رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی از مفاهیمی هستند که اغلب در دنیای اقتصاد با آنها روبرو میشویم. اگرچه بسیاری آنها را معادل یکدیگر فرض میکنند، اما باید توجه داشت که رشد اقتصادی به میزان بازده و تولید یک کشور اشاره دارد و از سوی دیگر، توسعه اقتصادی مسائلی از قبیل سطح رفاه و کیفیت زندگی مردم را شامل میشود.
تفاوت میان رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی در چیست؟ رشد اقتصادی بدون توسعه اقتصادی ممکن است. رشد اقتصادی توسط تغییر رو به بیرون در منحنی امکانات تولید (PPC) نشان داده میشود. همچنین میتوان از افزایش میزان بازده کل کشور یا تولید ناخالص داخلی (GDP) برای تعریف رشد اقتصادی استفاده کرد که افزایش تولیدات کشور را نشان میدهند.
توسعه اقتصادی یک کشور معمولا توسط افزایش سطح کیفی زندگی شهروندان نشان داده میشود. کیفیت زندگی اغلب با استفاده از شاخص توسعه انسانی (HDI) اندازهگیری میشود. شاخص توسعه انسانی مدلی اقتصادی است که فاکتورهای شخصی که در رشد اقتصادی مد نظر قرار داده نمیشود، مانند نرخ سواد، امید به زندگی و نرخ فقر را در نظر میگیرد.
رشد زمانی اتفاق میافتد که:
1. ذخایر معدنی و فلزی جدید کشف شوند.
2. تعداد نیروی کار افزایش پیدا کند یا اینکه کیفیت نیروی کار بهبود یابد. برای مثال، از طریق تمرین و آموزش.
3. سرمایه و ماشین آلات افزایش یابند.
4. شاهد پیشرفت فناوریهای کنونی باشیم.
اما مقیاسهای توسعه اقتصادی بدین صورت هستند:
همچنین میتوانیم موقعیتی را در نظر بگیریم که از رشد و توسعه برخوردار هستیم، مانند زمانی که شاهد افزایش کالاهای تجملی و آموزشی هستیم.
توسعه باعث میشود که استاندارد زندگی مردم افزایش یافته و به شغل و مسکن مناسب دسترسی داشته باشند. رشد اقتصادی کاهش منابع طبیعی را در نظر نمیگیرد، که ممکن است باعث مسائلی چون آلودگی و بیماری شود. با این حال، توسعه با مسائلی چون ثبات سر و کار دارد، بدین معنی که باید نیازهای کنونی را بدون در خطر انداختن نیازهای آینده برآورده کنیم.
رشد اقتصادی به افزایش میزان بازده یک کشور گفته میشود.
توسعه اقتصادی به بهبود فاکتورهایی مانند سلامت، آموزش، نرخ سواد و همچنین کاهش سطح فقر گفته میشود.
فقر اغلب زمانی پایین میآید که نابرابریهای اقتصادی کمتر شده و رشد اقتصادی بالا باشد. زمانی که سطح اولیه فقر پایین است، معمولا انعطافپذیری بیشتری را از لحاظ کاهش فقر در شرایط رشد اقتصادی شاهد هستیم. نابرابری بیشتر باعث میشود که رشد اقتصادی تاثیر کمتری بر کاهش فقر داشته باشد.
1. نرخ پسانداز
نرخ پسانداز حاشیه (Marginal Savings Rate) همراه با کاهش یا افزایش درآمد تغییر مییابد. این نرخ همچنین کاهش پساندازها در مواقع کاهش درآمد را دربر میگیرد.
2. محدودیتهای بازار اعتباری
افراد فقیر نمیتوانند وام دریافت کنند.
3. اقتصاد سیاسی
دولتها از سیاستهای خاص (سیاستهای توزیع مجدد ثروت) استفاده میکنند تا نابرابری را کاهش دهند که به نوبه خود به افزایش تورم، کسری بودجه بالا و رشد اقتصادی کمتر منتهی میشود. با این وجود، به نظر میرسد که از لحاظ تجربی هیچ رابطهای میان نابرابری و رشد اقتصادی وجود ندارد. اما رشد اقتصادی در هر صورت به کاهش سطح فقر (جدای از مسئله نابرابری) میانجامد.
تاثیر رشد:
رشد درآمدها به کاهش سطح فقر ختم میشود.
تاثیر توزیع مجدد ثروت:
اگر نابرابری افزایش پیدا کند و میانگین درآمدها ثابت بماند، فقر نیز افزایش پیدا خواهد کرد.