگرفتند. نهاینکه چیزی بگویند یا از سموریّتِ خود پا پیشتر نهند، اما خب چشمان چندتاشان جوری بود، فهمی داشت رشکبرانگیز. تو فکر کن آنها انسان باشند و ما حیوان. بهتر ازین هم نیستیم، ها؟ وقتی برای یک ایدئولوژی که معلوم نیست از کدام گُهکورهای درآمده، بههم شلیک میکنیم. همرا کتک میزنیم. از ورطهی یک انقلاب میافتیم به ندانمکاری و قساوت و تیرهبختی...
سمورها اما داشتند لذت میبردند. برای خودشان توی آبگیر صفا میکردند. آنیکی که سمت راستِ راست عکس بود پشتکی دراز کشیده بود روی آب، برای خودش صفا میکرد. چندتای دیگر آن وسط شوخیشان گُل کرده بود، خوشگذرانی میکردند. نمیدانم چرا لمحهای حس کردم سمورهای آبی با نگاهِ بینگاهیشان زیرجلکی نگاهم میکنند، و توی نگاهشان هم خفت و خاری نسل بشر را دیدم.
یا انیس!
دیروز با کیهان دربارهی گزیدهداستان جدید گیلان صحبت کردم که قرار بود از نشر نیلوفر دربیاد. ناراحت بود، گفت بخشهایی که باید سانسور بشوند را فرستادهاند و داستان تو و سعید و مرتضا بیشترین سانسور را دارد. سر و ته قصه به هم نمیچسبد. ابتدای آنجایی را که ممیزیها قیچی کردهاند کسی دیالوگی گفته و انتهای قیچیشده دیالوگ دیگریست که ربطی به آن اولی ندارد. با خودم فکر کردم حجاب که فقط شال و روسری و چادر نیست. همینکه یکی از بهترین صفحات توصیفی داستان یک نویسنده را قیچی کنند هم حجاب است. اگر اعتراض به حجاب داریم، این هم حجاب اجباری برای متنهای ماست. به اضافهی یک کلاه گشاد که سر خوانندهی متن میرود.
بعد دوباره یک ساعتی زل زدم به عکس سمورها. چه خوشبخت بودند. نه حجابی، نه نیاز به ریا و سیاستِ رفتاری و پنهانکاری.
آدمی اما اگر بخواهد خودش باشد، یا احساسش را راست و پوستکنده بیان کند، توی هزارباتلاقِ هنجار و اخلاق زنجیر میشود. همین هنجارسازیها و اخلاقبازیهای مزخرف است که نمیگذارد آدم مثل این سمورهای آبی بخندد و از آبتنی لذت ببرد.
یا انیس!
نمیخواهم به سیاهی عادت کنم. اگر هنوز از سیاهی مینویسم، برای این است که نمیخواهم بر این حجم تیره و تار سر فرود بیاورم. تا آخرین چوبکبریتم را مانند دخترک کبریتفروش روشن میکنم. قلب من به اندازهی همان آخرین سوسو امید دارد.
اسماعیل سالاری
مطلبی دیگر از این نویسنده
مهمان جدید ما
مطلبی دیگر در همین موضوع
اشتباهات رایج باسوادها (11) : کج دار و...!؟
بر اساس علایق شما
زنِ خووب