امروز داشتم به سوال یکی از کاربران سایت(سایت خودم، دوبرابر.کام) پاسخ می دادم، با خودم فکر کردم که چقدر خوب است که در مطلبی جداگانه برای همه بگویم که ما چگونه یاد می گیریم؟
می خواهم از دیدگاه یکی از شاخه های جدید علم اعصاب، به نام انعطاف پذیری عصبی فرایند یادگیری را شرح دهم.
ما کارها را جوری انجام می دهیم که آنها را “یاد می گیریم” اگر بخواهم خیلی سریع فرایند یادگیری را شرح دهم، به این صورت است:
فرض کنید با دوستتان این بازی را می خواهید انجام دهید: به فاصله ۳۰ متر از همدیگر می ایستید و یک توپ تنیس را شما برای دوستتان پرتاب می کنید. فاصله زیاد است و انرژی زیادی باید صرف انداختن توپ کنید و دوست شما هم به زحمت این توپ را می گیرد. حالا نوبت دوست شماست که توپ را پرتاب کند، با این تفاوت که این بار هر کدام از شما یک گام به سوی دیگری برمیدارید. پرتاب، مقداری راحت می شود. نوبت شماست، باز هم یک گام به سمت همدیگر برمیدارید و باز هم قدری کار راحت می شود و … و به جایی می رسید که دیگر به هم رسیده اید و خیلی راحت توپ را دست به دست می کنید.
مشابه همین روند، برای یادگیری ما وجود دارد. همه تصمیم گیری ها، ارزیابی ها، کنش ها و واکنش ها و … در مغز ما صورت می گیرد. هر کنشی، مثل یک عمل جابجایی توپ بین شما و دوستتان است. هر سیناسپسی که در مغز وجود دارد، مثل یک نفر از شما، و هر الکترونی که بین سیناپس های مغزی جابجا می شود، همان توپی است که بین شما و دوستتان جابجا می شود. در واقع با هر بار جابجا شدن الکترون برای کاری، یک پل بین دو سیناسپس برقرار می شود و وقتی این پل کامل شود، دیگر آن کار را خیلی راحت، و حتی بدون فکر کردن انجام خواهیم داد. به این پل اصطلاحا مسیر عصبی می گویند. پس برای یاد گرفتن هر کاری، باید به مقدار لازم، آن کار را تکرار کنیم.
خب حالا که چی؟