جمعی از خوانندگان ایرانی مقیم لسآنجلس آمریکا کنسرتی را در عربستان سعودی به اجرا گذاشتند.
در این میان برخی هواداران آنها به علت پذیرش چنین دعوتی آنها را مذمت کردند. برخی دیگر از حکومت سعودی به خاطر شبه آزادی های اخیر تقدیر کردند. برخی نیز در این میان تیغ انتقاد را به سمت جمهوری اسلامی گرفتند که چرا مانع فرار آنها از کشور نشد و بعد تر چرا مجوز ورود برای آنها صادر نکرد.
آنچه اهمیت دارد تاریخ است. تاریخ جمهوری اسلامی به ما میگوید بسیاری از آنها تا سالها بعد از انقلاب در کشور زیستند سپس برای برگزاری کنسرت و شروع مجدد کار از کشور خارج شدند. برخی نیز در همین کشور رشد کردند سپس به علت برخی محدودیت پس از شهرت، از ایران مهاجرت نمودند. برخی بعد از خروج، سیاسی شدند و سعی کردند از مزایای اپوزوسینی خارج نشینان استفاده کنند و دیگری اپوزوسیون شد و از کشور رفت تا وضعیت بهتری را تجربه کند. البته تعدادی نیز اساسا سیاسی نبوده و در خارج از کشور هم بزرگ شدند و الان نیز سیاسی نیستند.
شخصا من تشویق این شبه آزادی ها را در عربستان سعودی نمیفهم. اینکه حکومت فاسدی که ما میشناسیم چنین آبنباتی به چند کودک برای مقاصد سیاسیاش بدهد، بنظر روشن است. این که ایرانیانی نیز در دنیا پذیرفته تا با دلار سعودی کنسرت برگزار کند و تصویر کودکان یمنی و فلسطینی و تمام قتل عام های یک خانواده فاسد جلوی چشمانش نیامده است نیز کمی سخت است. یعنی یا چشمان کوچکی دارند که زود بسته میشود و یا حجم پول های کثیف، بیش از تصور است.
اما بنظرم قوانین کشور روشن است. فردی مثل حبیب برگشت. ایرج خواجه امیری در کشور هستند. به قوانین کشور هم احترام می گذارند. حتی تک آهنگ هایی نیز خواندند. بسیاری از ایشان هم میتوانستند برگردند و ضمن پایبندی به قوانین، کار خود را ارائه دهند. اما این تصور که جمهوری اسلامی برای حضور برخی در کشور، از قوانین خودش دست بکشد کمی غیرعاقلانه است. هیچ حکومتی در دنیا حاضر نیست برای افراد، قوانین را نقض کند. رئیس جمهور به عنوان بالاترین قدرت اجرایی در کشور ملزم به اجرای قانون است. رهبری ایران به عنوان نفر اول قدرت سیاسی اجتماعی در کشور ملزم به رعایت قانون است و قوانین مطابق سلایق و نظرات آنها تغییر نمی کند. چه به اینکه برخی از این قوانین ناشی از ارزشهای ملی و مذهبی حاکم در کشور است. یعنی نقض آنها موجب به نقض کلیت ارزشها و مبانی حاکمیتی است.
برخی توقعاتی از کشور دارند که هیچ عقل سلیمی آنها را نمیپذیرد. به فرانسه و انگلیس میرسند از حاکمیت قانون استقبال میکنند اما در ایران نه و حرف امروز سر استانداردهای دوگانه است! استاندارد هایی که در مواجهه با کشور های اروپایی و شهروندان آمریکایی خوب و در داخل کشور مذموم است.