ویرگول
ورودثبت نام
socialenglishforuni
socialenglishforuni
خواندن ۷ دقیقه·۵ سال پیش

فوت و فن های یادگیری هر زبانی که دلتان می خواهد ...


وقتی که به متیو گفتم که من حتی نمی‌توانم یک زبان دوم را یاد بگیرم، او به چند نکته اشاره کرد. اگر شما هم فکر می‌کنید که هیچ‌وقت نمی‌توانید زبان دیگری را بیاموزید، نکات زیر حتما به کارتان می‌آید:

حال به بررسی فوت و فن های یادگیری می پردازیم:

فن اول : بدانید چرا می‌خواهید زبان جدیدی بیاموزید

احتمالا خیلی بدیهی است ولی اگر دلیل خوبی برای یادگیری یک زبان نداشته باشید، احتمال اینکه بتوانید انگیزه‌ی خود را در طول زمان حفظ کنید زیاد نخواهد بود. مثلا اینکه یک انگلیسی‌زبان را با زبان فرانسوی تحت تاثیر قرار دهید دلیل خوبی نیست،?

اما شناختن یک فرد فرانسوی با زبان خودش داستان دیگری است. در هر حال بدون توجه به دلیل‌تان، همین که تصمیم به یادگیری زبان دیگری گرفتید، به کار بردن این مسئله حیاتی است که:
«خب، اگر می‌خواهم این زبان را یاد بگیرم پس باید تا جایی که می‌توانم کارهایم را با این زبان، در فضای این زبان و برای یادگیری این زبان انجام دهم.»

فن دوم : یک همراه پیدا کنید.

متیو چند زبان را با برادر دوقلویش مایکل یاد گرفته است. آنها زمانی که تنها ۸ سال داشتند اولین زبان خود را که یونانی بود یاد گرفتند. بله متیو و مایکل – یا آنطور که من دوست دارم صدا بزنم‌شان، برادران ابر‌چند‌زبانی – قدرت‌های زبانی خود را از رقابت سالمی که می‌تواند بین فرزندان یک خانواده وجود داشته باشد به دست آورده‌اند.

یکی از آنها می‌گوید: «ما خیلی انگیزه داشتیم و هنوز هم داریم. ما پشت یکدیگر بودیم تا کار را انجام دهیم و اگر او می‌فهمید که من کمی بیشتر از او تلاش می‌کنم، حسادت می‌کرد و سعی می‌کرد بهتر از من کار کند و بالعکس.»
حتی اگر نمی‌توانید برادر یا خواهر خود را در یادگیری زبان با خود همراه کنید، داشتن هر همراه دیگری که بتوانید جور کنید به شما کمک می‌کند تلاش بیشتری به خرج دهید.
مایکل می‌گوید:‌ «من فکر می‌کنم این روش بسیار خوبی برای انجام این کار است، چون شما کسی را دارید که می‌توانید با او صحبت کنید. هدف از یادگیری زبان هم همین است.»

فن سوم : با خود صحبت کنید

وقتی هیچ‌کس را ندارید که با او صحبت کنید، می‌توانید با خودتان حرف بزنید.
«شاید عجیب به نظر برسد ولی با خود حرف‌زدن به یک زبانِ خاص، روش بی‌نظیری برای تمرین است، البته در صورتی که قادر نباشید از آن زبان به طور مداوم استفاده کنید.»
این روش می‌تواند کلمات و عبارت‌های جدید را در ذهن شما نگه دارد و برای دفعه‌ی بعد که با کسی صحبت می‌کنید، اعتماد‌به‌نفس شما را افزایش دهد.

فن چهارم : یادگیری خود را هدفمند کنید

اگر از همان اول، مکالمه به آن زبانِ خاص را هدف خود قرار دهید، احتمال اینکه در انواع کتاب‌های آموزشیِ مرتبط و نامرتبط غرق شوید کمتر خواهد بود. حرف ‌زدن با آدم‌ها باعث می‌شود فرآیند یادگیریِ شما با هدف اولیه‌تان متناسب و مربوط باقی بماند:
«شما دارید یک زبان را یاد می‌گیرید تا بتوانید از آن استفاده کنید، قرار نیست که برای خودتان صحبت کنید.

هدف خلاقانه‌ی یادگیری یک زبان جدید این است که بتوانیم آن را در یک زمینه‌ی روزمره‌ی مفید و کلی استفاده کنیم که شامل صحبت با دیگران یا استفاده از آن در خارج از کشورتان می‌شود. لازم نیست حتما از کشور خود خارج شوید تا از آن استفاده کنید، بلکه می توانید به رستوران یونانی خیابان بغلی بروید و در آنجا به یونانی غذای‌تان را سفارش بدهید.»

فن پنجم : خود را با آن زبان سرگرم کنید

استفاده از زبان جدید به هر نحوی که شده، عملی خلاقانه است. برادران ابَر‌چند‌زبانی، تمرین زبان یونانی خود را با نوشتن و ضبط کردن آهنگ‌های مورد علاقه‌شان انجام می‌دادند. به روش‌های سرگرم‌کننده‌ برای تمرین زبان خود فکر کنید: یک بازی رادیویی با دوستانتان انجام دهید، داستان مصور (Comic Strip) بکشید، شعر بنویسید یا با هر کسی که می‌توانید حرف بزنید. اگر نمی‌توانید مدل سرگرم‌کننده‌ای برای یادگیری زبان جدیدتان پیدا کنید، احتمالا موارد شماره‌ی ۴ را رعایت نمی‌کنید.

فن ششم : مثل بچه‌ها رفتار کنید

این مورد به این معنی نیست که کج‌خلقی کنید یا وقتی به رستوران می‌روید غذای‌تان را روی سرتان بریزید. منظورم این است که از روش یادگیری کودکان استفاده کنید. این ایده که کودکان به طور ذاتی توانایی یادگیری بهتری نسبت به بزرگسالان دارند یک افسانه است.

تحقیقات جدید نتوانسته‌اند رابطه‌ی مستقیمی بین سن و قابلیت یادگیری پیدا کنند. نکته‌ی کلیدی برای یادگیری با همان سرعت یادگیری کودکان، تأثیر بعضی رفتارهای کودکانه‌ است. برای مثال نبود خودآگاهی، اشتیاق بازی با کلمات و نترسیدن از اشتباه کردن از جمله‌ی این رفتارهای کودکانه هستند.

ما با اشتباه کردن یاد می‌گیریم. وقتی بچه هستیم از ما توقع می‌رود اشتباه کنیم ولی در بزرگسالی اشتباهات تبدیل به تابو می‌شوند. فکر کنید که چقدر امکان دارد یک فرد بزرگسال به جای اینکه بگوید هنوز یاد نگرفته‌ام از نمی‌توانم استفاده بکند (نمی‌توانم شنا کنم، نمی‌توانم رانندگی کنم، نمی‌توانم اسپانیایی صحبت کنم).

اینکه در حال شکست خوردن یا حتی سر و کله زدن با مشکلی مشاهده شویم، در بزرگسالی به یک تابوی اجتماعی تبدیل می‌شود، تابویی که در دوران کودکی اصلا وجود ندارد. وقتی بحث یادگیری یک زبان می‌شود، اعتراف به اینکه همه چیز را نمی‌دانید و با این قضیه مشکلی ندارید نکته‌ای کلیدی برای رشد و آزادیِ عمل است، پس احساسات بزرگسالانه‌ی خود را رها کنید.

فن هفتم : از قلعه‌ی آسایش خود بیرون بیایید.

وقتی از اشتباه کردن نترسید، حتی حاضر هستید کارهایی انجام دهید که امکان دارد بعدش حسابی آبرویتان برود. این وضعیت شاید ترسناک باشد ولی تنها راه برای رشد و بهتر شدن است. اهمیتی ندارد که چقدر یاد می‌گیرید، شما تا وقتی وارد جامعه نشوید و با غریبه‌ها به زبان خودشان صحبت نکنید یا آدرس نپرسید، غذا سفارش ندهید یا یک جوک تعریف نکنید، نمی‌توانید به آن زبان مسلط شوید.

هر ‌قدر این کار را بیشتر انجام دهید، قلعه‌ی آسایش شما بزرگتر شده و در موقعیت‌های جدید آزادانه‌تر عمل می‌کنید:
«در ابتدا به مشکلاتی برمی‌خورید: شاید طرز تلفظ و شاید دستور زبان، ترکیب کلمات و یا شاید کلماتی که گفته شده را درک نکنید ولی من فکر می‌کنم مهم‌ترین چیز این است که همیشه این احساس پذیرش اشتباه را تقویت کنیم.»

فن هشتم :  گوش دهید.

باید یاد بگیرید قبل از اینکه بتوانید صحبت کنید، گوش دهید. وقتی هر زبانی رابرای اولین بار می‌شنوید به نظرتان عجیب می‌آید ولی هر‌ ‌قدر این روند ادامه پیدا کند، آشناتر می‌شوید و درست صحبت کردن آسان‌تر می‌شود:
«از نظر فیزیولوژیک ما قادریم هر آوایی را تلفظ کنیم، تنها مسئله این است که به آن عادت نداریم. برای من بهترین راه برای مسلط شدن، شنیدن دائم این آواها بود. به آنها گوش دهید و تصور کنید که چطور باید تلفظ شوند، چون برای هر صدا قسمت مشخصی از دهان یا گلو وجود دارد که از آن استفاده می‌کنیم تا آن صدا را بسازیم.

فن نهم : نگاه کنید مردم چگونه صحبت می‌کنند.

زبان‌های مختلف، از امکانات فیزیولوژیک مختلفی در زبان (دهان)، لب‌ها و حلق بهره می‌برند. بنابراین تلفظ همانقدر که مسئله‌ای ذهنی است، فیزیکی هم هست:
«یک روش (که شاید عجیب به نظر برسد) نگاه کردن به دیگران در حین ادای کلمات است. سپس تا جایی که امکان دارد آن صدای خاص را تقلید کنید. شاید در ابتدا سخت باشد ولی می‌توانید این کار را انجام دهید. این کار بسیار آسان است و تنها به تمرین احتیاج دارد.»
اگر نمی‌توانید از نزدیک کسی را که به آن زبان صحبت می‌کند ببینید و تقلید کنید، می‌توانید از فیلم‌ها و سریال‌های آن زبان به عنوان جایگزین استفاده کنید.

فن دهم :  در زبان جدید شیرجه بزنید

خب، شما عزم لازم را به دست آورده‌اید. اما چطور می‌شود جلوتر رفت؟ آیا روش مناسبی برای یادگیری وجود دارد؟ متیو روش حداکثری ۳۶۰ درجه را توصیه می‌کند: مهم نیست از چه ابزاری برای یادگیری استفاده می‌کنید، مهم این است که هر روز زبان جدیدتان را تمرین کنید:

«من از لحظه‌ی شروع، می‌خواهم تا جای ممکن عمیق یاد بگیرم. بنابراین اگر چیزی را یاد بگیرم، واقعا به آن توجه می‌کنم و تلاش می‌کنم در طول روز از آن استفاده کنم، در طول هفته سعی می‌کنم با آن فکر کنم، بنویسم و حتی با آن زبان با خودم حرف بزنم.»

نکته:

«در واقع کل این داستان برای من عبارت است از تمرین کردن و به کار بستن چیزی که یاد گرفته‌ام، مثل نوشتن یک ایمیل، حرف زدن با خودم وگوش دادن به موسیقی و رادیو. یادتان باشد که غرق شدن در فرهنگ زبان جدید بسیار ضروری است.»
به یاد داشته باشید، بهترین خروجی ممکن از صحبت به یک زبان دیگر این است که دیگران بتوانند به راحتی با شما به آن زبان مکالمه کنند. اینکه قادر باشیم یک مکالمه‌ی ساده هم داشته باشیم، جایزه‌ی بزرگی برای ما محسوب می‌شود.

منبع : سایت موسسه زبان فرساد

مقالات مرتبط:
  1. ویژگی های یک زبان آموز موفق
  2. استراتژی های مفید برای تقویت مکالمه
زبان انگلیسیزبانفوت و فن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید