تکنیک طوفان فکری پراستفادهترین تکنیک و یکی از کاربردیترین تکنیک های خلاقیت است.
تلنگرانه : اکثر افراد فکر می کنند تکنیک طوفان فکری را بلد هستند اما متاسفانه این تکنیک را به صورت ناقص و اشتباه انجام میدهند.
خرزو خان: آقای الکس آزبورن کارشناس تبلیغات، توسعه روشهای حل خلاقانه مسئله را در سال ۱۹۳۹ شروع کرد. او از کارمندان در تولید ایدههای خلاقانه برای آژانس های تبلیغاتی، ناامید شده بود، شروع به برگزاری جلسات همفکری گروهی کرد و متوجه شد که کیفیت و تعداد ایدههای ایجادشده توسط کارمندانش، افزایش چشمگیری داشته است. در سال ۱۹۵۸ آزبورن کلیات این روش را در کتابش با عنوان" قدرت خلاقیت شما" مطرح کرد.
خانم خلاق: پس مبدع این تکنیک آقای آزبوران بوده، تعریف دقیق طوفان فکری چی هست؟
سعید: طوفان یا بارش فکری یعنی تکنیک رسیدن به ایدههای نو یا راهکارهایی جدید برای حل مسائل مختلف.
آقای خلاق: پس با این وجود هدف طوفان فکری، تشویق تفکر واگراست.
جناب خان: حالا روش کلی این تکنیک چطوریه؟
سعید: روش کلی این تکنیک این است که یک سری افراد دورهم جمع میشوند و در مورد یک مسئله ایده پردازی میکنند و راهحل آن را پیدا میکنند.
جناب خان: آقا اجازه چرا باید از روش طوفان فکری استفاده کنیم؟
خرزو خان: به هفت دلیلی که در ادامه میگوییم تکنیک طوفان فکری کاربردهای زیادی دارد.
سعید: تکنیک طوفان فکری دارای دو مرحله مجزا است که معمولاً در ایران فقط مرحله اول انجام میشود آنهم بهصورت ناقص اجرا میشود.
یک. مرحله تولید ایده : هدف از این مرحله تولید تعداد زیادی ایده است که توسط شرکتکنندگان بهنوبت ارائه میشود.
دو. مرحله ارزیابی ایده: در این مرحله ایدهها مورد ارزیابی قرارگرفته، برخی حذف میشوند تعدادی باهم ترکیب میشوند و ایدههای جدید و کاملتری را به وجود میآورند.
در نهایت نیز ایدههای برتر انتخاب و مورداستفاده قرار میگیرند. این همان قسمتی است که در خیلی از سازمانها و ادارات شرکتها اجرا نمیشود و بعداً میگویند تکنیک طوفان فکری جواب نمیدهد.
تلنگرانه : طوفان فکری را میتوان بهصورت یک بازی یا سرگرمی حتی در یک مهمانی برگزار کرد.
تصور کنید یک روز تعطیل که همه اعضای خانواده دورهم جمع هستند، این بازی را آغاز کنیم. یک کتری را روی میز وسط اتاق قرار دهیم و از همه بخواهیم که در مورد روشهای بهترشدن این کتری نظرشان را اعلام کنند.خوب دوستان، شما ایدههایتان را اعلام کنید.
خانم خلاق: بهتر است لوله کتری را پهنتر بسازیم تا آب جوش راحتتر از آن خارج شود یا میتوانیم جنس کتری را از موادی به کار ببریم که دچار سوختگی یا جرم در زمان کوتاهی نشود.
آقای خلاق: میتوان کتری را گودتر ساخت تا آب بیشتری در آن جا بگیرد یا میتوان توری در سر راه آن قرارداد تا جرم و مواد ریز داخل کتری به لیوانها وارد نشود.
خرزو خان: میتوان یک کتری ساخت که بهجای یک لوله دو لوله داشته باشد یا میتوان کتری ساخت که بهجای محدب بودن به شکل مربع یا استوانهای یا کرهای باشد.
جناب خان: میتوان کتری ساخت که روی آن ساعتی نصب شود و زمان را نیز بتوان با آن مشاهده کرد یا میتوان کتری ساخت داشته که دو محفظه مستقل جدا از هم باشد که دریکی آب جوش و در دیگری چای را در آن درست کرد.
حال اگر این روند تولید ایدهها را ادامه دهیم شاید به ایدههای خندهدار و طنزآمیز نیز برسیم.
سعید: مثلاً میتوان کتری ساخت که به شکل عروسک باشد. میتوان کتری ساخت که به شکل موبایل باشد.میتوان کتری ساخت که بال داشته باشد.
آقای خلاق: یا میتوان کتری ساخت که مثل یک ربات برای ما جوک تعریف کند. حتی میتوان کتری ساخت که ذهن هوشمند و توانایی خواندن کتاب دارد. یا یک کتری که هر کاری به او میگوییم برایمان انجام دهد.
خرزوخان: شاید به نظرتان بیاید که این ایدهها دور از ذهن و بسیار انتزاعی و رویاگونه است. اما واقعیت این است که در طوفان فکری هدف صرفاً تولید کَمّی و بی حدوحصر ایدههای مختلف در مورد یک سوژه است. اگر ما بتوانیم در مورد یک موضوع به همین روش ایده پردازی کنیم بعد از مدتی ذهن انسان بهطور خودکار در مورد هر مشکل یا مسئلهای به ایدههای جدیدی میرسد.
سعید: بارها در جلسات طوفان فکری آنلاین و حضوری که با حدود 200 نفر برگزار میکردم، میگفتم این روش طوفان فکری یک سری قوانینی هم دارد که اگر از آنها تبعیت نکنید این تکنیک آن طور که باید، جواب نمیدهد.
قانون شماره یک: کیفیت ایده مهم نیست، کمیت آن مهم است.
جناب خان:آقا ای که گفتی یعنی چه؟
سعید: یعنی در مرحله اول 100 ایده متوسط بهتر از 10 ایده خوب است.
خانم خلاق: چرا آقا سعید؟
سعید: در مرحله اول هدف ما فقط تعداد ایدهها هست و هرچه تعداد ایدههایی که تولید میشوند بیشتر باشد، احتمال دست یافتن به یک راهحل اساسی و اثربخش بیشتر است و اگر از ابتدا بخواهیم به کیفیت ایده فکر کنیم مغزمان قفل میشود.
قانون شماره دو: هیچ فکر و ایدهای نباید مورد قضاوت، ارزیابی و انتقاد قرار گیرد.
جناب خان: آقا یعنی تو برجک طرف مقابل نزنیم ؟ یعنی رو دو زانو نابودش نکنیم؟! یعنی نَبافُمِش؟
سعید: نه جناب خان. یادم میآید جلسات داستاننویسی شرکت میکردم و هر جلسه داستان یک نویسنده را نقد و بررسی میکردیم و درواقع به مرحله مرگ مؤلف میرسیدیم، البته اینجا قرار نیست مرگ ایده پرداز داشته باشیم.
خانم خلاق: واقعاً راست میگویید آقا سعید، ایدهها بسیار شکننده هستند. بهسادگی با هر سرزنش، پوزخند و تمسخر شکسته میشوند. ایدههای مطرحشده در طول طوفان فکری نیز به همین میزان ظریف و حساساند.
تلنگرانه : کلمات اشتباه در زمان اشتباه منجر به ایجاد وقفههای ناخوشایند در نتیجه بارش فکری میشوند.
خروز خان: یکی از موانع خلاقیت، خفه کردن و محدود کردن ایدهها در ذهن حتی قبل از بیان اولیه است.
قانون شماره 3: ایده هر چه مزخرفتر بهتر!
آقای خلاق: جان؟اینو دیگه نشنیده بودم
سعید: اصولاً فکرهای جدید و تازه ، تا زمانی که ایجاد نشدهاند وجود ندارند. پس هر موضوع جدید و بدیع ، در اولین نگاه غیرعادی هستند. در واقع اگر با دقت نگاه کنید بیشتر ایدههایی که الان میلیاردی و پولساز هستند ابتدا مسخرهترین ایدهها بودهاند.
خرزو خان: در واقع در این قانون ما میخواهیم نگاه غیرعادی که دیگران انجام نمیدهند را نسبت به مسئله داشته باشیم.
?
آقای خلاق: یک سؤال پیش میآید. آیا کسی ایده ما را نمیدزدد؟
سعید: هیچکس مالک ایدهاش نیست. ایدهای که فقط در ذهن شما بماند بهزودی میمیرد. من یک ایدهای با دوستم به اشتراک گذاشتم و پختهترش کردم و به او سپردم و او نیز یک ایده بکر به من داد و باهم پختیم و الان داریم از آن درآمد کسب میکنیم.
خروز خان: مبادا روزی بگویید ایبابا اینکه ایده من بود. همه میگویند ایده دیجی کالا مال من بود اما فقط برادران محمدی آن را اجرا کردند و دیجی کالا شدند. پس ایده خام بهخودیخود هیچ ارزشی ندارد و خیلی نگران ایده هایتان نباشید، ایدههایی که در ذهنتان بماند بهزودی به قبرستان ایدهها منتقل میشود.
سعید: اگر شما بتوانید روزی 10 ایده با همین تکنیک بدهید، در هفته میشود 70 ایده و سالیانه 3640 ایده در سال!
حال فقط روزی یک ایده را اجرایی کنید، سالی 365 گام روبهجلو برداشتهاید و چه رشد و پیشرفتی در کسبوکارتان ایجاد میشود که بعید میدانم کسی در ایران روزی یک ایده را اجرایی کند.