نظارت و کنترل
بعد از جنگ جهانی دوم در خیلی از کشورها مردم ازشیوه جالبی استفاده کردند که ضرورت امروز است و آن ورود مستقیم به نظارت و کنترل است.
?اتفاق جالبی که در یکی از فروشگاه های تهران رخ داد?
( اگه این نوشته خیالی و داستان هم باشه خیلی خیلی خوب هست )
بخونیم یاد بگیریم و یاد بدیم مطالبه گری درست در همه عرصه لازم و بلکه واجب هست.
?تو مغازه اى كه منم توش بودم يه خانمى یه چی برداشت اومد كنار صندوق تو صف. نوبتش كه شد، فروشنده گفت: سيزده و پونصد!
خانومه با تعجب گفت؛ روش زده هفت و پونصد!
فروشنده با عصبانيت گفت؛ زده كه زده..!! برا خودش زده!
مي خواى يا نمي خوايى؟؟
خانومه گفت نمي خوام!
فروشنده هم بلافاصله، طوري كه همه بشنون به شاگردش گفت:
پسر بيا اينو بردار، هر كى هم پرسيد، بگو شده شونزده و پونصد! "هستن كسايى كه بخرن..."
?مايى كه تو صف بوديم با تعجب به هم نگاه كرديم و يه آقايی كه جلوى من بود و سبدش تقريبا پُر بود، سبد رو گذاشت رو ميز و گفت:
هستن بخرن..!!؟؟؟ اينارم بده همونا...
?پشت بندش شروع شد. يكی يكی پشت سر هم خريدهامونو گذاشتيم رو ميز و گفتيم نمي خواييم! بده به همونا كه "هستن بخرن".
?مرد اوليه، برگشت تو مغازه و گفت: من فلانيم، مدير برج فلان! بى شرفم اگر همه تلاشم رو نكنم تا از برج ما، كسى نياد اينجا!
?با اين حال باز آروم نشد. اومد بيرون خطاب به همه ما طوري كه طرف بشنوه گفت: تو رو خدا يه چند دقيقه وقت بذاريد زنگ بزنيم ١٢٤ (تخلف تعزيرات صنفی).
چند لحظه بعد، همه گوشی به دست بلند بلند، سر بالا به سمت تابلوی سوپری و سر چرخون به سمت خيابون، برا دادن آدرس دقيق، شروع كرديم گزارش دادن...
.
?از اين ايستادگى، از اين اتحاد، از اون نگاه پر از حرف به همديگه تو صف كه انگار ذهن همو خونديم، از ليدری اون آقا و... خيلى كيف كردم. ما خودمون باید با گرانی بجنگیم... خودِ خود ما!
?بيایيم در مقابل اين گونه فساد های ريز و جزئی بايستيم تا مقابله با اَبَر فسادها برامون راحت بشه. بيايم مطالبه گری سالم رو ياد بگيريم تا مسئولين جرات دروغ گفتن در ايام انتخابات رو نداشته باشن. بيایيم جای غر زدن و نق نق كردن و انداختن تقصير ها گردن اين و اون، خودمون اوضاع رو درست كنيم. خدا سرنوشت هيچ قومی را تغيير نمیدهد تا آن ها خود حال خود را تغيير دهند.
✅ یا علی