ویرگول
ورودثبت نام
یک زن بابا
یک زن بابا
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

دنیای بی معرفت ما

سلام

نمیدونم کی اومد و گفت از کسی توقع نداشته باشید.سطح توقع تون رو بیاریدپایین!!!

مگه میشه؟

پس چرا روابط شکل میگیرن؟حتما واسه اینکه هر کی بره پی زندگی خودش و به دیگری کاری نداشته باشند.

هیچ همراهی، هیچ همدلی، و هیچ صمیمیتی

نمیدونم مشکل از مردان ایرانیه یا نه فقط مرد من اینجوریه؟

ویار دارم حالم خوب نیس ، واقعا نمیتونم بی توقع باشم و مسئولیت زندگی مو بر عهده بگیرم.

نیاز دارم به اینکه ادمها کنارم باشند همراهی ام کنند.

اما دریغ!

چه دنیای بی معرفتی!

انقدر ادمها را به خود مشغول کرده و دور ،که من تنهایم و باید تنها زندگی ام را به دوش بکشم.

واقعا این رسم بی معرفتی است دوستش ندارم.

دلم نمیخواهد در این دنیای بی معرفت و تنها زندگی کنم.

دلم مهربانی میخواهد محبت، عشق پیشکش عاشقان.

همسرجان دیروز دلداریم داد و گفت: خوب برو سقطش کن تا حالت اینقدر بد نباشد.

خواهرم دلداریم میدهد: خوب حتما خیلی مینالی که ناراحت شده و اینجوری گفته.مردا از نالیدن و مریضی خوششون نمیاد.

لعنت به مردهایی که از مریضی و نالیدن خوششان نمی اید.

من بر میگردم به غار تنهایی ام و مجبورم که تنها مسئولیت همه دردها و تنهایی هایم را به دوش بکشم.

من ادم با معرفتی نیستم ولی سراغ ادمها را زیاد گرفته ام،نمیدانم از وابستگی ام بوده یا از سر دلتنگی و محبت!

ولی حالا دریغ از یک پیام از دوستی و آشنایی.

تصمیم گرفته ام سراغ دوستانم نروم تا زمانی که خودشان به یادم بیفتند. زهی خیال باطل!

چقدر انسان تنهاست.

زیاد نالیدم اما خشم همه وجودم را گرفته است ودلم برای خلق درون وجودم میسوزد که باید تحملش کند.

میخواهم این خشم و توقع را از خودم دور کنم!

خشم از بی معرفتی ها و توقع از محبت ها.

راه حلی داشتید بگویید کارم راحت تر شود. ممنونم.

من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید