یک زن بابا
یک زن بابا
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

سبک عاقلانه زندگی کدام است؟

اوایل که همسرجان در خانه کاری انجام میداد دچار حس منفی میشدم در خانه ما پدرم کمکی در امور منزل نداشت و از ان طرف هم کاری به کار مادرم.
مادرم همه کاره بود در همه چیزهای زندگی حتی در شوهردادن دخترها...
من عادت کرده بودم به کسی در زمینه ای پاسخگو نبودم و کسی هم کمکی به من در امور زندگیم نمیکرد هرکسی سی خودش!! 
به هر حال 37سال تمام وجودم اینجوری شکل گرفته بود.
حالا در زندگی جدید و مهمی که شروع کرده بودم قضیه کاملا برعکس بود .من برای کوچکترین چیز به همسرجان پاسخگو بودم از خوردن صبحانه بچه ها تا مسایل بزرگتر زندگی.
او هم در انجام امور خانه،خرید و بسیاری از مسایلی که من روزهای زیادی در مجردی ارزویش را داشتم همراهی میکرد ولی چه کنم با عادت ها؟!!
برای پاسخ گفتن به هر سوال حالم بد میشد حس تحقیر داشتم چرامیپرسد مگر من بچه ام چرا این اینجوریه خدایا چه جوری تحمل کنم؟؟وسوالهایی از این قبیل که مرا دچار عذاب میکرد.
شستن ظرفها شام درست کردنها و امور دیگر باز هم مرا تحقیرمیکرد اماحالا کم کم دارم خودم سبک جدید و عاقلانه ای از زندگی مشترک برای خودم تعریف میکنم که به مرور انشالله در اینجا خواهم نوشت تاشاید برای دیگران نیز درس عبرتی باشد.
به قول قدیمیها یا عبرت بگیر و گرنه عبرت خواهی شدکه متاسفانه من به گزینه دوم دچار شدم.مادرم همیشه میگفت کارکنیدتا پخته کار شوید ودرجواب میشنید حالا اون دوتاظرف و ی غذادیگه نیازی به کارنداره و اینجوری میشه که قصه غرزدنها اغاز میشه به قول خودم در ان دوران منبررفتنهایم این متاهلا نمیتونن سختیها و مسیولیتهای زندگی مشترک رو برعهده بگیرندو واسه همین از ازدواج بد میگن و خدا خواست که خودم هم به این جمع نالان و شکوه گربپیوندم .. انشالله شما هم به زودی بپیوندید.

متاهلمجرد
من یک دختر مجرد دهه شصتی بودم، از حالا یک زن بابای دهه شصتی هستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید