یه شانسی که امروز آوردم این بود که این کلاس نزدیک دپارتمانمون بود و خب حدس بزنید چی؟ بله بخاطر قهوه مجبور نبودم پولی بدم و دست دو نفر دیگه را هم که یکیشون اصفهانی بود و اون یکی اسپانیایی گرفتم بردم بخش خودمون و قهوه خوردیم. سری اول سوپروایزر اصلیمو دیدم که هار هار داریم میخندیمو میریم قهوه برداریم این سری هم اون یکی سوپروایزرم. اصن ببین یه قهوه مفتی آبرو برا ما نذاشت امروز. ولی مهم اینه پولی خرج نکردم.
هاها چقدر خساست موج زد تو این نوشته.
ولی شاید باور نکنید تمام مردم دنیا خسیسند و به این راحتی ها سنت و دلاری نمیدند. بر خلاف ما ایرانیا که بریزو بپاش داریم. بخاطر همین اصن احساس میکنم اصفهان نیمه گمشده ی واقعی جهانه که بین شما ایرانی ها گیر افتاده... والا بخدا..
پنگوئن/۱۰ فوریه/همینجا
خدایا.. یا این کلاس زودتر تموم بشه یا خودت به سرورهای ویرگول رحم کن بسکه مینویسم امروز