با تصویب حذف چهار صفر از پول ملی، بحثهای زیادی در مورد پیامدهای این اقدام دولت برای اقتصاد ایران مطرح شده است. به باور بسیاری سیاست حذف 4 صفر از پول ملی اگر بر اساس سیاست های پولی و مالی منسجم و با اصلاحات بنیادین اقتصادی همراه نباشد، جواب نمیدهد و در عمل به شکست منتهی میشود. در همین زمینه با دکتر پیمان مولوی، دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران، گفت وگویی انجام شده است که در ادامه میخوانید.
به باور برخی کارشناسان مستقل اقتصادی، کاهش دست ساز بیش از 300 درصدی ارزش پول ملی در یک سال اخیر، محملی برای انجام و اجرای این سناریوی تلخ برای اقتصاد ایران است، آن هم درست در زمانی که با شدیدترین تحریم ها دست و پنجه نرم می کند. در همین زمینه با دکتر پیمان مولوی، دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران، گفت وگویی انجام شده است.
مولوی درمورد راهکار مناسب برای برون رفت از بحران مالی کشور میگوید:
سیاست حذف 4 صفر از پول ملی اگر بر اساس سیاست های پولی و مالی منسجم و با اصلاحات بنیادین اقتصادی همراه نباشد، جواب نمیدهد و در عمل به شکست منتهی میشود. شاید دولت در اجرای این سیاست، برنامه ترکیه در زمان کمال درویش، وزیر دارایی وقت این کشور را الگو قرار داده است. در زمان وی، لیر با افت شدید مواجه شد که با حذف 4 صفر البته همراه با اصلاحات اقتصادی، نتایج مثبتی برای اقتصاد ترکیه درپی داشت اما این الگو برای اقتصاد ایران که در شرایط تحریم های شدید قرار دارد، مناسب نیست و با این نسخه، کاربردی ندارد.
وی درخصوص مشکلات ساختاری اقتصاد ایران عنوان کرد:
اقتصاد ایران از نظر ساختاری دچار مشکلات اساسی؛ بحران نظام بانکی و ساختار غلط بانک هاست. قدرت گرفتن پول ملی هر کشوری، به پایداری منابع و ذخایر درآمدهای مطمئن (فروش نفت و صادرات غیر نفتی) بستگی دارد و در حال حاضر کشور ما به دلیل مواجه شدن با تحریم ها، در این زمینه ها با چالش های جدید روبروست. با توجه به تصمیم جدید دولت برای اجرای حذف 4 صفر از پول ملی، برای کسانی که خارج از مجموعه دولت هستند حتی اعضای انجمن اقتصاددانان و همچنین فعالان و کارشناسان اقتصادی کشور، پایداری منابع و ذخایر درآمدی دولت مشخص نیست. اگر در پس این تصمیم، برنامه ای هم باشد، ما نیز مانند سایر مردم از آن بی اطلاع هستیم و تاکنون طرح و مصوبه کاملی در این زمینه اعلام نشده است. بنابراین تا زمانی که افق سرمایه گذاری در کشور، نامشخص باشد، منابع اقتصادی قطعی و تثبیت شده وجود نداشته باشد، ارزش افزوده در اقتصاد رخ ندهد و اقتصاد کشور هر سال، 5 درصد کوچکتر شود، اجرای چنین تصمیمی با پیامدهای منفی همراه خواهد بود. حذف صفر از پول ملی زمانی کارآمد است که با افزایش درآمد سرانه، قدرت خرید و توان مالی مردم همراه باشد و همانگونه که گفته ام، این روند روبه رشد، تنها با افزایش تولید ناخالص ملی امکان پذیر خواهد بود. در حالی که هر سال سرانه تولید ناخالص کشور کوچکتر می شود و درآمد سرانه مردم کاهش مییابد، حذف 4 صفر از پول ملی مشکلی را کم نمیکند. البته شاید هم دولت برنامه ای در پس این تصمیم برای اجرا داشته باشد که ما از آن بی اطلاع هستیم.
مولوی معتقد است دولت بجای حذف 4 صفر از پول ملی، باید به فکر رشد سرانه تولید ناخالص داخلی باشد. اگر سرانه درآمد ملی و قدرت خرید مردم افزایش یابد و امید به جامعه بازگردد، رشد اقتصادی خودبخود محقق میشود و نیازی به اجرای برنامه هایی مانند حذف صفر و تغییر واحد پول ملی نیست. اقتصاد باید ظرفیت جذب داشته باشد اما بیزنس ها محدود شده اند و چرخه عملیاتی بنگاه ها کمتر و نیاز به سرمایه در گردش بیشتر شده است. در چرخه عملی، در حال حاضر بنگاه های ایرانی با نصف ظرفیت کار می کنند و نیاز به تامین پول از بانک ها افزایش یافته است و این موضوع چرخه عملیاتی را بزرگ تر می کند. در چنین شرایطی، پرسش مهم این است که آیا سرمایه گذاری ها پایدار می ماند در حالی که اقتصاد کشور کوچکتر می شود؟ بی تردید کارآفرینان ما هم به این موضوع آگاه هستند و به همین دلیل از توسعه کسب و کارشان پرهیز می کنند. نقدینگی و شبه پول منجر به تولید نمی شود و به صورت ویرانگر در بازارهای مختلف سربر می آورد. چنانچه این مشکل را در سال 97 هم به وضوح مشاهده کردیم و همچنان غول نقدینگی را داریم که با ایجاد نشدن بسترهای اقتصادی آینده نگر و ناروشن، جذب آن کار بسیار سخت و دشواری است.
آینده اقتصاد باید روشن و برای تک تک افراد جامعه قابل درک و لمس باشد و این کار سختی است که به تنهایی از توان دولت بر نمیآید. یکی از دلایل مهم در کسری بودجه هم اقتصاد دولتی است که هر روز بزرگتر می شود و دولت باید یک بار برای همیشه این تصمیم را اجرا و اقدام به کوچک کردن دولت کند.