یک زن بابا
یک زن بابا
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

اولویت اول من مادری است؟

فاطمه سادات جزایری نوشته بود مادری اولویت اصلی زندگی منه.

من اما در این مدت به این نتیجه رسیدم که نه اولویت اصلی من که حالم رو خوب میکنه فعالیت اجتماعیه مثل قبل.

ولی انسان اگه شرایط زندگیشو درک کنه میتونه بر علاقه مندی هایی که ذهنش بهش دستور میده غلبه کنه.

مثل الان من.

من در حال حاضر مادر سه فرزندم که هر کدوم نیازهای خودشون رو دارن به ویژه مادر یک نوزاد ۴ماهه.

که تمام وقت که نه ولی زمان زیادی به من نیاز داره چون گاهی شیرخشک میخوره وقت بیشتری دارم برای دیگر امور که خوب بازی با پسرجان همسر و دخترجانش زمان رو محدود میکنه.

امور منزل هم هست .

دیگه گاهی هم دید وبازدید.

عملا فرصت برای کارهای قبلی اجتماعی ندارم جز همین نوشتن اینجا و بلاگفا که در حال حاضر فیلتره

مدت زمان استفاده از نت رو هم به شدت کاهش دادم و روزهایی به نام روز پاک گوشی گذاشتم که فقط تماسها رو جواب بدم و سراغ گوشی نرم.

در این امور مهم اگه یک همراه خوب داشته باشی اصلا سخت نمیگذره ولی همراه من انچنان که دلم میخواد همراهی نمیکنه یعنی حتما باید بگی نیازتو.

همون مورد مهم در روانشناسی که میگن نیازهاتون رو واضح و شفاف بیان کنید یعنی همسر جان وقتی از سر کار میاد و ناهار میخوره و میخوابه و بیدار میشه خودش متوجه نمیشه که من خسته ام حتما باید به زبون بیارم از حال و روز من متوجه نمیشه.

اره درسته!مقصر منم که کارها رو انجام میدم بدون درخواست کمک.

بعضی مردها متوجه نیاز همسرشون نمیشن چون اصلا اهل صحبت کردن نیستند بلدند فقط تی وی نگاه کنند و گوشی بازی .?

چرا آخه من که نمیتونم دم به دقیقه بگم عزیزم کمک کن خودت ی همدلی و همکاری بکن چقدر حال ادم خوب میشه مهر و محبت و عشق بیشتر میشه.

بچه ها هم یاد میگیرن واسه زندگیشون.

این همه مزیت خوب داره ی ظرف شستن ده دقیقه ای?

و در ادامه ماجرا

۵دی

سلام

صبح با فکر منفی اساسی علیه همسرجان شروع شد.

لبخند موذیانه همسر به من حس بدی داد و ذهن منفی من اینگونه آغاز به کار کرد بعد از چند روز سکوت:

《ما دچار طلاق عاطفی شدم هیچ محبت، مهربانی،گفتگو، همکاری و همدلی از سمت تو وجود نداره.

همش باید بهت یاداوری کنم خودت که اصلا توجه نمیکنی.

اره درسته تو از سر اجبار اومدی با من ازدواج کردی،حتما زندگی قبلی بیشتر به دلت بوده?شاید دل در گرو کس دیگه ای داری؟?》

وای امان از این ذهن و ادامه داد:《ی پیام میدم بهش تا بفهمه که من همچین هم حالم خوب نیست.》

یهو به خودم اومدم که ای بابا این همه تلخ هم خوب نیست واقعا علایم طلاق عاطفی چیه؟

چقدر نیاز به اینترنت داره ادم !!? من که بابت هر چیزی که به ذهنم میاد میچرخم تو گوگل .

الان تو برنامه ام گذاشتم هفته ای فقط ی بار نت و بقیه ،روزهای پاک گوشی باشه مگه مجبور باشم که ماشالله هر روز مجبورم برای پاسخ سوالهام.

متوجه احوالات خودم نیستم میبنمش و حالم بهتر میشه و میگم شاید توقعم زیاده.

البته من هیچ وقت توقع نداشتم از کسی ولی از همسر دیگه توقع باید داشته باشم مگه نه؟

حتما ی چیزی بین ما کمه که من دلخورم و در درونم حس کمبود و خلآ دارم و گرنه بی دلیل که ادم همچین فکرهایی به ذهنش نمیرسه!!

امیرحسین هم بازیگوش شده ،هنوز چهارماهش تمام نشده ،به قول همسرجان ژن مون خرابه!!بچه ها هم به شدت فضول و شیطون .

این چند روز به فکرهام زیاد اعتنا نکردم و توجه انچنانی نداشتم و حالم بهتره...

من ادم ذهن گرایی هستم و خیلی به فکرهام توجه میکنم مخصوصا این چند وقت که به شدت حالم بد بود .

فکرهامو جدی گرفته بودم در حالی که به قول مشاور فکر میاد و میره فقط نگاهش کن و بهش توجه نکن.

من که نتونستم نگاهشون کنم فقط میتونم توجه نکنم.

من دختر قوی هستم و با توکل و یاری حضرت حق از پس مشکلات بر میام ولی اینبار فکر و ذهن تونسته منو ضعیف کنه .

ولی زهی خیال باطل?

من میتونم...

من مشکلات رو شکلات? میکنم.

انشالله

مادریمتاهلیزندگیهمسرداریزن بابا
من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید