«ستایش هنر، بر روی شتر!» یادداشتی بر «کتابتِ روایت»«کتابتِ روایت» عنوانِ کتابی است که از نشر آگه بهطبع رسیده است. این مجموعهی ارزشمند مشتمل بر پانزده مقاله است در…
در جستجوی وهابخرسی با تلفن آلمانی «وهابخرسی» دوست مشترکمان بود. دوست مشترک من و برادرم و چندنفر دیگر، اما آن روزها وهابخرسی را گم کرده بودیم. یعنی همهمان میدانستیم بالا…
من و خیام و بایزید و شیخ ابوالحسن کمی تا قسمتی سفرنامهبه گمانم سال نود و سه بود که از گیلان راه افتادم به سمت خراسان. بعد از گرگان به سرم زد مسیر را عوض کنم و از سمت شاهرود…
آدمهای سفید من همیشه دلم برای دیدن آدمهای سفید پَر میکشد. اینها که یکجورهایی چهره پشتِ چهره دارند و هرچه دقیقتر نگاهشان میکنی، کمتر میشناسیشان…
معرفی کتاب در پویش «با من بخوان» «کوردها هرگز نرقصیدهاند»معرفی مجموعهداستانِ «عشقنامهی ایرانی»اثر «کیهان خانجانی»کیهانِ خانجانی نویسندهی موفقِ رمانِ «بندِ محکومین» و م…
خانهی قجری #شبنوشت«خانهی قجری»روز عجیبی بود. خاصّه برای من که نمیتوانم و نباید بگذارم حتّی یکروزم هم بهبطالت سپری شود. بدونِ مقدّمه، بدون اینکه ا…
قلب سگ امروز صبح که آمدم کارگاه صدای داد و بیداد بلند بود. سرپرست کارگاه داشت سرِ پیرمحمد و یکیدوتا کارگر دیگر داد میکشید. صدایش تا دفتر من میر…
مستی و راستی دیگر از من گذشته که نقشِ دیگری بازی کنم. هرچه بیشتر از سنّم میگذرد و هرچه بیشتر درهای دوزخ بازتر و نزدیکتر میشود، تمایل به اعتراف در من…
به یاد استاد شجریان چه برنامهها که برای باغ هنر بم داشتی. خواستی یاد بسطامی را زنده نگهداری. پروژه سالها خوابیده بود و تو هم حال خوشی نداشتی. به ما گفتند ف…
رد پای تاریخ در اتاق خواب دیروز که از خستگی کار و جاده بهخانه واگشتم، کنارِ در ورودی آپارتمان روی جاکفشی یک بستهی پستی دیدم. آدرس فرستنده؟ خوزستان، شوشدانیال... چ…