خانواده معمولی همراه با تمام ماجرا هایشان اینبار تبدیل به مسافران سرگردان در یک شهر ترکیه ای شده اند. صحنه های نمایشی صرف بدون هیچ بار معنایی، پایتخت ۵ را تبدیل به تیزر تبلیغاتی آدنا کرده است. هنوز چند قسمت از سکانس مرگ بر آمریکا در خانه نقی نگذشته است که فرهنگ ایرانی جلوی تجملات و جاذبه توریستی ترکیه زانو می زند. به راستی با چه برنامه ریزی بهتر ازین می شد تبلیغات توریست های ترکیه ای را کرد و سطح توقعات خانواده ها را بالا برد؟
یک کانال اون طرف تر، خانواده ای متمول و بی دغدغه، به جای پاریس از سر ناچاری آمده اند کیش! حالا غرغر هاشون به یک طرف بدون ذره ای دغدغه مالی و تکرار دیالوگ نگران خرجش نباش به ولخرجی و تفریحات می پردازند! نقطه فراز داستان هم بچه جامانده از ازدواج موقت یکی ازین افراد است!
با این اوصاف تصور بکنید مردمی را که اکثرا متعلق به طبقه ی متوسط جامعه بودند و در یک دهه اخیر به خاطر اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی اکثرا به سمت طبقه پایین جامعه سقوط کرده اند. وضعیت اقتصادی مردم نابسامانی خاصی را تجربه می کند و ارزش پول و سرمایه آنان کاهش یافته است.
امیرالمونین در نهج البلاغه حاکم اسلامی را نصیحت بر این می کند تا در تراز متوسط به پایین جامعه زندگی کند. چرا که حاکم اسلامی در چشم مردم است و نگاه جامعه به اوست. پس اگر او زندگی ساده و معمولی را پیشه کند تحمل رنج فقر بر مردم تسهیل می شود. یکی از ویژگی های حاکم آن است که در چشم مردم و در منظر جامعه است. آنچه صدا و سیمای ما از جامعه امروز روایت می کند نباید خارج از این ویژگی ها باشد تا درد و رنج فقر را بر مردم سخت تر و تبعیض و اختلاف طبقاتی موجود را چون چماقی بر سر آنان بکوبد.
سرکوب فقر مسئله ی شاخ و دم داری نیست که بتوان با دست لمسش کرد. همین که قدرت خرید و مسافرت مردم کاهش پیدا کرده است و ما دائما در رسانه ی ملی جمهوری اسلامی خلاف آن را فریاد می زنیم، فقر را سرکوب می کنیم.
از یکی شهرهای استان مازندران که وجه شباهت زیادی با سایر شهرستان های کشور دارد جماعتی را راهی ترکیه می کنیم و نمونه انتخابی را علیرغم تمام ویژگی های اخلاقی مثبت تاثیر پذیر نمایش می دهیم. دائما انسان های مرفه با ماشین های آنچنانی را به تصویر می کشیم و تلاش می کنیم تا این مهم را به جامعه تزریق کنیم که وضع مادی اکثر مردم خوب است و شمای بیننده کم توان و بی بضاعت و مستضعف استثنای خلقت و اقلیت کشور هستی پس نا خودآگاه خشونت را تئوریزه می کنیم!
تبلیغات وسایل منزل در خانه های آنچنانی و پروپاگاندای سرمایه داری و رفاه زدگی از سوی دیگر مستقیما انسان های عقده ای را ترتبیت می کند که تمام ذهنتیشان در این خلاصه می شود: حاکمیت حق ما را خورده است و ما اقلیت جامعه را تشکیل می دهیم!
در کنار همه ی این ها در برنامه های ویژه عید نوروز، زندگی انسان های مرفه را به تصویر می کشیم. شادی خرید مردم را با همه ی کشور به اشتراک می گذاریم و طوری نوروز را روایت می کنیم که تو گویی همه ی جامعه از فرارسیدن نوروز شادکام هستند و تعطیلات خود را در سفر و خرید به پایان می برند.
با این فرمان چطور انتشار داریم مردم اعتراض و انتقاداتشان را بصورت مسالمت آمیز بیان کنند و کوچک ترین تجمعی به خشونت علیه حاکمیت کشیده نشود.چه بخواهیم چه نخواهیم سرکوب فقر جز خشونت میوه ی دیگری نخواهد داشت و دود شوآف این رفاه زدگی بی پشتوانه به چشم دولت و انقلاب خواهد رفت.
منبع: (+)