اواخر دی ماه سال قبل، مسئولی در شبکه خبر، از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران خبر داد؛ این بار، به لطف کرونا، مجازی و برای «همه ایران.» و چه خبر خوبی! مجری از آن مسئول درباره این سؤال کرد که آیا به حجم کاربرانی که قرار است در روز به سایت نمایشگاه سر بزنند فکر شده است؟ آیا تضمینی وجود دارد که در طی یک هفته برگزاری نمایشگاه مشکلی پیش نیاید؟ و جواب آن مسئول درخشان بود: «به هر حال درباره سیستمهای کامپیوتری نمیشود تضمین ارائه داد (بله کاملاً درسته. اصلاً اومدیم و برق رفت؛ نه؟) اما کارشناسان ما تضمین کردهاند که به طور همزمان یک میلیون نفر میتوانند از سایت بازدید کنند.» Wow! یک میلیون نفر؟ اصلاً در همین حد که شما از قبل به فکر مشکل بودهاید و سعی کردهاید راهحلی پیشبینی کنید، خود ستودنی است؛ چه برسد به آنکه سیستمی طراحی کردهاید که یک میلیون نفر میتوانند همزمان به آن متصل شوند. واقعاً خدا قوت!
اما آیا واقعاً همچین عددی نیاز است؟ خب حتماً بوده دیگر. پس کاش حداقل برای چند روز این سیستم را در اختیار سازمان سنجش هم بگذارید تا هر کسی برای دیدن نتیجه کنکورش یک ساعت معطل نشود. بگذریم. رفتم سراغ سایتی که برای گرفتن بُن دانشجویی بود (این بنهای دانشجویی و هیئت علمی و ... هم از اتفاقات خوب نمایشگاه بود.) بعد از اینکه فرم مربوط را پر کردم، سایت خطاهای عجیبی میداد... مثل خطای زیر (چقدر دقیق و قابلفهم!)
خلاصه بعد از کلی کلنجار فرمودند که بله، این شماره تلفن به نام شما نیست. گفتم: «ای بابا شمارهم کی به نام کس دیگه شد؟» خلاصه از ما اصرار که «بابا این شماره خودمونه» و از سایت انکار. فردا صبح دوباره امتحان کردم و درست شد؛ آنجا بود که فهمیدم ثبتنام اینترنتی را هم باید در ساعات اداری انجام داد. بیخود به این سیستم بینقص شک کرده بودم. خدایا توبه!
روز قبل از افتتاح نمایشگاه، مسئولی در اخبار با افتخار اعلام کرد که: «با تلاش کارشناسان، امکان اتصال همزمان ۱۵۰۰ نفر به سامانه فروش کتاب محیا شده است.» جان؟ ۱۵۰۰ نفر؟ پس یک میلیون نفر چه شد؟ حالا یک میلیون نفر زیاد بود ولی ۱۵۰۰ نفر هم خیلی کم نیست؟ در همین چند سال گذشته، که نمایشگاه از سراسر ایران هم در دسترس نبوده، سالانه حدود ۵ میلیون نفر از نمایشگاه بازدید کردهاند! اگر فرض میکردیم امسال هم همان تعداد شرکتکننده داشته باشیم (که قطعاً خیلی بیشتر داشتهایم،) با فرض اینکه افراد در تمام ۲۴ ساعت شبانهروز از سایت استفاده کنند، اگر در هر لحظه ۱۵۰۰ نفر بتوانند از سایت استفاده کنند، هر کس به طور میانگین باید کتابهایش را در ۳ دقیقه بخرد! یک ضرب و تقسیم ریاضی چقدر میتواند سخت بوده باشد؟
نمایشگاه شروع شد و از آن شاهکار کامپیوتری رونمایی شد. تقریباً برای باز شدن صفحه هر کتاب (البته شاید به جز در ساعات نیمهشب) باید به اندازه یک بار دیدن نتایج کنکور صبر میکردید. در آزمایشی که شخصاً انجام دادم، پیدا کردن یک کتاب خاص، افزودن به سبد خرید، ثبت سفارش، انتخاب آدرس و زمان، و پرداخت آن سفارش در یک فروشگاه اینترنتی، سریعتر از بالا آمدن یک صفحه از سایت نمایشگاه زمان برد! و من تمام مدت به کلیدواژه «تلاش کارشناسان» فکر میکردم. سایت از همان روز اول هر از گاهی موقتاً از دسترس خارج میشد تا اینکه بعد از یکی دو روز رسماً از دسترس خارج شد و اعلام کردند که «کارشناسان» در حال «تلاش» برای بهبود وضعیت سایت هستند تا دوباره در دسترس قرار بگیرد. حالا این قضیه آنقدر هم غیرقابلپیشبینی نبود که وسط کار نمایشگاه را تعطیل کنید (همان قضیه ضرب و تقسیم و ... .) سایت بعد از یکی دو روز دوباره در دسترس قرار گرفت و نمیدانم این بار کدام سرور در اختیارشان قرار گرفت اما سرعتش بسیار بهبود پیدا کرد.
طراحی سایت هم نکتههایی داشت. مثلاً خیلی اوقات ممکن بود برای پیدا کردن کتابی با چنین صحنهای روبهرو شوید:
و بعد هم بعد از گشتن در بین تمامی دورههای چاپ، بفهمید که هیچکدام موجود نیست. حالا اگر فردا باز بخواهید موجودی همین کتاب را بررسی کنید، باید دوباره همین روند را تکرار کنید. بعضی اشکلاتش هم عجیبوغریب بود؛ مثلاً یک بار بدون هیچ دلیلی اکانت من با اکانت شخص دیگری عوض شد! و بعد هم خودش به حالت قبل برگشت.
البته سایت نقاط قوتی هم داشت؛ مثلاً از نظر ظاهری قابلقبول بود. responsive هم بود؛ یعنی برای هر دستگاهی با هر اندازه صفحه نمایشی، به خوبی نمایش داده میشد؛ اما اشکالاتی اساسی از نظر تجربه کاربری (UX) داشت که بحث مفصلی را میطلبد. مورد دیگر اینکه جستوجوی سایت هم عملکرد خوبی داشت؛ هر چند مرتبسازی خوبی بر اساس ربط کتاب به متن جستوجوشده وجود نداشت؛ بنابراین ممکن بود کتاب موردنظر شما گاهی در انبوه نتایج نهچندان مربوط گم شود. همچنین در طراحی سایت، سبد خرید هر کاربر در حساب کابری او نگه داشته میشد و این باعث میشد شما از تمام دستگاهها بتوانید به سبد خرید خود دسترسی داشته باشید (همین مورد ساده را خیلی از سایتها رعایت نمیکنند.)
بعد از ثبت سفارش، هر انتشارات کتابهای خودش را جداگانه برای شما ارسال میکرد؛ یعنی اگر ده کتاب از ده ناشر مختلف سفارش میدادید، ده بسته پستی به سمت شما روانه میشد (: به نظر من خیلی اتفاق جالبی نیست اما به نظر سادهترین راهحل ممکن میآید. بعضی از ناشرها همان روز ثبت سفارش بسته را برایم ارسال کردند و مابقی با تأخیری بعضاً تا ده روز (که خب عدد قابلتوجهی است.) با توجه به حجم زیاد بستهها برای شرکت پست، بعد از ثبت درخواست ناشر برای ارسال بسته، چند روزی طول میکشید تا پست بسته را تحویل بگیرد؛ اما بعد از تحویل گرفتن، زمان رسیدن بسته به مقصد حداکثر پنج روز بود که عدد بدی نیست. در نهایت رسیدن کتابهایی از ۱۱ ناشر به من، ۱۸ روز طول کشید که عدد خوبی نیست. مورد دیگری هم که بد نیست به آن اشاره کنم آن است که بر خلاف اتفاقی که در بسیاری از سایتهای فروش کتاب میافتد، تمام کتابهایی که سفارش داده بودم به دستم رسید و هیچکدام ناموجود (اما قابلسفارش) نبودند. تحویل گرفتن کتاب به طور مستقیم از خود ناشر هم تجربه جالبی بود. به خاطر اینکه کتابها مستقیم و بدون واسطه از انتشارات به دست شما میرسند، معمولاً تمیزتر و سالمترند و طبیعتاً بوی بهتری هم میدهند (: بسیاری از این کتابها حتی یک دقیقه هم در قفسههای کتابفروشی نبودهاند.
در نهایت باید بگویم که برای من که همیشه حسرت حضور در نمایشگاه کتاب تهران را داشتهام (مثل حسرت هزار رویداد دیگر که فقط در تهران اتفاق میافتد،) نمایشگاه مجازی کتاب، اتفاق خوبی بود. مشکلات (یا بهتر است بگویم پیشبینی نکردن مشکلات) کم نبود و حتماً اگر قرار بر برگزاری این نمایشگاه در سالهای آینده باشد، باید به این مشکلات فکر کرد تا دیگر نیاز به «تلاش کارشناسان» و از دسترس شدن سایت در روزهای برگزاری نمایشگاه نباشد. نمایشگاه مجازی کتاب تهران در بهمن ماه برگزار شد؛ بنابراین جای امیدواری است که در صورت برگزاری مجدد نمایشگاه حضوری کتاب تهران در سالهای آینده و در ماه اردیبهشت، نمایشگاه مجازی همچنان در بهمن ماه، برای کتابخوانها (یا کتابخرها) در سراسر ایران، برگزار شود.