۹۵ درصد از فعالان در زمینه خرید و فروش بیت کوین و دیگر رمز ارزها سرمایه خود را از دست میدهند. این حرفه به شکل حیرتآوری پول تریدرهای مشتاق را میبلعد. معاملهگران روزانه رمز ارزها علیرغم دریافت سیگنالهای منفی در خصوص قابلیتهای خود و پس از یک عملکرد منفی طولانی مدت، باز هم به دادوستد ادامه میدهند. علت چیست؟
۹۵ درصد از تریدر های بیت کوین و فعالان در زمینه خرید و فروش بیت کوین و دیگر رمز ارز ها سرمایه خود را از دست میدهند. این حرفه به شکل حیرتآوری پول تریدر های مشتاق را میبلعد. معاملهگران روزانه رمز ارز ها علیرغم دریافت سیگنالهای منفی در خصوص قابلیتهای خود و پس از یک عملکرد منفی طولانی مدت، باز هم به دادوستد ادامه میدهند. علت چیست؟
شاید به نظر برسد که خرید و فروش رمز ارز ها خیلی آسان است. تمام روز با لباس راحتی روی مبل مینشینید و میلیونها دلار پول به جیب میزنید. این همان تصور غلطی است که در مورد پول بادآورده و جذب مستقل ثروت وجود دارد.
واقعیت این است که تجارت روزانه رمز ارز ها کار بسیار سختی است. از لحاظ احساسی افراد را با چالش مواجه میکند و بیش از آنکه زندگی فرد را غنیتر کند؛ آن را به نابودی میکشاند.
بیایید گزارش را با چند آمار کلیدی از منبع آموزشی آنلاین تریدسایتی ادامه دهیم:
نکته آخر به این مورد اشاره دارد که معاملهگران روزانه رمز ارز ها علیرغم دریافت سیگنال های منفی در خصوص قابلیتهای خود، باز هم به دادوستد ادامه میدهند.
پدیده عجیبی است. تقریبا همه تاجران ضرر میکنند. آنها به شکلی سریع، آسان و نسنجیده، سرمایههای خود را از دست میدهند و حتی بعد از آنکه متوجه میشوند این تجارت سودی ندارد، باز هم به کار خود ادامه میدهند؛ چرا؟
واقعیت این است که متاسفانه، اکثر تاجران تازه وارد با چالشهای این حرفه آشنا نیستند و به مرور از مشکلات درس میگیرند، ولی این درس به بهای از دست دادن پول واقعی تمام میشود. آنها جنبههای روانشناختی دادوستد را دست کم میگیرند و نمیتوانند بر احساسی که در هنگام معامله دارند، کنترل داشته باشند.
این تاجران نمیتوانند در یک سیستم تعیین شده به دادوستد بپردازند؛ زیرا اگر بخواهند طبق یک سیستم مشخص عمل کنند، مجبور میشوند که قوانین خودشان را زیر پا بگذارند.
شاید یکی از دلایل شکست تاجران که کمتر مورد توجه قرار گرفته، اصول تقویت تصادفی (random reinforcement) باشد. این مفهوم بیان میکند که چرا علیرغم شکستهای پی در پی، باز هم تاجران به دادوستد ادامه میدهند. اینوستوپدیا تقویت تصادفی را چنین تعریف میکند:
استفاده از رویدادهای خیالی و نامعقول برای تایید یا عدم تایید یک فرضیه یا ایده؛ نسبت دادن داشتن یا نداشتن مهارت به نتایجی که از نظر طبیعی نامفهوم و بیربط هستند؛ پشتیبانی از رفتارهای مثبت یا منفی که در نتیجه پیامدهای متناقض ایجاد میشوند.
بازار مالی گرایش دارد که به رفتارهای بد پاداش بدهد و همزمان با آن، رفتارهای مثبت را مورد مجازات قرار دهد. این روند در نمونههای آماری کوچک نمود بیشتری دارد. یک مثال تئوری میزنیم تا این اصل را به شکل روشنتری توضیح دهیم.
باب قصد دارد شغلش را ترک کند و به یک تاجر کریپتو تبدیل شود. او مقداری از سرمایه خود را برای آغاز کار کنار میگذارد، بازار را دنبال میکند و در توئیتر به صفحات نامهای بزرگ سر میزند. در این صفحات مشاهده میکند که افراد مشهور در مورد آلتکوینها سخن میگویند، نمودارهای مربوطه را باز میکند و میبیند که قیمتها با سرعت بالایی در حال افزایش است.
او رمز ارز را خریداری میکند، یک دوش میگیرد و بعد از برگشتن، سهم خود را خیلی سریع با سود خوبی به فروش میرساند. او همین کار را قبل از نهار هم انجام میدهد و بدین ترتیب، پشت سر هم دو معامله پرسود را به انجام میرساند. اینجاست که باب کمکم احساس میکند به یک تریدر مستعد تبدیل شده است.
پس مشکل کار کجاست؟ باب بدون پیروی از یک سیستم یا برنامه مشخص به خرید و فروش رمز ارز ها میپردازد و پس از انجام چند معامله تصادفی موفق، به این باور میرسد که مسیر موفقیت را پیدا کرده است. بازار به رفتار بد او پاداش داده، ولی ما میدانیم که این داستان چگونه به پایان میرسد. باب به خریدوفروشهای نسنجیده خود ادامه داده و در نهایت، سرمایهاش را از دست خواهد داد.
روی دیگری از سکه هم وجود دارد. فرض کنید باب به شکلی ماهرانه عمل کند، چندین ماه را به نوشتن یک برنامه تجاری اختصاص دهد و در تهیه این برنامه از مدیریت ریسک، موازنه متناسب پورتفولیو و قوانین دادوستد کمک بگیرد.
او فرصتهای تجاری مناسب را شناسایی میکند، در زمان درست وارد معامله میشود و پس از مدت مشخصی دادوستد را متوقف میکند. او این کار را چندین بار انجام میدهد؛ ولی در نهایت هفت معامله بیحاصل را پشت سر میگذارد. در واقع بازار، باب را به دلیل داشتن رفتار صحیح مجازات میکند. باب به سیستم خود شک میکند و دست به معامله پر ریسکی میزند که با سیسمش جور درنمیآید و در کمال ناباوری، موفق میشود. او این کار را برای بار دوم تکرار میکند و باز هم به پول میرسد. در این مرحله باب به میدانی قدم میگذارد که پیشتر به آن اشاره کردیم: او بدون داشتن سیستم به خرید و فروش رمز ارز ها میپردازد و بازار به رفتار بد او پاداش میدهد.
بازار از طریق تقویت تصادفی، در رویکرد باب تغییر ایجاد کرده و او را از برنامه تجاریاش دور میسازد. اکنون او تصمیم گرفته که یک رویکرد تجاری شتابزده، پر ریسک و انتقامجویانه را در پیش بگیرد.
طی دوران حباب رمز ارز ها در سال ۲۰۱۷، مفهوم تقویت تصادفی بیش از سایر زمانها نمود داشت. در آن زمان بازار گاوی بر رمز ارزها تسلط داشت و اغلب مردم موفقیت خود را به پای مهارت بالا میگذاشتند.
معاملهگران آماتور خیلی آسان و تنها با تزریق تصادفی پول به بازار آلتکوینها، سودهایی عظیم و آنی به دست میآوردند. در سال ۲۰۱۷، تمامی افرادی که در بازار رمز ارز فعالیت داشتند، خودشان را نابغه میدانستند؛ ولی سرانجام نوبت به بازار سال ۲۰۱۸ رسید. حباب ترکید و کاهش ارزش اتفاق افتاد، ولی معاملهگران آماتور برای مواجهه با این رویداد آماده نبودند. آنها نتوانستند داراییهایشان را به فروش برسانند و کورکورانه تصمیم گرفتند سکههایشان را نگه دارند، اما در نهایت تمامی سرمایه خود را از دست دادند.
درک این که بازارها ماهیتی پویا دارند و همواره در حال تغییر هستند، کلید سودآوری است. یک معاملهگر باید یاد بگیرد که چه سود و ضررهایی به مهارتهایش مربوط بودهاند و کدامیک به شکل تصادفی اتفاق افتادهاند. این دانش زمانی ایجاد میشود که فرد طی مدت طولانی با یک برنامه مشخص به دادوستد بپردازد.
هر تریدر باید از طریق انجام معامله روی کاغذ، یک نقشه توسعهیافته و سنجیده را برای خودش تبیین کند. در برنامه مذکور باید با در نظر گرفتن اندازه و ریسک بازار، زمان ورود و خروج از معامله مشخص شود و برای اجتناب از ضرر و زیان، اقدامات مناسبی در نظر گرفته شود. تریدر ها هیچگاه نباید خارج از برنامه به دادوستد بپردازند.
کلید دور ماندن از ضرر و زیانهای متوالی این است که کمتر از یک درصد از پورتفولیوی هر معاملهگر به ریسک یک معامله خاص بستگی داشته باشد. معاملهگران باید در یک زمان طولانی و طی انجام صدها معامله، برنامه خود را مورد سنجش و بازنویسی قرار دهند. یک سیستم خوب باعث میشود که معاملهگر در یک چارچوب زمانی بلندمدت عملکردی موفقیتآمیز را تجربه کند.
معامله خوب معاملهای است که معاملهگر برای انجام آن برنامهریزی کرده باشد، بر اساس برنامه به خرید و فروش پرداخته باشد و ریسکها را تحت کنترل گرفته باشد. تمامی این موارد قابل مدیریت هستند. همواره به یاد داشته باشید : یک معامله خوب بر اساس نتیجه سنجیده نمیشود.
از سوی دیگر، معامله بد معاملهای است که تاجر در آن از قوانین سر باز زده باشد و خرید و فروشهایی انجام داده باشد که از چارچوب برنامه خارج باشند. چنین معاملهای همواره به عنوان یک معامله بد شناخته میشود و فرقی هم نمیکند که به سود ختم شده باشد یا زیان.
تهیه یک برنامه سنجیده، به تاجران امکان میدهد که از دام تقویت تصادفی در امان بمانند، بر احساسات خود غلبه کنند و عملکردی سودآور داشته باشند. اگر از این دستورالعمل پیروی کنید، به جمع ۵ درصدی معاملهگرانی خواهید پیوست که چنین رویکردی را دنبال میکنند.