یلدا
فخرکنم، فخر کنم ، مه به کنار آید مرا
شکر کنم شکر کنم، جنت نثار آید مرا
جمع شوید جمع شوید، امشب کنار قوم خود
فصل الختام این خزان، صبحْ انتظار آید مرا
نوش کنید نوش کنید، از لب خونین انار
آن که ز عمق دلِ ما، شور ببار آید مرا
گوش بده گوش بده، حافظ ندا گوید ترا
از شعر و الفاظ خوشش، صوت سه تار آید مرا
مست کنید مست کنید، در شبِ سرد و تارِ سال
چون که سپیده سر زند، وقت قرار آید مرا
سِیر کنید سِیر کنید، فصل به سرما زده است
از پس این شبِ بلند، دام و شکار آید مرا
هوش بَرید هوش بَرید، از سَرِ مستانِ جوان
بلکه ز عطرِ میِ یار، هوش به کار آید مرا
زود دهید زود دهید، نامهِ اعمالِ مرا
در پس سِرِّ شرح آن، راهِ دیار آید مرا
شور دهد شور دهد، وقت ملاقات صنم
سرخوشِ دیدار شوم، شاهْ نزار آید مرا