
اگر نمیدانید چطور احساسات کودک را نامگذاری کنید، این مقاله دقیقاً برای شماست!
آیا تا به حال به عنوان یک والد یا همکار آموزشی، با کودکی روبرو شدهاید که در اوج خشم، فقط فریاد میزند: "حالم بد است!" یا در را میکوبد؟ این "حال بد" چیست؟ خشم؟ ناامیدی؟ ترس؟ یا شاید احساس گناه؟ این سردرگمی و بیواژگی، اولین و بزرگترین مانع در مسیر رشد هوش هیجانی فرزندان ماست.
من به عنوان مؤسس "رشدیار"، کوچ و مشاوری با مدرک ارشد و ۱۷ سال سابقۀ عملی در مدارس ، میدانم که ریشۀ بسیاری از لجبازیها و رفتارهای سخت، ناتوانی کودک در پیدا کردن "کلمۀ مناسب" برای احساسش است.
پیام اصلی رشدیار این است: نامگذاری احساسات، یک بازی یادگیری ساده است که هر والد و معلمی میتواند همین امروز برای کمک به آرامش بچهها آن را اجرا کند.
در ادامه، ۷ تکنیک جذاب و فوری را که حاصل سالها تجربه در معلم و مربی بودن است، با جزئیات کامل و مثالهای کاربردی برایتان باز کردهام.
چرا "اسم گذاشتن" روی احساسات، کلید طلایی آرامش است؟
وقتی یک کودک (یا حتی بزرگسال) کلمهای دقیق برای احساس آشوبگرِ درون خود پیدا میکند، انگار مغزش یک دکمۀ "آرام باش" را فشار میدهد. علم عصبشناسی ثابت کرده است که وقتی میگوییم "من الان عصبانی هستم"، فعالیت بخش آمیگدال مغز (مرکز ترس و خشم) کاهش مییابد و بخش منطقی مغز فعال میشود. (ارجاع علمی: دکتر متیو لیبرمن).
راز کوچینگ ما این است: به جای نصیحت کردن، "زبان احساسات" را به بچه یاد بدهیم.
۷ راهکار جذاب و فوری برای نامگذاری احساسات ،متد عملگرای رشدیار

۱. تکنیک "آینه جادویی احساس"
(مناسب سن: ۳ تا ۹ سال)
بچههای کوچک هنوز نمیدانند درونشان چه میگذرد. شما باید آینهی آنها باشید. به جای اینکه بگویید "گریه نکن"، احساسش را حدس بزنید اما آن را به صورت سوالی مطرح کنید تا احساس درک شدن کند.
روش اجرا: به زبان بدن کودک (مشتهای گره کرده، ابروهای درهم، شانههای افتاده) دقت کنید.
دیالوگ طلایی: "میبینم که مشتهات رو گره کردی و صورتت قرمز شده. آیا الان عصبانی هستی چون برادرت اسباببازیت رو برداشت؟"
نکته کوچینگ: این سوال به کودک "کلمه" میدهد و به او میفهماند که شما او را میبینید و قضاوت نمیکنید.
۲. تغییر جهت از "چرا" به "چه چیزی"
(مناسب سن: ۷ تا ۱۸ سال)
کلمه "چرا" (مثل: چرا داد میزنی؟) اغلب در کودکان و نوجوانان حس بازجویی و اتهام ایجاد میکند و باعث میشود گارد دفاعی بگیرند. در کوچینگ حرفهای، ما "چرا" را با "چه چیزی" جایگزین میکنیم.
روش اجرا : کنجکاوانه بپرسید، نه بازجویانه.
دیالوگ طلایی: به جای "چرا تکالیفت رو انجام نمیدی؟" بپرسید: "چه چیزی باعث شده الان حس و حال مشق نوشتن نداشته باشی؟ خستگیه یا کلافگی؟"
نتیجه: این تغییر کوچک، مکالمه را از دعوا به سمت "حل مسئله" میبرد.
۳. بازی "مقیاس احساس" (دماسنج حسی)
(مناسب سن: ۵ تا ۱۲ سال)
احساسات انتزاعی هستند، اما اعداد واقعیاند. وقتی کودک غرق در احساس است، از او بخواهید به آن نمره دهد. این کار "مغز منطقی" را بیدار میکند.
روش اجرا: یک خط کش فرضی از ۱ تا ۱۰ در نظر بگیرید. ۱ یعنی آرامش کامل و ۱۰ یعنی انفجار!
دیالوگ طلایی در خانه: "اگر ۱۰ بدترین و داغترین عصبانیت دنیا باشه، عصبانیت تو الان روی چه عددیه؟" (مثلاً کودک میگوید ۸).
گام بعدی: "خب، چکار کنیم که این ۸ بشه ۶؟ یه لیوان آب خنک یا سه تا نفس عمیق؟"
۴. شکار "احساسات ظریف و مثبت"
(مناسب سن: ۶ سال به بالا)
هوش هیجانی فقط درباره خشم و غم نیست. بچهها باید طیف وسیعی از احساسات مثبت و پیچیده را هم بشناسند تا اعتمادبهنفس بگیرند.
روش اجرا: وقتی کودک کار جدیدی انجام میدهد یا موفق میشود، روی حس دقیقش دست بگذارید.
مثال: فقط نگویید "آفرین". بگویید: "وقتی اون مسئله ریاضی سخت رو حل کردی، چه حسی داشتی؟ احساس غرور کردی؟ یا احساس توانمندی؟"
فایده: این کلمات در ذهن کودک حک میشوند و در آینده منبع قدرت او خواهند بود.

۵. ساخت "کارتهای احساس" خانگی
(مناسب سن: ۳ تا ۷ سال)
یک فعالیت هنری و سرگرمکننده برای آخر هفتهها.
روش اجرا: کارتهای مقوایی کوچک درست کنید. روی هر کدام یک چهره (ایموجی) بکشید: شاد، غمگین، عصبانی، متعجب، ترسیده، خجالتزده.
بازی: کارتها را برگردانید. هر کس یک کارت برمیدارد و باید بدون حرف زدن، ادای آن احساس را در بیاورد تا بقیه حدس بزنند.
نکته رشدیار: این بازی ساده، دایره لغات حسی کودک را چندین برابر میکند.

۶. تکنیک "پیشبینی" برای کاهش اضطراب
(مناسب سن: ۷ تا ۱۸ سال)
بسیاری از اوقات، "نامگذاری احساسات آینده" قدرت ترسناک بودن آنها را از بین میبرد. این تکنیک برای قبل
از امتحان یا مسابقات یا محیطهای جدید عالی است
روش اجرا: قبل از رخداد، با کودک صحبت کنید.
دیالوگ طلایی: "فردا روز اول مدرسهست. فکر میکنی چه حسی داشته باشی؟ شاید کمی هیجان و کمی هم دلهره با هم داشته باشی؟ این کاملاً طبیعیه."
نتیجه: وقتی فردا آن حس سراغش بیاید، کودک نمیترسد چون قبلاً نامش را شنیده و منتظرش بوده است.

۷. کشف "کوه یخ" در نوجوانان
(مناسب سن: ۱۲ تا ۱۸ سال)
نوجوانان اغلب احساسات آسیبپذیر خود را پشت "خشم" یا "بیتفاوتی" پنهان میکنند. خشم، نوک کوه یخ است که از آب بیرون زده؛ اما زیر آب چیست؟
تحلیل لایهای: معمولاً زیر خشم نوجوان، احساساتی مثل "شرم"، "طرد شدن"، "ترس از کافی نبودن" یا "غم" نهفته است.
روش برخورد: به خشم واکنش نشان ندهید (با خشم نجنگید). حدس بزنید زیر آب چیست.
دیالوگ طلایی: "میفهمم که خیلی عصبانی هستی که اجازه ندادم بری مهمونی. اما حس میکنم شاید فکر کنی من بهت اعتماد ندارم یا جلوی دوستات خجالتزده شدی. درسته؟"
نتیجهگیری: اولین گام را محکم بردارید!
فراموش نکنید: هدف ما کنترل، سرکوب یا حذف احساسات نیست. هدف ما تجهیز کودک و نوجوان به زبان مناسب برای درک و مدیریت آنهاست. وقتی کودک نام احساسش را بداند، اربابِ دنیای درون خود میشود.

دعوت به اقدام (CTA): به عنوان کوچ و مشاور شما در مسیر رشد، پیشنهاد میکنم همین امروز فقط یکی از این تکنیکها (مثلاً تکنیک شماره ۱ یا ۳) را امتحان کنید. تغییر را در نگاه فرزندتان خواهید دید
در مقالات بعدی "رشدیار"، سراغ گام دوم هوش هیجانی یعنی "تنظیم و مدیریت هیجان" خواهیم رفت.
منابع و مآخذ معتبر (References):
نظریه «نام ببر تا رام شود» (Name it to Tame it): دکتر دنیل سیگل، کتاب «کودک کاملمغز».
رویکرد «کوچینگ هیجانی» (Emotion Coaching): دکتر جان گاتمن، تحقیقات دانشگاه واشنگتن.
پژوهشهای عصبشناسی (Affect Labeling): پروفسور متیو لیبرمن (UCLA)، تاثیر کلام بر آمیگدال.
اصول پرسشگری: فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) و درمان راهحلمحور (SFBT).
تالیف و تنظیم: تیم تخصصی رشدیار
از امتحان، مسابقه یا محیطهای جدید عالی است.