تورم در اقتصاد به عنوان افزایش کلی سطح قیمت تعریف میشود. کارشناسان اقتصادی برای اندازهگیری تورم، از شاخصهایی نظیر شاخص تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت مصرف کننده بهره میگیرند. همچنین علل تورم، از جمله موضوعات پیچیده در اقتصاد است که در این مقاله به دو علت کلی افزایش تورم (یعنی تورم ناشی از تقاضا و تورم ناشی از فشار هزینه) میپردازیم.
سوال خوبیست! نرخ تورم و پیشبینی آن در آینده، اغلب در رسانهها ذکرشده است؛ به همین دلیل دانستن برخی ازاصول اولیه دربارهی تورم مهم است.
تورم به عنوان افزایش کلی سطح قیمت تعریف شده است. به عبارت دیگر، قیمت بسیاری از اقلام و خدمات مانند مسکن، پوشاک، خوراک، حمل ونقل و سوخت باید افزایش یابد تا اقتصاد کل، شاهد ایجاد تورم باشد. اگر تنها قیمت تعداد کمی از اقلام افزایش یابد، این لزوماً تورم نیست.
ممکن است تورم به چندین روش اندازه گیری شود. دکتر اکون (Dr.Econ) در سپتامبر 1999 خاطرنشان کرد که
تورم معمولاً توسط یک شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی (GDP) یا شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) می تواند اندازه گیری شود. شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی، یک شاخص گستردهی تورم در اقتصاد است؛ شاخص CPI، تغییرات سطح قیمت یک سبد گسترده از محصولات مصرفی را اندازه گیری میکند.
هر ماه، اداره آمار نیروی کار ایالات متحده (BLS) نشریهای را منتشر میکند که تغییرات اخیر در CPI را براساس دستهبندی محصولات، و برای مناطق بزرگ شهری در ایالات متحده گزارش میکند.
روش دیگر اندازه گیری تورم، شاخص قیمت زنجیره هزینه های مصارف شخصی یا شاخص قیمت PCE است. این شاخص قیمت توسط ادارهی تحلیل اقتصادی منتشر شد و تورم را از طریق سبد کالاهای خریداری شده توسط خانوارها اندازه گیری میکند.
اقتصاددانان بین دو نوع تورم، تمایز قائلند: تورم ناشی از تقاضا و تورم ناشی از فشار هزینه؛ هر دو نوع تورم باعث افزایش سطح کلی قیمت دراقتصاد میگردد.
تورم ناشی از تقاضا زمانی اتفاق میافتد که تقاضای کل کالاها و خدمات در اقتصاد، سریعتر از ظرفیت تولید کالاهای اساسی افزایش مییابد. افزایش سریع عرضهی پول از سوی بانک مرکزی ممکن است یک شوک بالقوه به انبوه تقاضا وارد سازد. آنچه احتمالاً اتفاق خواهد افتاد، در نمودار 1 آورده شده است. افزایش پول در اقتصاد، باعث افزایش تقاضای کالاها و خدمات از D0به D1 خواهد شد. کسب وکار در کوتاه مدت نمیتواند تولید را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و عرضه (S) ثابت نگاه داشته میشود. تعادل اقتصاد از نقطه ی A به سمت نقطه B حرکت می کند و قیمتها در نتیجه ی تورم افزایش می یابد.
از سوی دیگر تورم ناشی از فشار هزینه، زمانی اتفاق میافتد که قیمت ورودیهای فرآیند تولید افزایش یابد. افزایش سریع دستمزدها یا افزایش قیمت مواد خام از علل شایع این نوع تورم هستند. افزایش شدید قیمت نفت وارداتی درسال 1970 نمونهای از تورم ناشی از فشار هزینه را نشان میدهد (در نمودار 2 نشان داده شده است). افزایش قیمت انرژی موجب میشود قیمت تولید و حمل و نقل کالاها نیز افزایش یابد. افزایش هزینههای تولید در مجموع منجر به کاهش عرضه (از S0 به S1)، و افزایش سطح کلی قیمتها میشود؛ زیرا نقطه تعادل Z به سمت Y حرکت میکند.
درحالی که تفاوتهای تورم که در بالا گفته شد ساده به نظر میرسد، علت تغییرات قیمت در اقتصاد واقعی اغلب بسیار پیچیده است. دراقتصاد پویا، مجزا کردن یک علت واحد از تغییر سطح قیمت، میتواند بسیار دشوار باشد. گرچه، دانستن اینکه تورم چیست و تحت چه شرایطی اتفاق میافتد، ممکن است شروع خوبی برای آن باشد.