ابن سینای زمان پرونده ای است که به مرور زندگی پر خیر و برکت، اقوال و آثار آیت الله آقاسید رضی شیرازی می پردازد که اکنون شاید جزو آخرین بازماندگان مکتب فلسفی تهران باشد؛ مکتبی که با نام ملاعبدالله و آقاعلی مدرس زنوزی گره خورده است. این پرونده تلاش می کند تا ضمن جمع آوری داده های مختلف پیرامون زندگی ایشان، به برخی از نکات بدیع و تازه از حیات سراسر نورانی این فیلسوف وارسته که نگارنده در سالیان متفاوت از ایشان ضبط نموده است، بپردازد.
واژه ی "ابن سینای زمان" نیز از این رو انتخاب شد که حضرت استاد همیشه ارادت خودشان را در بین علمای سلف، به ابوعلی سینا معطوف داشته تا آنجایی که خیابان "ابن سینا" در محله ی یوسف آباد، به دستور ایشان به این نام مفتخر گشته است.
تاریخ ولادت میرزای بزرگ چنانچه دایی ایشان سید جلیل القدر «آقا میرزا حسین موسوی» به نقل مرحوم «شیخ آقا بزرگ» در پشت قرآن کریم یادداشت نموده است پانزدهم جمادی الاولی هزار و دویست و سی می باشد .
و نیز ایشان ابتدای شروع به تحصیل آن بزرگوار را در سن حدود «چهارسالگی» ذکر فرموده اند .
و طبق محاسبه «شیخ آقا بزرگ» در شش سال و چهار ماهگی از تعلم قرآن و خطوط و کتب فارسی فارغ شده و در شش سال و نیمه گی به تحصیل علوم عربیه مشغول می شوند ورودشان به دارالعلم اصفهان چنانکه خود می نگارند ، هفدهم صفر المظفر سنه 1248 هـ.ق بوده است .
از اساتید آن بزرگوار می توان به مرحوم علامه «آقا شیخ محمد تقی» صاحب حاشیه معروف بر معالم الاصول و مرحوم «آقا سید میرمحمد حسین خاتون آبادی» امام جمعه و و مرحوم «آقا میر سید حسن مدرس» نامبرد و به اجازه اجتهاد از وی قبل از سن بیست سالگی اشاره نمود .
و باز از اساتید ایشان مرحوم «حاج محمد ابراهیم کلباسی» و در نجف اشرف مرحوم آل کاشف «الشیخ حسن» و صاحب جواهر مرحوم «شیخ محمد حسن» بوده اند و از مرحوم صاحب جواهر نیز اجازه اجتهاد دریافت می نمایند .
بعد از وفات صاحب جواهر ، حوزه تدریس در اختیار مرحوم شیخ مرتضی انصاری قرار گرفت و مرحوم میرزای بزرگ یکی از ارکان مباحث درس ایشان شد و نقل می کنندکه مرحوم شیخ مرتضی فرموده بوده است :« من برای سه نفر درس می گویم : میرزا محمد حسن ، میرزا حبیب اله ، و آقا حسن طهرانی »
مرحوم آقا شیخ مرتضی انصاری علماً و عملاً عجیب بود و به حق از نوادر روزگار بود . این مرد بزرگوار آنقدر با تقوا بود که بعد از وفاتش گفتند : « شیخ علمش را گذاشت و تقوایش را با خودش برد .» که کنایه از اوج مقام تقوای او می باشد . بعد از وفات شیخ ، قاطبه اصحاب و مقلدین وی به میرزای بزرگ روی آوردند . مگر علمای بلاد ترک که به فرموده آقا شیخ بزرگ به آیت اله آقا شیخ حسین کوه کمره ای (متوفی به سنه 1399) رجوع نمودند .
حکایتی شنیدنی از تقوای دو فقیه بزرگوار اینکه ، بعد از فوت مرحوم شیخ مرتضی انصاری به میرزای بزرگ مراجعه شد مرحوم میرزا همه را به مرحوم سید رشتی رجوع دادند و وقتی به ایشان مراجعه شد فرمودند اکنون میرزا از من بالاتر است و به ایشان باید مراجعه نمایید .
شهر مذهبی «سامراء» که محل قبور شریف امامین همامین می باشد، قبل از ورود میرزا به آنجا ، کاملاً و یک دست سنی نشین بود و غیر از قبور آن دو امام بزرگوار ، از شیعه خالی بود . حالا اینکه هجرت مرحوم میرزا به آن سامان چه بوده است ؟ آیا از ناحیه مقدس دستوری بوده و یا مسئله دیگری بوده است ؟ و الله اعلم .
با ورود مرحوم میرزا به آن شهر ، شهر سامراء ، تبدیل به پایگاه مهم شیعه و مرکز مهمی برای رفت و آمد شیعیان شد . رحل اقامت مرحوم میرزا به سامراء برکات زیادی را به همراه داشت . میرزا در آن شهر پل ساخت و دو حمام و حسنیه احداث نمود . و نیز خانه های زیادی را برای اساتید حوزه آماده ساخت، به همراه دو مدرسه که رژیم ستمگر بعث هر دو را خراب کرد و به صورت میدان درآمد و کارهای بسیار دیگری که توسط مرحوم میرزا در آن شهر انجام شد .
که در زمان حیاط پدر در نزاعی که بین سنی ها و شیعیان بود از دنیا رفت . که بسیاری از دشمنان در صدد استفاده از این واقعه برای ضرر به مسلمین بوده اند اما میرزای بزرگ با بزرگواری خاص روحی خود اجازه دخالت نداده و ظاهراً فرمودند : این قضیه به کسی مربوط نمی شود .
آقا میرزا علی شیرازی بعد از فوت پدر به نجف آمد ، در آن زمان استاد در سن کودکی بوده که ایشان را درک نموده است . « میرزا علی آقای شیرازی» از مراجع بزرگ بود و آیات عظامی چون «آیت اله میلانی» ، «آیت اله سید عبدالهادی شیرازی» و «آیته اله خویی» همه از شاگردان آن بزرگوار محسوب می شوند .
بعد از اینکه میرزا فوت شد، و حوزه سامراء منحل شد، تمام خانواده میرزا آمدند به نجف و در نجف مستقر شدند . پسر ایشان (پسری که از ایشان مانده بود مرحوم میرزا علی آقا بود من خیلی کوچک بودم که ایشان را درک کردم) یکی از مراجع تقلید بود و آقای میلانی ، آقای خویی، آقای اردوباری، آمیرزا عبدالهادی شیرازی که همه از مراجع نجف بودند ، از شاگردان ایشان بودند و در درس ایشان شرکت می کردند .
لذا تمام اولاد و احفاد میرزا در نجف بودند . ما هم یکی از انها بودیم که تا سن ده سالگی در نجف بودیم. در نجف به مکتبی می رفتیم که توسط شیخ ادیب تاسیس و اداره می شد . شیخ ادیب روحانی فاضلی بود که ریاضیات و فرانسه را خوب می دانست . او مدیر مدرسه علوی (مدرسه دولتی ایرانیان در عراق) بود، که بعد از اتحاد لباس در زمان رضا شاه، حاضر نشد که لباس خود را درآورد . لذا مکتبی مستقل برای خود تاسیس کرد که فرزندان بسیاری از اشخاص محترم نجف به آنجا می رفتند . تا ده سالگی که آنجا بودیم بسیار استفاده کردیم . حتی جبر و مقابله و زبان فرانسه تا حد زیادی ، تعلیم گرفتیم .
پس از فوت مرحوم میرزا همه علما و مراجع، که همه از شاگردان حوزه درس آن مرجع بزرگوار بودند به نجف اشرف هجرت کردند و یا به جاهای دیگر متفرق شدند .
و بالاخرا خود میرزا علی آقا هم در نجف اشرف «علی صاحبه آلاف التحیه و الثناء» رحل اقامت گزید و همین موضوع سبب شد تا فرزند ایشان «حضرت آیه اله میرزا محمد حسین شیرازی» نیز در نجف ساکن شوند و تقدیر الهی چنین رقم خورد که آیه الله آقا سید رضی شیرازی (حفظه الله تعالی) در نجف اشرف دیده به جهان بگشایند . و خانواده ایشان در محله الاماره نجف چشمشان به ورود سیدی از سادات بزرگ خاندان میرزا روشن شود که بعدها خود در محله یوسف آباد خانه گزید و مسجدش محل افاضه دروس فقه و اصول و حکمت برای اهل فضل شد .
مرحوم آیت اله آقا سید محمد حسین شیرازی داماد آیت اله العظمی شیخ محمد کاظم شیرازی بودند . و حاصل این پیوند مبارک هشت فرزند بود که از میان این هشت فرزند پنج پسر و سه دختر وجود داشتند، که پسران به ترتیب سن عبارتند از :
1- حضرت آیت اله آقا سید رضی شیرازی (1307)
2- دکتر سید مرتضی شیرازی (1311-1379) دکتری درادبیات عرب از دانشگاه قاهره ، تدریس در دانشگاه تهران ، بیش از سی ترجمه و تالیف و حدود 30 سال از اساتید برجسته ادبیات در دانشگاه بودند.
3- دکتر سید مصطفی شیرازی ، (1313) مهندس مکانیک ، استاد دانشگاه ، محقق محیط زیست ، ایالت اوریگون آمریکا
4- دکتر سید باقر شیرازی (1315) دکترای مرمت ، استاد دانشگاه ، صاحب نظر و تالیف در معماری اسلامی
5- دکتر سید فخرالدین شیرازی (1324) دکترای ریاضی ، دانشگاه بیروت ، استاد دانشگاه شهید بهشتی .